هماهنگی گرایش های بیرونی و درونی

خداوند در آیه آخر سوره فتح -که آیاتی نظیر این در قرآن زیاد است- چنین می فرماید: «محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم؛ محمد (ص) فرستاده ی خداست؛ و کسانی که با او هستند، بر کافران سختگیر (و) با همدیگر مهربانند» (فتح/ 29).
صحابه و تربیت شدگان پیغمبر، چگونه هستند؟ در مقابل دشمنان حقیقت، شدید، قوی، باصلابت و محکم هستند، مانند دیواری روئین که از جا تکان نمی خورد: «ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کأنهم بنیان مرصوص؛ همانا خداوند کسانی را که در راه او صف در صف جهاد می کنند چنانکه گویی بنایی آهنینند دوست می دارد» (صف/ 4).
ولی اینها دو چهره دارند، دو وجهه دارند، در مقابل دشمنان حقیقت آنچنان محکم و باصلابتند، ولی در میان خود، یک پارچه عطوفت، مهربانی، یگانگی و وحدتند که از نظر قرآن یک خصلت اجتماعی جامعه اسلامی است (یعنی همان خصلتی که ما قرنها فراموش کرده بودیم). قرآن در ادامه آخرین آیه سوره فتح می فرماید: «تریهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله و رضوانا سیماهم فی وجوههم من اثر السجود؛ (همواره) آنها را در رکوع و سجود می بینی که فضل و خشنودی خدا را می جویند. نشانه آنها اثر سجده ای است که در چهره هایشان است» (فتح/ 29) فورا سراغ آن ارزش خدائی می رود. همان کسانی که از نظر به اصطلاح جامعه گرائی در آن وضع هستند، (در مقابل خداوند) راکعند، ساجدند، درد دلشان را با خدا می گویند، از خدای خود ترقی و فزونی می خواهند، به آنچه دارند قانع نیستند، می خواهند روز به روز جلوتر و پیشتر بروند، از همه پرستشهاشان جز رضای خدا چیز دیگری نمی خواهند، یعنی به عالیترین شکل، خدا را عبادت می کنند و در چهره اینها آثار عبادت نمایان است.
«ذلک مثلهم فی التوریة و مثلهم فی الانجیل کزرع اخرج شطأه؛ این وصف ایشان در تورات است، و وصف آنها در انجیل چون کشته ای است که جوانه بزند» (فتح/ 29). بعد برای جامعه اسلامی، مثلی ذکر می کند که چگونه این جامعه، جامعه ای است روینده و بالنده. می فرماید: جامعه حکم یک گیاه را دارد که در اول، ضعیف و کوچک است ولی بعد رشد می کند و رشد می کند، به طوری که همه کشاورزان را به حیرت و شگفتی وا می دارد. ببینید قرآن چطور در جای دیگر این دو گرایش را توأم با یکدیگر ذکر کرده است و جنبه های خدایی این دسته را ذکر می کند: «التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون الامرون بالمعروف و الناهون عن المنکر؛ تائبها، عبادت کنندگان، ستایش کنندگان، روزه گیرندگان، راکعان، ساجدان، همانها که مصلح جامعه خود هستند و در جامعه، امر به معروف و نهی از منکر می کنند» (توبه/ 112).
در آیه دیگری می فرماید: «الصابرین و الصادقین و القانتین و المنفقین» صبر کنندگان، (مقاومت کنندگان، صبر در قرآن همیشه معنایش مقاومت است، مخصوصا مقاومت در میدان جنگ) صادقان، راستگویان، راست کرداران، انفاق کنندگان». بلافاصله می گوید: «و المستغفرین بالاسحار؛ و استغفار کنندگان در سحر» (آل عمران/ 17).
بنابراین در اسلام، این گرایشها از یکدیگر تفکیک پذیر نیست، کسی که یکی از اینها را استخفاف کند، دیگری را هم استخفاف کرده است. در اوصاف اصحاب حضرت حجت (عج) تعبیری است که من نه فقط در یک حدیث بلکه در احادیث متعدد، آن را دیده ام: «رهبان باللیل، لیوث بالنهار؛ در شب راهبانند، شب که سراغ آنها می روی، گویی سراغ یک عده راهب رفت ه ای ولی روز که سراغشان می روی (گوئی) سراغ یک عده شیر رفته ای».


منابع :

  1. مرتضی مطهری- انسان کامل- صفحه 83-84

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/24685