لزوم هماهنگی زبان و عمل در امر به معروف و نهی از منکر

در حدیث است: «کونوا دعاه للناس بغیر السنتکم؛ مردم را به دین حق و صلاح دعوت کنید اما با ابزاری غیر از ابزار زبان یعنی با ابزار عمل» (اصول کافی- جلد 2- صفحه 78- باب ورع). در حدیث دیگری که معمولا مورد استناد فقهاء در باب "امر به معروف و نهی از منکر" است، آمده است: «ما جعل الله بسط اللسان و کف الید و انما جعلهما یبسطان معا و یکفان معا؛ چنین نیست که خدا اجازه داده باشد که تنها زبان باز باشد ولی دست بسته باشد، بلکه اگر باز است هر دو باید باز باشد و اگر می خواهد بسته باشد هر دو بسته باشد، یعنی اگر عمل در کار نباشد خوب است زبان هم بسته باشد» (فروع کافی- جلد 3- صفحه 55).
در اینجا استنباط یکی از بزرگ ترین فقهای اسلامی را از این حدیث و امثال این حدیث برای شما از کتاب خودش نقل می کنم. "شیخ ابو جعفر طوسی" معروف به "شیخ الطائفه" در کتاب "نهایة" که از متون معتبر فقهی ما است می فرماید: «و الامر بالمعروف یکون بالید و اللسان. فاما بالید فهو ان یفعل المعروف، و یجتنب المنکر علی وجه یتأسی به الناس؛ امر به معروف، هم به وسیله دست می شود و هم به وسیله زبان، اما به وسیله دست معنایش این است که خودش شخصا عامل کار خیر باشد و عملا از منکرات اجتناب کند تا مردم خودبخود به او تأسی جویند»، «و اما باللسان فهو ان یدعوا الناس الی المعروف و یعدهم علی فعله المدح و الثواب، و یزجرهم و یحذرهم فی الاخلال به من العقاب؛ اما به وسیله زبان به این نحو است که مردم را دعوت کند و نوید بدهد که در دنیا مورد ستایش و در آخرت مشمول پاداش الهی واقع می شوند و آن ها را از کیفر های بد بترساند. بعد می فرماید: «و قد یکون الامر بالمعروف بالید بان یحمل الناس علی ذلک بالتادیب و الردع و قتل النفوس و الاضراربها من الجراحات الا ان هذا الضرب لا یجب فعله الا باذن سلطان الوقت المنصوب للرئاسة؛ یک قسم از امر به معروف یدی و عملی این است که طرف را تأدیب کند و گاه منجر به قتل نفس و جراحت می شود، ولی اگر مستلزم زدن و قتل نفس باشد بدون دستور حکومت شرعی جایز نیست».
صاحب "جواهر الکلام" بعد از نقل این عبارت ها یا قسمتی از این عبارت ها از "شیخ طوسی"، این طور به گفته خود ادامه می دهد: «نعم، من اعظم افراد الامر بالمعروف و النهی عن المنکر و اعلاها و اتقنها و اشدها تأثیرا خصوصا بالنسبة الی رؤساء الدین هو ان یلبس رداء المعروف واجبه و مندوبه و ینزع رداء المنکر محرمه و مکروهه، و یستکمل نفسه بالاخلاق الکریمة، و ینزهها عن الاخلاق الذمیمة؛ آری، از بزرگترین امر به معروف و نهی از منکرها و بالاترین آن ها و پایه دار ترین آن ها و مؤثرترین آن ها خصوصا نسبت به زعماء دینی (که مردم به آن ها و عمل آن ها می نگرند) این است که عملا جامه کار نیک بپوشد و در کار های خیر، چه واجب و چه مستحب عملا پیشقدم باشد، جامه زشت کاری را از اندام خود دور کند، نفس خویش را به اخلاق عالی تکمیل کند و اخلاق زشت را از خود دور نگه دارد».
بعد می فرماید: «فان ذلک منه سبب تام لفعل الناس المعروف و نزعهم المنکر، خصوصا اذا اکمل ذلک بالمواعظ الحسنة المرغبة و المرهبه، فان لکل مقام مقالا، و لکل داء دواء، و طب النفوس و العقول اشد من طب الابدان؛ امر به معروف و نهی از منکر از طریق حسن عمل، سبب مؤثر و کاملی است و ممکن نیست بی اثر بماند، خصوصا اگر به پند و اندرز های خوب زبانی ضمیمه شود که هر مقامی سخنی را ایجاب می کند و هر دردی دوائی دارد. بهداشت و معالجه روح مردم مشکل تر و پر پیچ و خم تر است از معالجه بدن آن ها». در آخر، سخن خود را به این جمله ختم می کند: «مسال الله التوفیق لهذه المراتب؛ از خدا مسئلت می نمائیم که ما را برای رسیدن به این درجات موفق بدارد».
"امام علی (ع)" در حکمت 73 نهج البلاغه می فرماید: «من نصب نفسه للناس اماما فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره و لیکن تادیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه، و معلم نفسه و مودبها احق با لا جلال من معلم الناس و مؤدبهم؛ آن کس که می خواهد پیشوای مردم باشد و مردم را به دنبال خود به راهی دعوت کند، پیش از آن که می خواهد به دیگران یاد بدهد خود را مخاطب کند و به خودش تعلیم و تلقین نماید. پیش از آن که می خواهد مردم را با زبان خود تربیت کند، با عمل و روش اخلاقی خوب و اخلاق صحیح، خود را تربیت کند. آن کس که خودش را تعلیم و تلقین می کند و خودش را تربیت و تأدیب می کند برای احترام و تکریم شایسته تر است از آنکه معلم و مربی دیگران است».


منابع :

  1. مرتضی مطهری- ده گفتار- صفحه 83-86

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/22051