تکریم رسول اکرم از فاطمه بنت اسد در تشییع وی

چون فاطمه بنت اسد، مادر امام علی علیه السلام وفات کرد امیر المومنین علیه السلام به نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمد. رسول خدا فرمود: ای أباالحسن! چه شده است؟ امیرالمؤمنین عرض کرد: مادرم مرده است. رسول خدا فرمود: و مادر من هم بوده است، و شروع کرد به گریستن و می گفت: وا اماه! سپس فرمود: ای علی این پیراهن مرا بگیر و او را در آن کفن کن، و این ردای مرا بگیر و او را در آن کفن کن، و زمانیکه از کفن فارغ شدید مرا خبر دهید! چون کفن نموده و جنازه را بیرون آوردند رسول خدا چنان نمازی بر او گذارد که مانند آن بر هیچکس، نه قبل از آن و نه بعد از آن، نگذاردند و پس از آن در قبر رفته و بر زمین قبر به پشت خوابیدند.
و چون فاطمه را در قبر گذاردند، رسول خدا فرمود: «یا فاطمة! فاطمه گفت: لبیک یا رسول الله؛ آنچه را که پروردگارت به تو وعده داد، آیا دیدی که حق است؟ فاطمه گفت: آری، ای رسول خدا! خدایت تو را جزا دهد و گفتگو و مناجات رسول الله در درون قبر بطول انجامید. چون رسول خدا خارج شد، عرضه داشتند: شما با فاطمه امروز کاری کردید که با هیچکس نکردید؛ اولا در لباس های خودتان او را کفن نمودید. ثانیا در قبر او داخل شدید. ثالثا این گفتگو و مناجات طویلی را که نمودید و این نماز مفصلی که بر او گذاردید، هیچ ما بخاطر نداریم که با شخص دیگری نموده باشید.
رسول الله فرمود: اما کفن نمودن او را در لباس خود، به جهت آن بود که چون من روزی گفتم: مردم در روز قیامت در عالم حشر برای مقام عرض از قبرهای خود عریان محشور میشوند، فاطمه صیحه ای زد و گفت: وا سوأتاه! «ای وای از رسوائی کشف قبائح !» پس من لباس خود را بدو دادم و از خداوند در نمازی که بر فاطمه گزاردم خواستم که آن کفن را کهنه نگرداند تا زمانی که فاطمه در بهشت وارد شود؛ و خداوند دعای مرا مستجاب نمود. و اما داخل شدن من در قبرش، به جهت آن بود که من روزی گفتم: چون میت را داخل قبر گذارند و مردم از کنار قبر برگردند، دو ملک منکر و نکیر می آیند و از او سؤال می کنند؛ فاطمه گفت: واغوثاه بالله! «ای پناه به خدا!» من مکررا در قبر از پروردگار خود مسألت نمودم تا آنکه روضه و دری از قبر او به بهشت گشود، پس قبر او باغی از باغ های بهشت شد (بصائرالدرجات طبع سنگی ص81).


منابع :

  1. مرتضی مطهری - معادشناسی 2 - صفحه 274-269

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/25406