قیامت و شهادت زمان و مکان

مرحوم علی بن طاووس (ره) که از بزرگان علمای اسلام است و از نقطه نظر بینش و مقام یقین و علم و تقوی، بسیاری او را در رتبه دوم و تالی تِلو امام معصوم می دانند، و علامه حلی (ره) در کتاب «اجازات بنی زهره» او را صاحب کرامات باهره و معجزات قاهره توصیف نموده است، و صاحب تصنیفات و تألیفات بسیار است؛ کتابی دارد به نام «محاسبه النفس». دو روایت بیان می کند:
یکی با اسناد خود به محمد بن علی بن محبوب از کتابش با اسناد خود به حضرت ابی عبدالله امام جعفر صادق (ع): «قَالَ: مَا مِنْ یَوْمٍ یَأْتِی عَلَی ابْنِ ءَادَمَ إلا قَالَ ذَلِکَ الْیَوْمُ: یَابْنَ ءَادَمَ أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ وَ أَنَا عَلَیْکَ شَهِیدٌ، فَافْعَلْ بِی خَیْرًا وَاعْمَلْ فِی خَیْرًا أُشْهِدُ لَکَ یَوْمَ الْقِیَمَةِ فَإنکَ لَنْ تَرَانِی بَعْدَهَا أَبَدًا» و در نسخه دیگر وارد است که: «فقُلْ فِی خَیْرًا وَاعْمَلْ فِی خَیْرًا؛ حضرت می فرماید: هیچ روزی بر بنی آدم نمی گذرد مگر آنکه آن روز می گوید: ای پسر آدم من روز جدیدی هستم و من بر تو گواه و شاهد می باشم! نسبت به من و برای من کار خوب انجام بده و در من کار خوب به جای بیاور که من در روز بازپسین برای تو گواهی خواهم داد، و چون من امروز بروم دیگر تا ابد مرا نخواهی دید!» (بحارالانوار، طبع حروفی، ج7، ص325). از این روایت استفاده میشود که روزهای انسان پیوسته یکسان نیست، هر روز یک موجود مشخصی است؛ و هرگاه انسان در آن کار خیری انجام داد، و اگر انجام نداد، نداد؛ آن روز دیگر رفته است، روز بعد روز دیگری است، تشخصات دیگری و عمل دیگری است.
و دومی را از کتاب مسعده بن زیاد ربعی در آنچه او از حضرت صادق (ع) از پدرش حضرت باقر (ع) روایت کرده است که فرمودند: «چون شب داخل شود منادی از جانب حق متعال ندا میکند به صدایی که تمام مخلوقات خدا غیر از جن و انس آن را می شنوند: ای پسر آدم! من که شب هستم گواه و شاهدم بر آنچه در من هست، از من بهره خود را بر گیر! چون همین که آفتاب طلوع کند دیگر حسنه و خیری را نمی توانی در من وارد سازی و به خیرات و حسناتت زیاد کنی! و نه می توانی نسبت به گناه انجام داده طلب رضا و عفو کنی! من گذشتم و رفتم، دوران من تا طلوع آفتاب است و همین گفتار را روز میگوید در وقتی که دوران شب سپری گردد».
و در «علل الشرایع» با اسناد خود از عبدالله بن علی زراد روایت می کند که: «قَالَ سَأَلَ أَبُو کَهْمَسْ أَبَا عَبْدِاللَهِ عَلَیْهِ السلاَمُ فَقَالَ: یُصَلی الرجُلُ نَوَافِلَهُ فِی مَوْضِعٍ أَوْ یُفَرقُهَا؟ قَالَ: لاَبَلْ هَیهُنا وَ هَیْهُنا فَإنهَا تَشْهَدُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَمَةِ؛ ابو کهمس از حضرت صادق (ع) سؤال می کند که آیا انسان نوافل نمازهایی را که به جا می آورد، در جای واحد بخواند یا در مکان های جداجدا متفرقاً بخواند؟ حضرت فرمودند: نه، بلکه اینجا و آنجا در جاهای جدا جدا بخواند، چون این مواضع مختلف در روز قیامت برای او شهادت می دهند» (بحارالانوار، ج7، ص218)
و نیز در «کافی» با اسناد خود از امام صادق (ع) وارد است که فرمودند: «ثَلاَثَةٌ یَشْکُونَ إلَی اللَهِ عَزوَجَل: مَسْجدٌ خَرَابٌ لاَیُصَلیِ فِیهِ أَهْلُهُ، وَ عَالِمٌ بَیْنَ جُهالٍ، وَ مُصْحَفٌ مُعَلقٌ قَدْ وَقَعَ عَلَیْهِ الْغُبَارُ لاَ یُقْرَأُ فِیهِ؛ سه دسته در نزد خداوند عزوجل شکایت می کنند: اول مسجد خرابی که اهل آن مسجد در آن نماز نمی خوانند، دوم عالمی که در میان مردم جاهل باشد و از او بهره نمی برند، سوم قرآنی که آویزان شده و غبار بر روی آن فرا گرفته است و مردم آن را قرائت نمی کنند» (وسایل الشیعه، طبع بهادری ج1، ص304)
در این روایت شریفه، علاوه بر عالِمی که شکایت میکند، در ردیف عالم، مُصحف و مسجد را آورده است و معلوم است که مراد از مصحف همین قرآن نوشته شده در روی کاغذ و تجلید شده می باشد، نه حقیقت قرآن که در عوالم بالاست، زیرا می فرماید مصحفی که آویزان است و روی آن را غبار فرا گرفته است و معلوم است که مصحف آویزان یک موجود مادی است نه عقلانی، ولی معذلک در پیشگاه خداوند شکوه دارد و همچنین مسجد که مکانی است و زمینی است مادی، آن نیز در ردیف عالِم در نزد خدا شکایت می کند.


منابع :

  1. سید محمد حسین حسینی تهرانی- معادشناسی جلد 7- صفحه 239-240 و 233-235

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/25862