تحلیل دو نگرش درباره انقلاب اسلامی ایران

درباره پدیده دینی و سیاسی و اجتماعی این قرن یعنی انقلاب اسلامی ایران و تاسیس جمهوری اسلامی دو نگرش وجود دارد هم در داخل ایران و هم در خارج یکی نگرش تمجید آمیز و دیگری نگرش انتقادی. نگرش نخست نگرش مثبت و امیدوارانه بسیاری از مسلمانان و صاحبنظران به این حرکت که به طور عمده به وسیله روحانیت ایران رهبری شد و امکانات مملکتی و قدرت در دست روحانیت قرار گرفت. و ناظران در این نگرش این نظام را تنها عامل اصلاح گر جهان اسلام می شناسند، و آن را ارائه هنده درمان برای دردهای جامعه های اسلامی می شمارند و یک تلاش بزرگ و موفق می دانند و تصحیح کننده مسیر توده های مسلمان و پایان دهنده به انحراف ها و اشتباه ها امت و عملی ساز اهداف اسلام و سرمشقی کافی برای نجات همه امتهای اسلامی در عالم و گامی موثر در جهت یکی کردن کلیه مرزهای ساختگی درون امت و آزادی همه اقالیم قبله؛ و اینان نظام ایران را یک حکومت اسلامی پرتحرک پرتوان قدرتمند و متقی توصیف می کنند و اما نگرش دوم: هر واقعیتی همواره یک هشدار است. رویگردانی از واقعیت ها بی اعتنایی به هشدارهاست؛ و زیان بزرگ بسیار بزرگ این چگونگی بر هیچ خردمندی پوشیده نیست.
یکی از ابعاد ژرف و عظیم و باز هم ژرف و عظیم نهج البلاغه همین ترسیم واقعیت ها و ملموس ساختن آنهاست و فرو بردن انسان در آنها. گویی واقعیتهای گوناگون را با الفاظ کهکشانی خویش قالبگیری می کند و روبروی انسان قرار می دهد آنگاه دو گوش انسان را می گیرد و و چهره و چشم او را به سوی آنها می گرداند و محکم نگاه می دارد تا آدمی آدمی غافل و سطح بین هرچه بهتر آنها را ببیند و با آنان در آمیخته گردد آن سان که گویی با آنها همه زیسته است و می زید.
نگرش دوم درباره انقلاب (یا بهتر است بگوییم: درباره اشخاص و عملکردها زیرا انقلاب به ذات خود ندارد عیبی) و حاکمیت اسلامی ایران که از سوی کسانی اهل درد و اعتقاد از داخل و خارج ابراز می شود واجب است که مورد توجه و تنبه بسیار قرار گیرد نگرشی که می گوید: اکنون زمان تبلیغ اسلام و دفاع از خود اسلام است نه انقلاب، هر دو نگرش (نگرش تمجید آمیز و اظهار امیدواری و نگرش انتقادی و اظهار نگرانی)، طرفدارانی در میان مسلمانان آگاه و متعهد داخل و خارج کشور دارد و نمی توان از نگرش دوم غافل بود و به نگرش نخست فریفته گشت. اهمیت تکلیفی موضوع ما را وا می دارد تا نسبت به این مسائل بسیار حساس باشیم. و طبیعی است که این دو نگرش متفاوت دو منشا متفاوت دارد. منشا نگرش نخست بطور عمده شعارهاست؛ و منشا نگرش دوم عملکردها.
نگرش نخست چنین تصور می کند که حرکتی انقلابی و اسلامی در میان ملتی مسلمان پدید آمده و پیروز گشته است و بر پایه آن حرکت حکومتی اسلامی تشکیل شده است و فراخوانی این حرکت و کوشش آن در جهت اجرای احکام قرآن و تحقق بخشی به اهداف اسلام است؛ و در مقام شعار هم که هیچ کاستی ندارد بویژه آنکه در آرمان نجات مستضعفان (که آرمان بزرگ انسان و انسانیت است و سرلوحه تعالیم پیامبران)، نه تنها مستضعفان ایران و مستضعفان جهان اسلام بلکه مستضعفان همه جهان را مطرح می کند و چه از این بهتر؟ پس آن عامل اصلاحگر منظور و مطلوب پدید آمده است و آن خورید گرمابخش طالع گشته است و این نگرش باید امیدوار و سرخوش نباشد. و این انقلاب و نظام را بستاید چنانکه بسیاری چنینند حتی در میان صاحبنظران (با قطع نظر از کسانی که از مسائل و موضوع ها و واقعیت ها و ارزش ها طلاع چندانی ندارند و نظرشان واجد ارزش نیست).
نگرش دوم منطق دیگری دارد می گوید: در امر تبلیغ اسلام مهم مسئله تفکر است. متفکرین هرگز تحت تاثیر تبلیغات قرار نمی گیرند، فکر آنها باید قانع شود نها باید بفهمند اسلام به زندگی چه پاسخی داده است؟ پاسخ اسلام به سیاست جامعه اقتصاد و... چیست؟ اگر پاسخ را قانع کننده یافتند بی شک جذب خواهند شد. و این یک نمونه از سخنان صاحبان نگرش دوم و اظهار نظرهای ایشان است. و ملاحظه می کنید که محتوایی جدی دارد. در برابر نگرش نخست اگر واقعیت ملاک باشد باید بسایر حساس بود و اندیشید که چگونه باید از عهده این شهرت برآمد؟ و چسان باید بود و چسان باید دید و چسان باید عمل کرد تا این همه اعتبار بدست آمده بر جای ماند و این همه امید بر باد نرود و این همه تکریم و تمجید از یک حرکت دینی آنهم در این روزگار بی محتوی نگردد. باید یکی به خود و اعمال و دیدگاه ها و روابط و نزدیکان بنگرند و در آنها تجدید نظر کنند. در تعالیم پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع) بر محاسبه نفس تاکید بسیار شده است اما به هر حال محاسبه نفس اجتماعی نیز ضروری است. یک حاکمیت مسئول تعهد شناس (قطع نظر از انقلابی آن هم انقلاب اسلامی) باید در چندین و چند بعد به محاسبه نفس اجتماعی بپردزد و کردار و رفتار اعضای حاکمیت را و کارگزاران را و بستگان و وابستگان را مورد محاسبه نفس اجتماعی قرار دهد:
محاسبه نفس اجتماعی سیاسی
محاسبه نفس اجتماعی قضایی
محاسبه نفس اجتماعی اداری
محاسبه نفس اجتماعی اقتصادی
محاسبه نفس اجتماعی اخلاقی
محاسبه نفس اجتماعی مصرفی.
و همواره و در هرجا لازم شد اقدام کند. و در برابر نگرش دوم باید پاسخ های اسلامی راستین را به سیاست و جامعه و اقتصاد آماده ساخت و هم از جنبه نظری و هم از جنبه عملی عرضه کرد تا ذهن های مردم آگاه شود و غذای تعایم اسلامی بر مردم تیین گردد.


منابع :

  1. محمدرضا حکیمی- قیام جاودانه- ص 126-121

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/211064