معنای مقبول واقع شدن عمل و شرط آن

اصلا معنی مقبولیت (عمل، همان بالا رفتن آن است.) قبول کردن خدا مثل قبول کردن های ما نیست که یک امر قرار دادی باشد. ماهیت و واقعیت اعمالی که انسان مرتکب می شود، به درجه اخلاص انسان، نیت انسان و پاکی روح انسان بستگی دارد. یک وقت هست که عمل به سوی خدا بالا می رود: «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه؛ سخنان پاکیزه به سوی او بالا می رود و عمل صالح آن را بالا می برد.» (فاطر/ 10) و یک وقت هست که عمل انسان بالا نمی رود بلکه پایین می رود: «ان کتاب الفجار لفی سجین؛ مسلما کارنامه بدکاران در سجین است.» (مطففین/ 7)
در روایت هست ما یک نماز می خوانیم ما که از عالم غیب خبر نداریم، ولی عالم غیب از این عالم شهادت ما خیلی وسیع تر و فصیح تر و منظم تر و حساب هایش دقیق تر است یک وقت هست که این نماز ما یک تجسم نورانی پیدا می کند، بالا می رود و پرده های هفتگانه (هفت حجاب) را پاره می کند. یک وقت هم هست که نماز ما به صورتی است که ملائکه ای که مأمور بالا بردن هستند، وقتی که آن را به یک مقام بالاتر عرضه می کنند، آن مقام بالاتر می گوید: «لفوه فی خرقه» این را در یک پارچه ای بپیچید و بکوبید به سر خواننده اش. خیلی نمازها هست که به جای اینکه بالا برود پایین می رود. در روایت است که انسان گاهی یک عمل خیر را به قصد قربت انجام می دهد، مثلا به قصد قربت و واقعا "قربة الی الله" از یک نفر دستگیری می کند. این عمل او می شود یک عمل نورانی و در مقامات بالا جا می گیرد، ولی بعد شیطان وسوسه می کند، با اینکه در حین عمل قصد ریا نداشته و ریا هم نکرده و عملش پاک بوده اما ریای بعد از عمل می کند. در مجلسی می نشیند، در حالی که یک خیال در ذهن اوست مثل یک گربه ای که او را در یک جوال کرده باشند می خواهد زود خودش را بیرون بیاندازد که بله، اطلاع پیدا کردیم فلان کس گرفتار است، ما هم به نوبه خودمان کمک کردیم! دستور می دهند یک درجه عمل او را پایین بیاورید. (این کار تکرار می شود.) دفعه سوم دستور می رسد که آن عمل را از بالا بردارید و بگذارید در سجین، در جهنم، یعنی عملی می شود در ردیف شرابخواری، همان عملی که در ابتدا بالا رفت، می گویند آن را پایین بیاورید.
پس اعمال انسان یک نظام واقعی دارد. برای اینکه عمل انسان بالا رود باید قصد انسان بالا رفتن باشد. این همان است که به آن "قصد قربت" می گوییم. برای اینکه عمل انسان بالا برود باید نیت انسان خالص باشد و قصد بالا رفتن داشته باشد، و الا محال است انسان قصد بالا رفتن نداشته باشد و عمل او بالا برود. این است که گفتیم انسان لااقل باید ایمان به خدا و ایمان به آخرت که شرط قصد قربت است داشته باشد، و الا آدمی که اصلا به خدا ایمان ندارد و قصد قربت هم ندارد، نباید انتظار داشته باشد که عمل او بالا برود. وقتی او عمل را بالا نفرستاده، عمل چگونه بالا برود؟! این درست مثل این است که کسی سنگی را به طرف پایین انداخته و می گوید چرا سنگ به طرف بالا نمی رود؟ سنگ را به طرف بالا نینداخته که بالا برود. این مقدار (ایمان به خدا و ایمان به آخرت) شرط اصلی (مقبولیت و بالا رفتن عمل) است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 4- صفحه 150-152

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/22077