رابطه حجاب اسلامی با امنیت زن

ما وجود نا امنی ها و بی عدالتی های زمان گذشته و تأثیر آنها را در مخفی کردن زن، منکر نیستیم. مسلما حجاب های افراطی و عقائد افراطی درباره پوشیدن زن معلول همین نوع جریان های تاریخی است. ولی باید ببینیم آیا فلسفه پوشش زن در اسلام همین امر بوده است؟ اولا این سخن درست نیست که در عصر ما امنیت کامل از نظر زن برقرار است. در همین دنیای صنعتی اروپا و آمریکا که به غلط آن را دنیای متمدن می نامیم. احیانا آمارهای وحشت آوری از زنای به عنف می خوانیم، چه رسد به دنیای به اصطلاح نیمه متمدن و تمام وحشی. تا در جهان حکومت شهوت برقرار است هرگز امنیت ناموسی وجود نخواهد داشت. منتها شکل قضیه تفاوت می کند. یک وقت کسی مانند فلان خان و فلان قلدر مأمور مسلح می فرستد و زن کسی را از خانه اش بیرون می کشند، یک وقت دیگر زنی را در یک مجلس شب نشینی و در خلال رقص و دنس "قر" می زنند و او را از شوهر و فرزند آواره می کنند. اینگونه حوادث و یا حوادثی از قبیل ربودن زنان و دختران به وسیله تاکسی یا وسیله دیگر زیاد اتفاق می افتد و در روزنامه ها می خوانیم.
در روزنامه اطلاعات مورخ 6/9/47 تحت عنوان "زنان امریکا در معرض خطر حملات جنسی" می نویسد: "واشنگتن آسوشیتدپرس، سه پزشک محقق آمریکائی در گزارشی که برای دولت آمریکا تهیه کرده اند اعلام نموده اند که در میان ایالات آمریکا، لوس آنجلس از لحاظ میزان "زنای به عنف" مقام اول را دارد و واشنگتن مقام سیزدهم را حائز است. البته این بدان معنی نیست که زنان و دختران در واشنگتن از حملات جنسی در امانند، اما امنیت آنها از بسیاری از شهرهای بزرگ آمریکا بیشتر است. در هر صد هزار جمعیت لوس آنجلس 52 مورد زنای به عنف وجود دارد. در حالی که در واشنگتن این رقم 17/7 می باشد. در نیویورک در مدت شش ماه 3000 شکایت از هتک ناموس به زور به اداره پلیس رسیده است. سن این عده شاکیان بین شش سال تا هشتاد و هشت سال بوده و قسمت اعظم شاکیان چهارده ساله بوده اند".
پس این ادعا که در عصر ما امنیت ناموسی کامل برقرار است و صاحبان نوامیس باید از این نظر خاطرشان جمع باشد یاوه ای بیش نیست.
ثانیا فرض کنیم امنیت ناموسی کامل در جهان برقرار شده و تجاوز به عنف دیگر وجود ندارد و هر تجاوزی که به نوامیس مردم می شود از روی رضای طرفین است، ریشه نظر اسلام درباره پوشش چیست؟ آیا نظر اسلام به عدم امنیت بوده تا گفته شود اکنون که امنیت کامل برقرار شده دلیلی برای پوشش نیست؟ مسلما علت دستور پوشش در اسلام عدم امنیت نبوده است. لااقل علت منحصر و اساسی، عدم امنیت نبوده است، زیرا این امر نه در آثار اسلامی به عنوان علت پوشش معرفی شده است و نه چنین چیزی با تاریخ تطبیق می کند. در میان اعراب جاهلیت پوشش نبود و در عین حال امنیت فردی به واسطه زندگی خاص قبیله ای و بدوی وجود داشت. یعنی در همان وقت که در ایران نا امنی فردی و تجاوز به ناموسی به حد اعلی وجود داشت و پوشش هم بود، در عربستان، اینگونه تجاوز بین افراد قبائل وجود نداشت. امنیتی که در زندگی قبیله ای وجود نداشت امنیت اجتماعی یعنی امنیت گروهی بود و اینگونه عدم امنیت ها را پوشش نمی تواند چاره نماید. به این معنی که قبیله ای به قبیله دیگر شبیخون می زد. در این شبیخون ها که به وسیله قبیله بیگانه انجام می شد همه چیز دستخوش غارت می گردید، هم مرد اسیر می شد و هم زن، پوشش زن برای او امنیت نمی آورد.
زندگی اعراب جاهلیت با همه تفاوت عظیم و فاحشی که با زندگی صنعتی و ماشینی عصر ما داشته، از این جهت مانند عصر ما بوده یعنی فحشا و زنا حتی در مورد زنان شوهردار فراوان بوده است. ولی به خاطر یک نوع دموکراسی و نبودن حکومت استبدادی، کسی زن کسی را به زور از خانه اش بیرون نمی کشید. با این تفاوت که نوعی عدم امنیت فردی در زندگی ماشینی امروز هست که در آن عصر نبود.
پوشش، برای جلوگیری از تجاوز کسانی است که در یک جا زندگی می کنند. بر حسب خوی و عادت قبیله ای بین افراد یک قبیله این جور تجاوزها وجود نداشته است. لهذا نمی توانیم بگوئیم که اسلام صرفا به خاطر برقرار ساختن امنیت دستور پوشش را وضع کرد. فلسفه اساسی پوشش چیز دیگر است که توضیح خواهیم داد. در عین حال نمی خواهیم بگوئیم که مسأله امنیت زن از گزند تجاوز مرد به هیچ وجه مورد توجه نبوده است. بعدا در آنجا که به تفسیر آیه "جلباب" می پردازیم، خواهیم دید که قرآن کریم بدین اصل توجه داشته است. مدعی این موضوع نیز نیستیم که در عصر ما این فلسفه بی مورد است و امنیت کامل برای زن از ناحیه تجاوزات مردانه برقرار است. تجاوزات به عنف که در کشورهای به اصطلاح پیشرفته همه روزه رخ می دهد، در روزنامه های ما هم منعکس است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- مسئله حجاب- صفحه 46-44

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/24784