کتاب آفرینش یگانه مرجع شناسایی حقوق واقعی انسانها

روح و اساس اعلامیه حقوق بشر این است که انسان از یک نوع حیثیت و شخصیت ذاتی قابل احترام برخوردار است و در متن خلقت و آفرینش، یک سلسله حقوق و آزادی ها به او داده شده است که به هیچ نحو قابل سلب و انتقال نمی باشند.
و گفتیم این روح و اساس مورد تأیید اسلام و فلسفه های شرقی است و آنچه با روح و اساس این اعلامیه ناسازگار است و آن را بی پایه جلوه می دهد همانا تفسیرهایی است که در بسیاری از سیستم های فلسفی غرب درباره انسان و تار و پود هستیش می شود.
بدیهی است که یگانه مرجع صلاحیت دار برای شناسایی حقوق واقعی انسان ها کتاب پر ارزش آفرینش است، با رجوع به صفحات و سطور این کتاب عظیم، حقوق واقعی مشترک انسان ها و وضع حقوقی زن و مرد در مقابل یکدیگر مشخص می گردد.
عجیب این است که بعضی از ساده دلان به هیچ وجه حاضر نیستند این مرجع عظیم را به رسمیت بشناسند. از نظر اینها یگانه مرجع صلاحیت دار گروهی از افراد بشر هستند که دست در کار تنظیم این اعلامیه بوده اند و امروز بر همه جهان سیادت و حکمرانی دارند.
هر چند خودشان عملا چندان پایبند مواد این اعلامیه نیستند، دیگران را نرسد در آنچه آنها می گویند چون و چرا کنند. ولی ما به نام همان حقوق بشر برای خود حق چون و چرا قائل هستیم، دستگاه با عظمت آفرینش را که کتاب گویای الهی است یگانه مرجع صلاحیت دار می دانیم. حقوق طبیعی و فطری از آنجا پیدا شده که دستگاه خلقت با روشن بینی و توجه به هدف موجودات را به سوی کمالاتی که استعداد آنها را در وجود آنها نهفته است سوق می دهد.
هر استعداد طبیعی مبنای یک "حق طبیعی" است و یک "سند طبیعی" برای آن به شمار می آید. مثلا فرزند انسان حق درس خواندن و مدرسه رفتن دارد، اما بچه گوسفند چنین حقی ندارد. چرا؟ برای اینکه استعداد درس خواندن و دانا شدن، در فرزند انسان هست، اما در گوسفند نیست. دستگاه خلقت این سند طلبکاری را در وجود انسان قرار داده و در وجود گوسفند قرار نداده است.
همچنین است حق فکر کردن و رأی دادن و اراده آزاد داشتن. بعضی خیال می کنند فرضیه "حقوق طبیعی" و اینکه خلقت و آفرینش انسان را به نوعی از حقوق ممتاز ساخته است یک ادعای پوچ و خود خواهانه است و باید آن را دور افکند، هیچ فرقی میان انسان و غیر انسان از لحاظ حقوق نیست. خیر، این طور نیست. استعدادهای طبیعی مختلف است، دستگاه خلقت هر نوعی از انواع موجودات را در مداری مخصوص به خود او قرار داده است و سعادت او را هم در این قرار داده که در مدار طبیعی خودش حرکت کند. دستگاه آفرینش در این کار خود هدف دارد و این سندها را به صورت تصادف و از روی بی خبری و نا آگاهی به دست مخلوقات نداده است. ریشه و اساس حقوق خانوادگی را، مانند سایر حقوق طبیعی در طبیعت باید جستجو کرد. از استعدادهای طبیعی زن و مرد و انواع سندهایی که خلقت به دست آنها سپرده است می توانیم بفهمیم آیا زن و مرد دارای حقوق و تکالیف مشابهی هستند یا نه؟ فراموش نکنید، مسئله مورد بحث، حقوق خانوادگی زن و مرد است نه تساوی حقوق آنها.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- نظام حقوق زن در اسلام- صفحه 143-144

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/21557