معنای حرف مقطعه «ن» در سوره قلم

سوره قلم با یک سوگند شروع می شود و خود این سوگند با موضوع سوگند که به اصطلاح مقسم علیه است یعنی مقسم به با مقسم علیه تناسب خاصی دارد. اول می فرماید: «ن والقلم وما یسطرون؛ سوگند به قلم و آن چه که می نویسد.» راجع به کلمه "ن" که آیا مقصود از این کلمه چیست، یک معنی مسلمش همین است که یکی از حروف هجاییه است، مثل «الم» که در اوایل سوره های دیگر است، «یس، حم» و امثال اینها، یعنی یکی از حروف هجاییه است. راجع به اینکه این حروف مقطعه قرآن در ابتدای سور به چه منظوری آورده شده است نظرات مختلفی بیان شده است.
معنی دیگری که برایش ذکر کرده اند، گفته اند "ن" به معنی دوات است، آن دواتی که قلم را در آن می زنند و می نویسند (محل مرکب). البته معنی دیگری هم دارد و آن "ماهی" است.
از این سه احتمال، آن احتمالی که اشکالی بر آن وارد نیست همان است که اینجا "ن" به عنوان یکی از حروف هجاییه و یکی از حروف مقطعه در ابتدای سور واقع می شود. اینجا هم به همان جهت است و در اینجا تناسبش از جاهای دیگر اگر بیشتر نباشد کمتر نیست. در جاهای دیگر هم یک جهت بود که نظر مفسرین را جلب کرده بود و آن این بود که هر جا که این حروف مقطعه آمده است بعد از آن ذکری از قرآن مجید آمده است، از وحیی که بر پیغمبر اکرم نازل شده است. اینجا هم مطلبی شبیه آن است که توضیح می دهیم.
اگر "ن" به معنی دوات باشد (و یا به معنی ماهی باشد، که این معنی هیچ تناسبی ندارد و قول ضعیفی است) معنایش این است: سوگند به آن شیئی که ابزار نویسندگی است. ولی به دلایلی که گفته اند اگر قسم می بود باید "ن" خوانده می شد نه "نون" شاید بهتر این است که آن را قسم نگیریم، قسم از بعدش شروع می شود. "ن" همان حرف الفبا، همان حرفی که مبدا همه سوادها و همه آموزش هاست، یعنی اگر این حروف الفبا وجود نمی داشت، به این معنا که اگر انسان قادر بر ایجاد این مقاطع نمی بود، اگر انسان مانند حیوانات می بود که فقط می توانند صدا را یکسره بکشند، مثل گوسفند و اسب و الاغ، یا حداکثر یک چهچه یکنواخت بزنند مثل بلبل، اگر انسان این چنین می بود سخن نبود و اگر سخن نبود نوشتن نبود و اگر سخن و نوشتن نبود تمدن و فرهنگ نبود، یعنی اساسا انسانیتی نبود. این است که این حروف الفبا، همین امر ساده که انسان قدرت دارد نفس را که بیرون می آورد با صدا بیرون آورد و این صدا را با یک مقاطعی ایجاد کند که از این ها همزه و ب و ت وج و د و... در می آید و غیر از این بیست و هشت حرف هم می شود حروف دیگری داشت، همین منشأ انسانیت انسان است، پایه انسانیت انسان است، یا بگوییم یکی از پایه های اساسی، چون پایه دومش قدرت قلم است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- جلد 8 صفحه 238-240

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/25381