قطعی الوقوع بودن قیامت

در سوره مبارکه واقعه که به نام ''واقعه'' هم نامیده شده است تقریبا می توان گفت که تمام این سوره مربوط به قیامت است. اینچنین شروع می شود: «اذا وقعت الواقعة» آنگاه که واقع شده ''واقع شده''. کلمه ''وقوع''، ظاهرا کلمه دیگری وجود نداشته است که معنایش از خودش روشن تر باشد. با هر کلمه دیگری بخواهیم آن را تفسیر کنیم باز به اندازه خودش یا بیشتر از خودش روشن نیست. گاهی می گویند وقوع یعنی حدوث. ولی وقوع با حدوث متفاوت است.
هر وقت ''حدوث'' گفته شود عنایت به این است یک چیزی که نبود بعد وجود پیدا کرد. می گویند حدوث یعنی وجود بعد از عدم. ولی در ''وقوع'' این جهت قید نشده یعنی شیء اگر وجود بعد از عدم وقوع پیدا کند وقوع پیدا کرده است و اگر وجودش بعد از عدم هم نباشد باز واقعیت و واقع است. در اصطلاح قدیم خودمان و مخصوصا در اصطلاح جدید، کلمه ''واقعیت'' زیاد استعمال می شود، می گویند واقعیت یعنی حقیقت قطع نظر از تصور و فکر ما یعنی قطع از اینکه ما بدانیم که آن هست یا نیست، آن را می گوییم واقعیت است، یعنی خودش فی حد ذاته وجود دارد، حقیقت دارد.
اینجا که راجع به قیامت، تعبیر به ''واقعه'' می شود یعنی امری محقق و امری موجود. کما اینکه در آیه دیگر تعبیر به ''حاقه'' شده است: «الحاقة ما الحاقة» (حاقه/ 1-2). می شود گفت که در این تعبیرات این معنا نهفته است که شما به قیامت به چشم یک امری که واقع نشده است و در آینده باید واقع شود نگاه نکیند، آن را یک امر واقع شده بدانید، حال یا از آن جهت که به تعبیر بعضی آنچنان قطعی الوقوع است که باید آن را واقع شده فرض کنید و یا از آن جهت که مسئله قیامت، مسئله زمان نیست که در زمان آینده ای می خواهد رخ بدهد، مسئله به اصطلاح ''اطوار'' است و اینکه الان هم آن عالمی که نامش ''عالم قیامت'' است به یک معنا وجود دارد، آن یک واقعیتی است که وجود دارد.
عجیب این است که در سوره واقعه وقتی که راجع به دنیا صحبت می کند گویی از امر گذشته صحبت می کند. مثلا: «و لقد علمتم النشأة الاولی؛ و همانا شما پیدایش نخستین خود را دانسته اید» (واقعه/ 62) نشئه اولی را قبلا می دانستید. یا راجع به اصحاب الشمال می فرماید: (این خیلی صریح است) «و اصحاب الشمال ما اصحاب الشمال * فی سموم و حمیم * و ظلل من یحموم * لا بارد و لا کریم *انهم کانوا قبل ذلک مترفین؛ و تیره بختان چه تیره بختانی، در (عذاب) باد سوزان و آب جوشانند و سایه ای از دود سیاه. نه خنک است و نه خوش. همانا آنان پیش از این خوشگذران (و غافل از آخرت) بودند» (واقعه/ 41-45). مثل اینکه الان ما در قیامت واقع هستیم بعد می گوید که چرا اصحاب الشمال اینچنین سرنوشت شومی دارند و چرا اینقدر معذبند؟ می فرماید اینها قبلا مترف بودند. آیه مطلب را به گونه ای بیان می کند که گویی دنیا در مرحله گذشته است. «انهم کانوا قبل ذلک مترفین * و کانوا یصرون علی الحنث العظیم؛ و کانوا یقولون ائذا متنا و کنا ترابا و عظاما اءنا لمبعوثون؛ همانا آنان پیش از این خوشگذران (و غافل از آخرت) بودند و بر گناه بزرگ اصرار می ورزیدند. و می گفتند: آیا وقتی مردیم و خاک و استخوان شدیم، واقعا برانگیخته می شویم؟» (واقعه/ 45-47). تعبیرات، این گونه است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 6- صفحه 81-83

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/22591