احکام الهی در قرآن؛ سازگار با فطرت انسانی

خدای سبحان در سوره روم فرموده: «فاقم وجهک للذین حنیفا فطرت التی فـــطـــر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لایعلمون؛ پس، روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست؛ این است دین استوار؛ ولی بیشتر مردم نمی دانند!» (روم/ 30)

شرح کلمات
1- حنیفا: حنف از کژی به راستی شدن، و جنف: از راستی به کژی رفتن است.
حنیف: مخلص، کسی که به فرمان سر فرود آورده و هرگز از دین خدا منحرف نشده است.
2- فطر: اختراع کرد، فطر الله العالم، یعنی خداوند جهان را اختراع و ایجاد کرد. خداوند، پس از آنکه در آیات قبلی گونه هائی از انحراف گمراهان از راه اسلام را برشمرد و به اعمال نیک اشاره فرمود، این موضوع را به عنوان فرعی بر آن افزود و فرمود: پس، روی خود را متوجه دین کن- دینی که نزد خدا اسلام است- و از کژی به راستی و اعتدال، یعنی به حق، توجه نما که روی آوردن به دین اسلام، به مقتضای فطرت انسانی است، فطرتی که خداوند او را براساس آن آفریده است، و در آفرینش الهی تبدیل و دگرگونی راه ندارد، بدین سبب در دین او هم که متناسب و سازگار با فطرت آدمی است، دگرگونی نخواهد بود، و هماهنگی با فطرت دلیل روشن استواری و استحکام این دین است، ولی بیشتر مردمان نمی دانند.
جانداران همه در این باره، بمانند انسانند و متناسب با فطرت خود هدایت می شوند، برای مثال زنبور عسل با فطرت و هدایت غریزی که خداوند در او به ودیعت نهاده، آنچه از شکوفه گلها را به کار عسل می آید، می مکد و گاهی که با فطرت و هدایت غریزی اش مخالفت می کند و چیزهای ناباب و زیان آور می خورد، در ورودی کندو به وسیله نگهبانان بازداشت و قطعه قطعه می گردد.
مرغ نیز با فطرت و هدایت غریزی که خداوند در او ایجاد کرده، دانه ها و سبزی های پاک را بر می چیند، و هر گاه از این هدایت غریزی الهی سرپیچد و مدفوع نجس را بخورد، در شریعت اسلام "جلاله" نامیده شده و خوردن گوشتش ممنوع می گردد تا آنکه سه روز از دانه های پاک بخورد و پاکیزه شود.
آری، حکم پروردگار عالمیان نسبت به همه آفریدگار یکسان است. آنها را هدایت می کند تا به کارهائی که برایشان مفید است اقدام نمایند، و از کارهای زیان آور، که هستی شان را در خطر قرار می دهد، دوری گزینند. چنانکه نسبت به انسان در سوره مائده فرموده: «یسئلونک ماذا احل لهم قل احل الطیبات؛ از تو می پرسند چه چیزهائی برای آنان حلال شده است؟ بگو: همه پاکیزه ها برای شما حلال گردیده...» (مائده/ 4)
در سوره اعراف فرموده: «الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التوراة و الانجیل یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث؛ آنان که از فرستاده خدا، پیامبر امی، پیروی می کنند؛ پیامبری که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است، می یابند که آنان را به معروف دستور می دهد، و از منکر باز می دارد! پاکیزه ها را برای آنان حلال، و ناپاکها را بر آنان حرام می کند.» (اعراف/ 157)
پس، ملاک در احکام اسلامی، سود و زیان انسان است. خداوند ناپاکها را حرام فرموده، چون برای انسان زیانبار است، و پاکیزه ها را حلال فرمود، چون برای او مفید است. مؤید این سخن بیان خدای متعال در سوره رعد است که می فرماید: «فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ینفع الناس فیمکث فی الارض؛ اما کف ها در کناره نابود می شوند، ولی آنچه به مردم سود رساند در زمین می ماند.» (رعد/ 17)
و در سوره حج فرموده: «و اذن فی الناس بالحج یأتوک رجالا و علی کل ضامــر یأتین من کل فج عمیق لیشهدوا منافع لهم؛ مردمان را به حج فرا خوان؛ تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از هر راه دوری به سوی تو آیند، شاهد منافع خویش باشند.» (حج/ 38-27)
و در آیات پیشین همین سوره فرموده: «یدعوا من دون الله ما لایضــره و لایــنفعه ذلک هو الضلال البعید* یدعوا لمن ضــره اقرب من نفعه؛ برخی از مردم جز خدا کسی را می خواند که نه زیانی به او می رساند، و نه سودی، این همان گمراهی بسیار عمیق است! او کسی را می خواند که زیانش از نفعش نزدیکتر است.» (حج/ 13-12)
پروردگار عالمیان، آنچه را که برای انسان سود و زیان دارد، ولی زیان آن بیشتر است، آن را نیز حرام فرموده، چنانکه در سوره بقره می فرماید: «یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیها اثم کبیر و منافع اللناس و اثمها اکبر من نفعهما..؛ از تو درباره شراب و قمار سؤال می کنند، بگو: در آنها گناه و زیان بزرگی است؛ و منافعی هم برای مردم در بردارد؛ و گناه آنها از نفعشان بیشتر است.»
هرچه دایره سود و زیان گسترش یابد، به تبع آن دائره حلال و حرام نیز، برای مخلوقات با توجه به ابعاد وجودی هریک، گسترش می یابد، و انسان که ابعاد وجودی اش گسترده ترین است، مراعات سود و زیانش نیز، به مقتضای حکمت، باید متناسب با ابعاد وجودی اش باشد، برای مثال: انسان چون جسم مادی دارد، طبیعی است که برخی اشیاء برای جسم او زیانبار و برخی مفیدند، و خداوند هم بدین سبب، هرچه را برای جسم او مفید بوده مانند: خوردن پاکیزه ها، برای انسان حلال فرموده، و هرچه را که بر جسم او زیان می زند، مانند: خوردن پلیدی ها حرام کرده است. امثال این احکام برای شخص انسان احکام فردی است و در هر جا که باشد در غارهای کوهستان یا بیشه زار دشتستان، در جوامع انسانی و یا در ستارگان و کرات دیگر.
اما چون خدای متعال کمال زندگی انسان را در زندگی اجتماعی قرار داده چیزهای دیگری مانند: داد و ستد و تجارت را نیز، که سود اجتماعی دارند، برای انسان حلال فرموده، و اموری را که به جامعه زیان می ساند، مانند: ربا و قمار، حرام کرده است. و چون دارای "نفس انسانی" است- و تهذیب نفس از ضروریات زندگی است – حج را که در آن تهذیب نفس و مشاهده منافع دیگر است، بر او واجب کرده، و هر چه را که بر جامعه ضرر بزند حرام فرموده، و انسان را به آنچه سود جامعه در آن است ارشاد نموده، و در سوره حجرات فرموده: «انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم* یآ ایها الدین آمنوا لایسخر قوم من قوم عسی ان یکونوا خیرا منهم و لا نسآء من نسآء عسی ان یکن خیرا منهن و لا تلمزوا انفسکم و لا تنابزوا بالالقاب بئس الاسم الفسو بعد الایمان و من لم یتب فاولئک هم الظالمون* یا ایها الذین امنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لاتجسسوا و لایغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یأکل لحم میتا فکرهتموه و اتقوا الله ان الله تواب رحیم؛ مؤمنان برادر یکدیگرند، پس میان دو برادر خود را اصلاح کنید... ای کسانی که ایمان آورده اید، نباید گروهی از شما گروه دیگر را مسخره کند، شاید آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند، و یکدیگر را مورد طعن و عیب جوئی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند همدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی بعد از ایمان نام زشت و کفرآمیز بگذارید؛ و آنان که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند! ای مؤمنان! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است؛ و هرگز تجسس نکنید؛ و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! همه شما این را ناخوش دارید؛ تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و بخشایشگر است.» (حجرات/ 12-10)
این شأن تشریع اسلامی است که با فطرت انسانی در هر زمان و مکانی دمساز است. بدین سبب در قرآن کریم چنین می یابیم که خدای متعال نماز و روزه و زکاة را همانگونه که بر ما فرض کرده، بر امت های پیشین هم واجب فرموده، و این را درباره ابراهیم و لوط و اسحاق و یعقوب در سوره انبیا بیان می دارد که: «و جعلناهم ائمة یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوة و ایتآء الزکوة؛ آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، هدایت می کردند؛ و انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و ادای زکات را به آنان وحی کردیم.» (انبیا/ 73)
و در سوره مریم از حال عیسی (ع) حکایت می کند که گفت «و أوصانی بالصلاة و الزکاة ما دمت حیــا؛ خداوند مرا تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است.» (مریم/ 31)
همچین از حال اسماعیل صادق الوعد خبر می دهد و می فرماید: «و کان یأمر أهله بالصلاة و الزکاة و کان عند ربه مرضیا؛ او همواره خانواده اش را به نماز و زکات فرمان می داد؛ و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.» (مریم/ 55)
خدای متعال ما را به روزه سفارش کرد، و در سوره بقره فرموده: «یا أیها الذین امنوا کتب علیکم الصــیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون؛ ای مؤمنان! روزه بر شما نوشته شد، همان گونه که بر پیشنیان شما نوشته شده بود؛ تا پرهیزکار شوید.» (بقره/ 183)
و ما را از «ربا» بازداشت، همانگونه که امت های پیشین را بازداشت، و در سوره نساء درباره بنی اسرائیل می فرماید: «و أخذهم الربا و قد نهوا عنه؛ و به خاطر ربا گرفتن، در حالی که از آن نهی شده بودند!» (نساء/ 161)
و قصاص را بر ما واجب فرمود، بدانگونه که بر گذشتگان پیش از ما فرض کرد، چنانکه در سوره مائده از تورات خبر می دهد و می فرماید:
«إنا أنـــزلنا فیها هدی و نور یحکم بها النبیون الذین أسلموا للذین هادوا...* و کتبنا علیهم فیها أن النفس بالنفس و العین بالعین و الأنف بالأنف و الأذن بالأذن و السن بالسن و الجروح قصاص؛ ما تورات را نازل کردیم در حالی که در آن، هدایت و نور بود، و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن برای یهود حکم می کردند... و بر آنان در تورات مقرر داشتیم که، جان در مقابل جان، و چشم در مقابل چشم، و بینی در مقابل بینی، و گوش در مقابل گوش، و دندان در برابر دندان باشد. و هر زخمی، قصاص دارد.» (مائده/ 45-44)
و هنگامی که خداوند در سوره بقره فرموده: «و الوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین لمن اراد ان یتم الرضاعه؛ و مادران، فرزندان خود را دو سال شیر تمام، شیر می دهند، این برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند.» (بقره/ 233)
این برنامه را، نظامی برای دوران کودکی انسان قرار داد. از اولین کودکی که برای آدم و حوا زاده شد تا آخرین برای همه کودکان، در هر سرزمینی که به دنیا آیند. اختصاص به شریعت خاصی هم ندارد، زیرا این نظام با فطرت الهی که آدمیان را بر آن آفریده متناسب و دمساز است، و دگرگونی در آفرینش خدا را ندارد، به همین سبب، در دین خدا هم دگرگونی نخواهد بود، این دین استوار است ولی بیشتر مردم نمی دانند.


منابع :

  1. سید مرتضی عسگری- عقاید اسلام در قرآن کریم- صفحه 202-208

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/211994