از تفسیر علی بن ابراهیم که از بزرگان محدثین و مفسرین و مقدم بر کلینی و از مشایخ حدیث اوست، از امام سجاد (ع) روایت شده است که در تفسیر آیه مبارکه وارد در سوره ابراهیم: «یوم تبدل الارض غیر الارض؛ روزی که زمین به غیر این زمین مبدل گردد» (ابراهیم/ 48) فرموده اند: «بأرض لم تکتسب علیها الذنوب، بارزة لیس علیها جبال و لا نبات، کما دحاها أول مرة. و یعید عرشه علی المآء کما کان أول مرة، مستقلا بعظمته و قدرته؛ مراد از تبدیل زمین به غیر آن، تبدیل به زمینی است که بر آن گناه نشده است، زمین روشن و ظاهر، که بر روی آن نه کوهی است و نه گیاهی؛ همانطور که خداوند در وهله نخستین آنرا گسترد. و خداوند عرش خود را نیز بر روی آب اعاده میدهد کما اینکه در وهله نخستین چنین بوده است، در حالیکه مستقل به عظمت و قدرتش است» (رساله خطی علامه طباطبائی در معاد ص 27 و تفسیر قمی ص 580-581 در ذیل آیه 68 سوره زمر). همانطور که در اول امر آفرینش، عرش خدا بر روی آب بود: «و کان عرشه و علی المآء؛ و عرش خدا (که منظور اراده بروز و ظهور کاخ آفرینش، و مشیت به وجود درآوردن است) بر روی آب (یعنی حیات محض و قدرت محض) بود» (هود/ 7)، بعد آن قدرت و عظمت در عالم کثرت به صور مختلفه ظهور و بروز پیدا نمود و بواسطه تجلیات الهیه این عالم کثرت پدیدار شد، دوباره این عالم کثرت در هم میپیچد و انسان بسوی عالم حیات و قدرت محضه حرکت میکند و تمام موجودات نیز به اصل خود بازگشت مینمایند؛ در آنجائی که غیر از پروردگار و قدرتش و عظمتش چیزی نیست: «و لیس فی الدار غیره دیار؛ در خانه غیر از صاحب خانه کسی نیست»؛ غیری نیست.
در آنجا انسان میفهمد که: «لمن الملک الیوم لله الواحد القهار؛ امروز فرمانروايى از آن كيست از آن خداوند يكتاى قهار است» (غافر/ 16) تفسیر آیه «و کان عرشه و علی المآء» حضرت استاد ما علامه طباطبائی مد ظله در تفسیر فرمایش حضرت سجاد: مستقلا بعظمته و قدرته فرموده اند: این کلام آن حضرت تفسیر «بودن عرش خدا بر روی آب» است و برای آن شواهدی از کتاب است که دلالت دارد بر آنکه آب اشاره است به منبع هر حیات و قدرت و عظمت. و بر روی آن آب اگر نقوش زده شود و صورت بندی گردد، موجودات ظهور پیدا میکنند؛ و چون نقوش از بین رود همه محو و نیست میگردند و عرش خدا دوباره به روی آب برمیگردد. (رساله خطی علامه طباطبائی در معاد، ص 27). این معنای «و یعید عرشه علی المآء» است، که موجودات برمیگردند و عظمت و علم و قدرت خدا را مییابند.
باری، تمام این مطالب برای اقرار و اعتراف انسان است که خداوند عظیم و قدیر یکی است و هیچ موجودی در حکومت مطلقه او دخل و تصرفی ندارد. نه اینکه استقلال در عظمت و قدرت را در اول بدأ خلقت دارا بود و سپس در هنگام معاد و بازگشت موجودات نیز دارا میشود، و در این بین که نقوش کائنات به ظهور پیوستند و ماهیات لباس وجود پوشیدند، او از قدرت و عظمتش کاسته شد و از استقلال فرو ریخت و در این صفات، غیر او در مقام منازعه و مشارکت با او بر آمد، و در هنگام بازگشت فسخ شرکت میشود و منازعه تبدیل به مصالحه میگردد. اینطور نیست. با آنکه اذهان عامه از این معنی پر است؛ ولی این شرک است و باید تصحیح شود. زحمات انبیاء و مرسلین و ائمه طاهرین صلوات الله علیهم أجمعین برای مبارزه با این شرک ها بوده است. چون انسان را به این نقطه از توحید دعوت میکنند، فرار میکند، به اینطرف و آنطرف می پرد، خود را به در و دیوار میزند.