امنیت فردی و اجتماعی نتیجه پیوند انسان با خدا

آرامش فردی و امنیت اجتماعی از مهم ترین و بزرگ ترین نعمات و برکات الهی است. امنیت به معنای عدم خوف و ترس و در امن و ارامش بودن است؛ علی (ع) فرمود: «شر الاوطان مالم یامن فیه القطان؛ بدترین جاها برای سکونت جایی است که ساکنانش در آن امنیت نداشته باشند.» و از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: «سه چیز است که عموم مردم بدان نیاز دارند: امنیت، عدالت و فراوانی نعمت».
امنیت دارای ابعاد گسترده ای چون امنیت معنوی فرهنگی سیاسی اجتماعی اقتصادی نظامی و جهانی است. با توجه به گستره امنیت، شرط نخستین تحقق آن در جامعه دین داری و تکلیف محوری افراد آن جامعه است و چنانچه این شرط زایل شود، هیچ امیدی به احیای امنیت وجود ندارد، زیرا امنیت زمانی جایگاه واقعی خود را پیدا می کند که افراد آن اجتماع از خداوند و قوانین او پیروی کرده و خود را در پناه تعالیم او ببینند، از خدا بترسند، تقوای الهی را در دل داشته باشند و دین او را اختیار کرده و خویشتن را مکلف به تکالیف دین الهی بدانند.
اگر گفته شود ضرورتی به تبعیت از قوانین الهی برای حفظ امنیت اجتماعی نیست، چون مردم هرگاه از قوانین اجتماعی مدون از ناحیه حقوق دانان، پیروی کنند امنیت در جامعه استقرار می یابد. پاسخ آن ایناست که بعید نیست در چنین جامعه ای امنیت نسبی و مقطعی در برخی از اماکن عمومی برقرار شود؛ اما قطعا امنیت حقیقی و دائمی نخواهد بود، زیرا در قوانین بشری، مردم هرگاه خود را زیر نظر مأموران مجری قانون ببینند، از تخلف خودداری می کنند و اگر مراقبان حفظ قانون حضور نداشته باشند، مردم از عمل به قانون امتناع می ورزند.
این مهم ترین اشکالی است که در همه قوانین بشری وجود دارد؛ لیکن قانون الهی از چنین اشکالی مبراست. چون تعالیم دینی در بردارنده اعمال ظاهری و باطنی انسان است؛ یعنی مردم با توجه به تکالیف دینی افزون بر مراقب بیرونی در درون خویش نیز دارای پاسبان و پلیس باطنی هستند. فرد متدین و مکلف در جامعه انسانی به تمامی حرکات و سکنات خود توجه دارد که ذره ای از دستورهای الهی تخطی نکند، چون معتقد است: «فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره، و من یعمل مثقال ذره شرا یره» (زلزال/ 7-8). او نه تنها از اعمال خویش مراقبت می کند بلکه واژه و الفاظی را که بر زبان خود جاری می سازد تحت کنترل دارد، چون بر این اعتقاد است که همه چیز تحت مراقبت حافظان الهی است: «و ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید» (ق/ 18) او به این مقدار هم اکتفا نمی کند، بلکه پله های دیگری از معرفت را طی کرده و خدا را ناظر و شاهد بر نیات و نگاه های خود نیز می داند و اعتقاد دارد: «یعلم خائنه الاعین و ما تخفی الصدور» (غافر/ 19)
برای چنین افرادی که خود را همیشه و در همه حال در محضر خدا می بینند خلوت و جلوت یکسان است. او نمی گوید که من در میان جمع بر خلاف قانون عملی را انجام نمی دهم، زیرا دیگران مرا می بینند؛ ولی در خلوت، چون کسی شاهد اعمال من نیست قدرت دارم، پس آن را انجام می دهم. در چنین جامعه ای که مردم خود را مکلف به رعایت قوانین الهی بدانند، واقعیت الهی حاکم است؛ نه قرارداد جمعی و در چنین اجتماعی امنیت مفهوم و جایگاه اصلی خود را پیدا می کند، چنان که حضرت امام علی (ع) می فرماید: «ایها الناس انه من استنصح الله وفق و من اتخذ قوله دلیلا قدی للتی هی اقوم فان جار الله امن و عدوه خائف...؛ ای مردم همانا کسی که طالب خیر و نصیحت الهی باشد توفیق یابد و آن که سخن خدا را دلیل و راهنمای خود قرار دهد، به بهترین راه هدایت یابد، پس همانا همسایه خداوند در امان و امنیت به سر می برد و دشمن او ترسان و خائف است.»
بنابراین امنیت همه جانبه برای کسانی است که پیوند خویش را با خدا محکم ساخته اند و نا امنی فردی و اجتماعی برای آن دسته از افرادی است که این پیوند را قطع کرده و دشمنی با خدا را پیش گرفته اند.


منابع :

  1. حق و تکلیف در اسلام، آیت الله جوادی آملی، صفحه 201-203

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/211290