رؤیت حقایق از لوازم وجودی انسان هادی

از لوازم وجود «انسان هادی»، رؤیت حقایق است، بلکه حضور حقایق است نزد او. سنخ وجود انسان هادی مستلزم این امر است، چه او کلمه تامه تمام شدن و کامل گشتن دیگر کلمات (حقایق و موجودات) به اوست. و کلمه تامه آن است که مهیمن (مشرف) بر دیگر کلمات باشد.
در قرآن کریم، درباره خود «قرآن» آمده است: «وأ نزلنا إلیک الکتاب بالحق، مصدقا بین یدیه من الکتاب ومهیمنا علیه؛ قرآن را بحق بر تو نازل کردیم که وجود کتابهای پیشین را تصدیق کند و گواه مشرف بر آنهاست.» (مائده/ 48)
و انسان هادی خود حاوی علم قرآنی است، پس او نیز بر محتویات آن کتابها مشرف است.
در«نهج البلاغه» نیز درباره پیامبر اکرم (ص) اینچنین آمده است: «أ ما بعد، فإن الله بعث محمدا (ص) نذیرا للعالمین، ومهیمنا علی المرسلین؛ خداوند سبحان محمد را مبعوث ساخت به عنوان بیم دهنده جهانیان و گواه و مشرف بر پیامبران.»
لازمه گواه بودن، همان اشراف است. پس اطلاع از ملکوت عالم و اشخاص و اشیا از لوازم قطعی مقام انسان هادی است. و همینگونه است انس با فرشتگان. انس با فرشتگان چه بسا برای مؤمن آشنا به مقام «انسان هادی» نیز دست بدهد، تا چه رسد به خود او. دراین مقام تعلیمی است که از نقل آن چشم نمی پوشیم. مشایخ حدیث، از طریق احمد بن ابی نصر بزنطی، راوی موثق و از صاحب اجماع حدیثی از حضرت امام ابوالحسن علی بن موسی الرضا (ع) روایت کرده اند که در توصیف روز بزرگ «غدیر»، از جمله، فرمود:
«به خدا سوگند، اگر مردم فضیلت این روز را -چنانکه باید- بدانند، هر آینه هر روز ده بار فرشتگان با ایشان مصافحه کنند.»
رؤیت حقایق و تشرف ملائکه (حتی بزرگان ملائکه) به حضور انسان هادی امری است که استدلال نمی خواهد کافی است که مقام انسان هادی و سنخ وجودی او تصور شود. سنخ وجودی او سنخی است که چیزی از کائنات از او محجوب نیست. مقام ولایت کلیه جز اینگونه نمی تواند باشد. چسان ممکن است مقامی بر چیزی ولایت (وساطت در وجود و تکامل) داشته باشد و آن چیز از او محجوب و از قلمرو قدرت او خارج باشد؟
و آن «هیمنه صدیقین»، یعنی اشراف عالی آنان، که از عوامل عمده پیروزی و موفقیت انسان در مراحل تألهی و قربی و حبی شمرده شده است نیز، مصداق کاملش، هیمنه و اشراف «انسان هادی» است. گفته اند:
«إذا وقع العبد فی أ الهانیه الرب، و مهیمنیه، ورهبانیه الأبرار، لم یجد أحدا یعجبه و لم یحب أحدا إلا الله سبحانه؛ هنگامی که بنده در شعاع نافذ جلوه های الوهیت پروردگار، و اشراف عالی و صیرورت بخش صدیقان، و جهان فراموشی نیکان و پاکان قرار گرفت، دل به هیچ کس نخواهد داد، و کسی را جز خدای سبحان دوست نخواهد داشت.»
آری، بالاترین و سازنده ترین اشراف عالی و صیرورت بخش، اشرف انسان هادی، یعنی ولی زمان است و تأثیر ولایت او که «انسان مجاهد» را به مراحل عالی «قرب» و «حب» و «جوار» می رساند، و وصول به آستانه جاودانگی بی زوال را میسر می سازند، چنانکه برای کسانی که با «مجاهده» و «توجه» راه را طی کرده اند، و به دلالت ثقلین (کتاب هادی و انسان هادی) رفته اند، دست داده است.


منابع :

  1. محمدرضا حکیمی- کلام جاودانه-صفحه 70- 73

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/211094