اشعار هاتف اصفهانی در وحدانیت و حقانیت حضرت باریتعالی

عارف و شاعر گرانمایه، هاتف اصفهانی درباره تجلی حق در آفرینش و ظهور حقانیت و وحدانیت پروردگار چنین می سراید:
یار بی پرده از در و دیوار *** در تجلی است یا اولی الابصار
شمع جوئی و آفتاب بلند *** روز بس روشن و تو در شب تار
گر ز ظلمات خود رهی *** بینی همه عالم مشارق الانوار
کور وش قائد و عصا طلبی *** بهر این راه روشن و هموار
چشم بگشا به گلستان و ببین *** جلوه آب صاف در گل و خار
ز آب بیرنگ صدهزاران رنگ *** لاله و گل نگر در آن گلزار
پا به راه طلب نه از ره عشق *** بهر این راه توشه ای بردار
شود آسان ز عشق کاری چند *** که بود نزد عقل بس دشوار
یار گو بالغدو و الا´صال *** یار جو بالعشی و الاءبکار
صد رهت لن ترانی ار گوید *** باز میدار دیده بر دیدار
تا به جائی رسی که می نرسد *** پای أوهام و پای أفکار
بار یابی به محفلی کآنجا *** جبرئیل امین ندارد بار
این ره آن زاد راه و آن منزل *** مرد راهی اگر بیا و بیار
ور نه ای مرد راه چون دگران *** یار میگوی و پشت سر میخار
هاتف ارباب معرفت که گهی *** مست خوانندشان و گه هشیار
از می و بزم و ساقی و مطرب *** وز مغ و دیر و شاهد و زنار
قصد ایشان نهفته اسراریست *** که به ایما کنند گاه اظهار
پی بری گر به رازشان دانی *** که همینست سر آن اسرار
که یکی هست و هیچ نیست *** جز او وحده لا إله إلا هو
(از جمله اشعار ترجیع بند سید احمد هاتف اصفهانی، متخذ از دیوان هاتف بنا به نقل فرهنگ دهخدا در ماده هاتف ص 32)


منابع :

  1. سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی 5- صفحه 274-273

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/25634