مراتب گناه و توبه افراد و فرشتگان متناسب با آنها

همانطوری که انسان دارای درجات و مراتب متفاوتی است فرشتگان هم دارای درجات و مراتب مختلفی هستند. آری، آنها نیز دارای درجات مختلف می باشند، بعضی از اصناف آنها از ملائکه مقربند، مانند جبرائیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل و بعضی زیر دست آنها هستند و جنود و لشگریان آنها به شمار می آیند، تا برسد به ملائکه جزئیه که هر شخص یک ملک مخصوص به خود دارد. فرشتگان رقیب و عتید موکل بر اعمال انسان هستند ولی اعمال و کیفیت و درجه آنها تفاوت دارد، از نقطه نظر صحت و مقدار تقرب و خلوص در نیت متفاوت هستند.
گناه و توبه مردم عادی و خواص:
افراد عادی گناهشان همین معاصی است که انجام می دهند؛ زنا، دروغ، قمار، شرب خمر، تعدی به نوامیس و حقوق و اعراض مردم؛ عامه افراد مردم از این قبیل گناهان انجام می دهند و اما مؤمنین چنین نیستند یعنی ملکه عدالت در آنها پدید آمده است و آن ملکه نفس آنها را از ارتکاب این گونه معاصی کبیره منع می کند. اینان از خواص مردمان می باشند، ولی گناهانی که برای آنها است یک شکل دیگر است؛ اشتغال به غیر الله است. توجه به غیر خدا برای آنان گناهست؛ یعنی خواص در مرتبه و مقامی هستند که اگر در شبانه روز ساعتی از خدا غفلت کنند باید توبه کنند، چون آن توجه به غیر برای آنها گناه است.
ارتقا از مقام اصفیاء به اولیاء:
وقتی که این صفت را در خود ملکه کردند و غرق در اسماء و صفات حق شدند و غفلت از حق پیدا نکردند، خداوند آنان را به درجه بالاتر و والاتری ترقی می دهد و از اصفیاء خود می گرداند و در این مرحله از آنان امتحاناتی به عمل می آورد و ابتلائاتی در پیش می آورد تا آنکه از این درجه هم صعود دهد و باید از عهده این آزمایش ها بر آیند، بعضی از آن امتحان ها بسیار مشکل است و چه بسا در کشاکش و گیر و قوس شدائد و مصائب دعا می کنند خدایا این مشکلات را از ما بردار، خدایا ما خسته شدیم! و پیوسته در دل راه فراری می جویند؛ این برای آنها گناه است؛ یعنی چون وظیفه فعلیه ایشان اینست که وارده ای که بر آنها پیدا میشود، چون از طرف حق است باید با کمال تحمل و صبر و شکیبایی و استقامت آن مرحله را بگذرانند و تقاضای رفع آن را ننمایند که از آن رنج و شدت رهایی پیدا کنند و لذا اگر بگویند خدایا ما را از این مرحله خارج کن، ما خسته شدیم! این برای آنان گناه است و بر همین اساس می گویند: توبه اصفیاء از تنفیس است یعنی غم زدایی، یعنی غم و غصه را از ما بردار! و چون در این مرحله نیز موفق شدند و مظفرانه و کامیاب بیرون آمدند، خداوند آنها را به درجه اولیاء می رساند و افرادی که بدین درجه فائز میگردند دیگر برای آنها گناه عام و گناه خاص و نه گناه اصفیاء معنی ندارد و از همه این مراحل پاک شده و عبور کرده اند و در این موقف و منزل گناه آنان تلویث خاطر است. یعنی چه؟ یعنی ذهن آنها، خاطرات آنها، صفحه تفکر و تذکر آنها پیوسته باید پاک باشد و هیچ خاطره ای در ذهن خطور نکند و پیوسته آن ذهن در پیشگاه و برابر حق چون آئینه درخشان و هیچ چیز در او جز جمال حضرت حق ندرخشد و اگر خاطره ای در ذهن خطور کند برای آنها گناه است. میدانیم که انسان در موقع نماز باید حضور قلب داشته باشد؛ یعنی کاری کند و توجهی به ذات پروردگار به هم رساند که برایش در حال نماز فکری و خاطره ای پیدا نشود و ذهن او ملوث نگردد و پاک باشد. اولیای خدا کسانی هستند که نه تنها در حال نماز، بلکه در تمام شبانه روز یک لحظه نباید خاطره برای آنها پیدا شود و نه فکری و خیالی، مگر آن فکری که به امر خدا باشد و صالح باشد و در این صورت ورود چنین خاطره ای به اذن قلب آنها پیدا میشود و اگر برای آنان در بعضی از اوقات تشویشی پیدا شود و ذهن ملوث گردد، این برای آنان گناه است و باید از این گناه توبه کنند.

گناه و توبه اولیاء الهی:
«و توبة الأولیآء من التلویث؛ توبه اولیای الهی از آلودگی نفس به واسطه خاطره های غیر الهی است» و از این به درجه بالاتر ارتقاء می یابند و به مقامی می رسند که دیگر هیچ خاطره ای نمی تواند در ذهن آنها خطور کند و طایر و پرنده خاطرات ابدا در حول و حوش ذهن آنها اجازه ورود و نشستن را ندارد.

«إن الذین اتقوا إذا مسهم طـ'ئف من الشیطـ'ن تذکروا فإذا هم مبصرون؛ مردمان با تقوی کسانی هستند که به مقام و درجه ای نائل آمده اند که هر وقت شیطان اراده کند در اطراف دل آنها گردشی بنماید و طوافی کند و به قول عامه چرخی بزند و سپس در دل آنها فرود آید و بنشیند و خاطره ای ایجاد نماید، آنان به حربه ذکر و یاد حضرت حق جل و عز متذکر می شوند و با یاد خدا و ذکر حق شیطان را دفع می کنند.» (اعراف/201) هنگامی که ذهن در اینجا پاک شد، این درجه قوت پیدا میکند که دیگر هیچ خاطره ای از شیطان نمی تواند در آن راه یابد. ولی اگر در بعضی از احیان، وجود او و حقیقت او اضطرابی پیدا کند این برای آنها گناه است؛ این را اضطراب سر گویند و آن از قبیل گناهان خارجی نیست از گناهان فکری و ذهنی نیست، از گناهان نیست، تنفیس و اشتتغال به غیر خدا نیست؛ اینها هیچکدام نیست. و اما در شدائد و امتحانات سخت و عجیب باید نفوس آنان چون آب دریای صاف و لطیف و آرام به هیچ وجه موجی در آن پیدا نشود و مضطرب و مشوش نگردد. اگر احیانا در اثر امتحانی، در اثر حادثه ای این نفوس، اضطراب و تشویشی پیدا کند و مانند آب ساکن دریا تکانی بخورد، بادی بوزد و جنبش و اضطرابی در آن ایجاد کند، این برای آنان گناه است و باید از این گناه توبه نمایند و این توبه از اضطراب سر است.

درجات افراد و توبه آنها از نظر امام صادق (ع):
در «مصباح الشریعة» وارد است که: «توبة الأنبیآء من اضطراب السر، و توبة الأولیآء من تلوث الخطرات، و توبة الأصفیآء من التنفیس، و توبة الخآص من الإشتغال بغیرالله، وتوبة العآم من الذنوب.» در ضمن روایتی که در این کتاب به حضرت صادق (ع) منسوب است چنین وارد است که: «توبه پیامبران از اضطراب سر آنهاست و توبه اولیاء از آلودگی نفس به واسطه خواطر و توبه اصفیاء از غم و غصه زدایی و طلب راحتی کردن است و توبه خواص از اشتغال به غیر خدا و توبه عوام از گناهان است.» باری، از مرحله اضطراب سر هم که می گذرد، درجه خاصی است که اختصاص به مخلصین دارد، در آن مرحله اضطراب سر هم نیست، آنجا آرامش محض و سکون مطلق است و از اینجا به دست می آید که آن فرشتگانی که گماشته بر انسان هستند، آنان نیز دارای درجات و مقامات مختلفی هستند، یک عده از فرشتگان جزئیه فقط می توانند اعمال را ثبت کنند؛ یک عده بایستی که درجه شان کامل تر باشد و بفهمند که انسان چه موقع اشتغال به خدا دارد و چه موقع اشتغال به غیر خدا و در آن مرحله خصوصیات مدرکات ذهنی انسان را ثبت و ضبط می نمایند و یک عده مقامشان از این رفیع تر و آنان موکل بر اصفیاء هستند و تنفیس آنها را در مواقع گرفتاری و امتحان ثبت می کنند و حالات آنان را در امتحانات و ابتلائات و سایر شئون ثبت و یک عده مقامشان نیز عالی تر از اینست و فرشتگانی هستند که موکل بر اولیاء می باشند و مراتب شئون و حالات و تلویث خاطری اگر برایشان پیدا گردد، در هر حال ضبط می کنند و بنا بر آنچه گفته شد جمیع فرشتگان در یک درجه و یک مقام نیستند.


منابع :

  1. سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی جلد 7- صفحه 164-160

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/25805