آیا ممکن است که گاهی عنایت غیبی به کمک جامعه بشریت بر خیزد و آن را نجات دهد؟ اتفاقا همیشه یا غالبا نوابغی که پیدا شده اند، پیامبران عظیم الشأنی مانند ابراهیم و موسی و عیسی و محمد صلوة الله علیه و علیهم که ظهور کرده اند، در شرایطی بوده که جامعه بشریت سخت نیازمند به وجود آنها بوده است. آنها مانند یک دست غیبی از آستین بیرون آمده اند و بشریت را نجات داده اند. مانند بارانی بوده اند که در بیابانی بر تشنه ای ببارد، مصداق قول خدا بوده اند: «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین»؛ «خداوند به واسطه وجود آنها بر بیچارگان و مظلومان منت نهاد و آنها را برای نجات این خوار شمرده شدگان مبعوث فرمود.»
امام علی (ع) عصر و زمینه بعثت رسول اکرم (ص) را این طور توصیف می فرماید: «أرسله علی حین فترة من الرسل و طول هجعة من الأمم و انتقاض من المبرم و انتشار من الامور و تلظ من الحروب و الدنیا کاسفة النور ظاهرة الغرور علی حین اصفرار من ورقها و ایاس من ثمرها؛ خداوند او را در دوره ای مبعوث فرمود که فترت و فاصله ای در آمدن پیامبران رخ داده بود، ملت ها در خوابی گران و طولانی فرو رفته بودند، کارها پراکنده، تنور جنگ ها داغ بود. جهان را تاریکی فرا گرفته و غرور و فریب در آن نمایان بود. برگ درخت بشریت به سوی زردی گرائیده، امیدی به میوه این درخت نمی رفت.»
پیامبران معمولا در مواقعی ظهور کرده اند که بشریت و لااقل محیط اجتماعی ظهور آنها در یک پرتگاه خطرناکی قرار داشته و آنها سبب نجات و اصلاح اجتماع خود شده اند. قرآن کریم خطاب به مردم عصر رسول اکرم چنین می فرماید: «و کنتم علی شفا حفرة من النار فأنقذکم منها»؛ «شما در پرتگاه سقوط در آتش بودید که خداوند (به وسیله رسول مکرم) شما را از آن نجات داد.»
می گویند: «عند انتهاء الشدة تکون الفرج؛ شدت که به نهایت رسد فرج طلوع می کند.» اگر گفته اند "پایان شب سیه سفیدی است" و امثال اینها، همه حکایت می کند از نوعی تجارب که بشر در گردش عالم داشته است و همه حکایت می کند از اینکه گردش عالم بر خلاف نظر مادی مذهبان گزاف و بیهوده نیست.