غرور بیجای برخی از شیعیان در مورد بخشش گناهان

مسأله مورد بحث این است که آیا گناهان افراد مسلمان از لحاظ عقوبت مانند گناهان غیرمسلمانان است یا نه؟ طرح مسأله گناهان غیرمسلمان، از آن نظر که یک عقیده علمی بشمار می رفت ضرورت داشت ولی طرح این مسأله، یک ضرورت عملی است، زیرا یکی از عوامل انحطاط و تباهی اجتماعات مسلمان در عصر حاضر غرور بیجایی است که در دوره های متأخر در عده زیادی از مسلمانان خصوصا اکثریتی از شیعیان پدید آمده است. اگر از این افراد پرسیده شود که آیا اعمال نیک غیرشیعه مورد قبول درگاه خدا واقع می شود؟ بسیاری از آنها جواب می دهند: نه. و اگر از آنان پرسیده شود که اعمال بد و گناهان شیعه چه حکمی دارد؟ جواب می دهند: همه بخشیده شده است.
از این دو جمله استنتاج می شود که آن چیزی که هیچ ارزشی ندارد عمل است، نه ارزش مثبت دارد و نه ارزش منفی، شرط لازم و کافی برای سعادت و نیکبختی این است که انسان، نام خود را شیعه بگذارد و بس. معمولا این دسته چنین استدلال می کنند اگر بنا باشد که گناهان ما و دیگران یکجور مورد محاسبه قرار گیرد پس فرق بین شیعه و غیرشیعه چیست؟
روایت معروفی است: «حب علی بن ابی طالب حسنة لا تضر معها سیئة؛ محبت علی (ع) حسنه ای است که هیچ گناهی با وجود آن به آدمی لطمه نمی زند».
فرق بین شیعه و غیرشیعه، وقتی آشکار می گردد که شیعه به برنامه ای که رهبرانش به او داده اند عمل بکند و غیرشیعه هم به برنامه دینی خودش عمل کند، آنوقت تقدم شیعه بر غیرشیعه، هم در دنیا و هم در آخرت روشن می گردد. فرق را در جانب مثبت باید جستجو کرد نه در جانب منفی. نباید گفت اگر شیعه و غیرشیعه برنامه های مذهبی خود را زیر پا بگذارند باید تفاوت داشته باشند، و اگر تفاوتی نباشد پس چه فرقی میان شیعه و غیرشیعه هست؟ این درست مثل آن است که دو بیمار به طبیب مراجعه کنند، یکی به طبیب حاذق مراجعه کند و دومی به طبیب غیرحاذق، ولی وقتی که نسخه را از طبیب دریافت داشتند هیچکدام عمل نکنند، آنگاه بیمار اول گلایه کند که فرق بین من و بیماری که به طبیب غیرحاذق مراجعه کرده چیست؟ چرا باید من مریض بمانم همان طوری که او مریض مانده است در حالی که من به طبیب حاذق مراجعه کرده ام و او به طبیب غیرحاذق.
همچنین صحیح نیست که ما فرق علی (ع) را با دیگران به این بگذاریم که اگر ما به دستورهای آن حضرت عمل نکنیم ضرر نبینیم ولی آنها چه به حرف پیشوای خویش عمل کنند و چه عمل نکنند زیان ببینند. یک تن از اصحاب حضرت صادق (ع) خدمت حضرت عرضه داشت که برخی از شیعیان شما منحرف شده اند و حرامها را حلال شمرده می گویند دین تنها معرفت امام است و بس، پس چون امام را شناختی هر کاری که می خواهی بکن. حضرت صادق (ع) فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون، ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم» (بقره/ 156). این کافران آنچه را که نمی دانند به اندیشه خویشتن تأویل کرده اند. سخن این است که معرفت پیدا کن و هر چه می خواهی از طاعات عمل کن که از تو پذیرفته خواهد شد، زیرا خدا قبول نمی فرماید عمل بدون معرفت را.
محمدبن مارد از امام صادق (ع) پرسید: آیا راست است که شما فرموده اید: «اذا عرفت فاعلم ما شئت؛ همین که به امام معرفت پیدا کردی هر چه می خواهی عمل کن». فرمود: بلی صحیح است. گفت: هر عملی و لو زنا، سرقت، شرب خمر؟! امام فرمود: به خدا قسم که درباره ما بی انصافی کردند. ما خودمان مسئول اعمالمانیم، چگونه ممکن است از شیعیان ما رفع تکلیف بشود؟! من گفتم وقتی که امام را شناختی هر چه می خواهی کار خیر کن که از تو مقبول است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 408-410

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/21991