توحید عامل یکی شدن ظاهر و باطن در قیامت

معاد یعنی اطلاع از عظمت و قدرت و علم و حیات نامتناهی خدا، همانطور که در عالمی قبل از عالم طبع و ماده اجمالاً برای ما مشهود بود، و آنجا عالم بَدءِ ما بود؛ بازگشت ما هم به همان عالمی است که ابتدای آفرینش ما از آنجا بوده است. باید رفت و به مقام لقاء و شهود حضرت رب جل و علا تفصیلاً رسید، که فرق بین توحید بدوی و نهایی فقط به اجمال و تفصیل است. این حقیقت معاد است که در آنجا ظاهر و باطن یکی است. ظاهر، عنوان باطن، و باطن غیر از جنبه آیتیت و مرآتیتِ ظاهر چیزی نیست. در آنجا وجه خلقی و وجه ربی یکی است، و سلسله عِلل و اسباب در عین اتقان خود، مُندک و فانی در وجه خدا هستند. هر چیزی در عالم خود و کینونت خود ظهور و بروز دارد. عنوان باطن، عنوان غیبت است؛ زیرا ظاهر فاقد چیزی است نسبت به چیز دیگر، و در این صورت ظاهر و باطن دو چیز و با هم اختلاف پیدا می کنند. اما اگر چیزی از چیز دگر مخفی نباشد، این عین بروز است؛ و این بروز عین ظهور است.
در دنیا که انسان گرفتار پرده پندار است، و این عالم را مرتبط به یک سلسله علل و اسباب مستقل می بیند، و جدا جدا می بیند، و از هر کدام اثری را مستقلا میجوید؛ این دید و مشاهده، ظاهر را در مقابل واقع، و وجه خلقی را در مقابل وجه ربی به وجود آورده است. ولی اگر این سلسله اسباب از بین برود و بطلانش مشهود شود، و تأثیر علت العلل و خدای یگانه بر تمام موجودات، چون شعاع خورشید در آینه های مختلف مشاهده گردد، دیگر در آنجا ظاهر عین باطن است. در آنجا غیب و شهادت یکی است، و چیزی از چیزی مختفی نیست. افرادی که در محشر حضور پیدا می کنند، مشاهده می کنند که خدا از احوال و کردار همه آگاه است. در اینجا هم خدا آگاه است ولی این معنی سربسته و پیچیده است و غالب مردم ادراک نمی کنند؛ در آنجا می فهمند.
«وَ بَرَزُوا لِلهِ جَمِیعًا؛ همه در پیشگاه خدا ظاهرند» (ابراهیم/ 21)
«یَوْمَ هُم بَـ'رِزُونَ لاَ یَخْفَی ' عَلَی اللَهِ مِنْهُمْ شَیْءٌ؛ در آن روز همه ظاهرند و بر خداوند چیزی از ایشان پنهان نیست» (غافر/ 16). چون حجاب نیست. حجاب و پرده متعلق به عالم پندار است. حجاب متعلق به عالم وجه خلق است. جنبه وجه خلقی چون سپری گردد، و جنبه وجه اللهی و وجه ربی موجودات پدید آید و انسان در عالمی که به نور پروردگار اشراق نموده و از بواطن اشیاء علم و اطلاع دارد وارد شود؛ در آنجا چیزی مخفی و پنهان نیست.
«فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَآءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ؛ پس ما پرده را از روی دیدگان تو برداشتیم! و چشم تو امروز چشم تیزبینی است!» (ق/ 22). چشم تو حاد است و خوب می بیند. باطن را می بیند و اسرار و غیب را مشاهده میکند. چشم حدید یعنی حاد و تیزبین، چشمی است که علم به باطن دارد؛ علمی که جلوه ملکوتی دارد، و علمی که حقیقت آن ربط با خداست.
«یَوْمَ تُبْلَی السرَآئِرُ؛ در آن روز مخفیات (نیت های پنهان ) آشکار میشود» (طارق/ 9) افکار و عقاید آشکار میگردد. چون در این دنیا همین نظری که انسان به موجودات نموده و هر یک از آنها را مستقل و متباعد و بی ربط از یکدیگر و از خدا می بیند، و این دید و مشاهده در زیر افکار مخفی است؛ در آن روز این مخفیات آشکار میشود. زیرا عالم، عالم «قلب» یعنی واژگون شدن ظاهر به باطن است و روز ظهور بواطن است.
«أَفَلاَ یَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِی الْقُبُورِ * وَ حُصلَ مَا فِی الصدُورِ * إِن رَبهُم بِهِمْ یَوْمَئذٍ لَخَبِیرٌ؛ آیا انسان نمیداند: آن زمان که قبرها شکافته شود و آنچه در میان آنهاست بیرون ریزد (و در دل ها از عقاید باطل و نیات باطل و اغراض باطل، آنچه هست آشکارا شود) و آنچه در سینه هاست به دست آید (و از انجماد و ظلمت و خفاء بیرون آید، و روشن و ظاهر و محصل گردد) خداوند در آن روز نسبت به ایشان دانا و خبیر است؟» (العادیات/ 9-11)


منابع :

  1. سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی جلد 5- صفحه 122-125

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/25553