و درباره عمومیت حساب و سؤال، از نقطه نظر جمع بین مفاد دو دسته از آیات قرآن سؤال پیش می آید؛ یک دسته از آیات می فرماید:
«فلنسئلن الذین أرسل إلیهم و لنسئلن المرسلین * فلنقصن علیهم بعلم و ما کنا غآئبین؛ پس سوگند به خدا که هر آینه ما از امت هایی که پیامبران را به سوی آنان فرستادیم سؤال می کنیم و از خود پیامبران نیز سؤال می کنیم و از روی علم، تمام معلومات خود را که درباره آنها داریم برای آنها حکایت می کنیم؛ و البته چنین نیست که ما غائب بوده ایم» (اعراف/ 6-7)
«فوربک لنسئلنهم أجمعین * عما کانوا یعملون؛ پس سوگند به پروردگار تو که ما از همگی آنها نسبت به کارهایی که انجام داده اند پرسش می کنیم.» (حجر/ 91-92)
«وقفوهم إنهم مسئولون؛ و آنان را نگاهدارید! چرا که مورد بازپرسی و سؤال قرار می گیرند» (صافات/ 24) و دسته دیگر از آیات می فرماید:
«و لا یسئل عن ذنوبهم المجرمون؛ و مجرمان، از گناهانشان بازپرسی و سؤال به عمل نمی آید» (قصص/ 78)
«فیومئذ لا یسئل عن ذنبه إنس و لا جآن؛ پس در آن روز هیچکس از جن و انس، از گناهشان پرسش نمی شود» (الرحمن/ 39)
چگونه بین مفاد این دو دسته از آیات می توان جمع کرد؟ چون در دسته اول م یفرماید همه مورد سؤال قرار می گیرند، و در دسته دوم می فرماید از آنها سؤال به عمل نمی آید. شیخ طبرسی فرموده است: جواب این استفهام را از چند وجه میتوان داد:
اول: آنکه خداوند به عنوان استعلام و کشف مجهول از آنان پرسش نمی کند، بلکه سؤال به عنوان محکوم کردن کفار و سرکوبی آنان و غلبه بر حجت است؛ و لذا به دنبال آیه واقع در سوره الرحمن می فرماید: «یعرف المجرمون بسیمـ'هم؛ مجرمان، از علامت و نشانه شان شناخته میشوند» (الرحمن/ 41)
دوم: در روز قیامت در عرصات و موقف از آنها سؤال می شود، همچنان که خداوند گفته است: «وقفوهم إنهم مسئولون؛ آنها را متوقف سازید! چون باید مورد سؤال واقع شوند» (صافات/ 24) و اما پس از حصول عقوبت و دخول در آتش دیگر سؤال قطع می شود.
سوم: در قیامت، مواقف یکی نیست؛ در بعضی از مواقف سؤال میشود و در بعضی نمیشود. پس بین مفاد این دو دسته از آیات تضادی نیست. و اما جمع بین دو آیه دیگر:
اول، آیه: «فلا أنساب بینهم یؤمئذ و لا یتسآءلون؛ چون در صور دمیده شود، پس بین مردم روابط نسبی نیست و آنها از یکدیگر پرسشی نمی کنند» (مومنون/ 101)
و دوم، آیه: «فأقبل بعضهم علی ' بعض یتسأءلون؛ پس بعضی از مردم در قیامت به بعضی دیگر روی آورده و از یکدیگر سؤال می کنند» (صافات/ 50)
جمع این دو به آنست که بگوئیم: معنای آیه اول آنست که چون حال آنها در حین نفخ صور شدید است و هر کس به کار خود مشغول است دیگر مجال استخبار از احوالاتی که نسبت به آن جهل دارند، نمی کنند. و معنای آیه دوم آنست که بعضی از بعضی دیگر سؤال ملامت و سرزنش میکنند؛ همچنان که آمده است: «یتلـاومون؛ همدیگر را سرزنش می کنند» (قلم/ 30) (مجمع البیان، ج2، ص 398)
علامه طباطبایی درباره آیه واقع در سوره قصص: «و لا یسئل عن ذنوبهم المجرمون»، چون این آیه بعد از آیات وارده درباره قارون و عذاب اوست، فرموده اند: ظاهر سیاق دلالت بر آنکه سنت الهیه در تعذیب مجرمین و هلاکت آنها به واسطه گناهانشان اینست که در وقت نزول عذاب به آنها مهلت داده نمی شود و اصغاء به آنچه را که بر هم ببافند از معذرت های خود، و آنها را موجب تذلل و معد برای انابه قرار دهند -به امید نجات از مهلکه- نمی گردد. به خلاف صاحبان جاه و قدرت از افراد بشر، که چون بخواهند کسی را که متهم شده است تعذیب نمایند، از گناهش پرسش می کنند تا آنکه اول علیه او حکم صادر کنند و سپس کیفر و عذاب نمایند و در این صورت چه بسا شخصی مجرم، با وجوهی از معذرت که تلفیق کند و بافته هایی از پندار که بر زبان آرد، کیفر را از خود می گرداند و عذاب را از خود میزداید؛ ولیکن خداوند سبحانه چون علم به حقیقت احوال مجرمین دارد از گناهانشان نمی پرسد و بلکه در وهله اول حکم می کند و عذاب غیر مردود به آنها میرسد. (تفسیر المیزان، ج 16، ص 79)
و نیز استاد در خصوص آیه واقع در سوره الرحمن: «فیؤمئذ لا یسئل عن ذنبه إنس و لا جآن» فرموده اند که: این پرسشی که در این آیه نفی شده است همین پرسش های متعارف و مألوف است؛ و نفی سؤال در این آیه، منافاتی با اثبات آن در آیه سوره صافات: «وقفوهم إنهم مسئولون»، و آیه واقع در سورۀ حجر: «فو ربک لنسئلنهم أجمعین» ندارد. زیرا در روز قیامت، مواقف مختلف است؛ در بعضی جاها پرسش می گردد، و در بعضی جاها مهر بر دهان ها زده میشود و اعضای بدن سخن می گویند، و در بعضی جاها با سیما و علایم و نشانه ها شناخته میشوند. (تفسیر المیزان، ج 19، ص 121). باید دانست که عمومیت سؤال از همه خلایق، شامل سؤال از پیغمبران و امامان نیز میشود. در نهایت سؤال از امت ها راجع به کیفیت اطاعتشان از آنهاست و سؤال از آنان راجع به کیفیت تبلیغ آنها و کیفیت اطاعت امتهاست.
در «کافی» از حضرت ابی جعفر (ع) روایت کرده است که: «قال: قال رسول الله صلی الله علیه وءاله «وسلم»: یا معاشر قرآء القرءان! اتقوا الله عز وجل فیما حملکم من کتابه! فإنی مسئول و إنکم مسئولون! إنی مسئول عن تبلیغ الرسالة، و أما أنتم فتسألون عما حملتم من کتاب الله و سنتی؛ حضرت باقر (ع) فرمودند که: رسول خدا (ص) فرمودند: ای جماعت قاریان قرآن! از خداوند عز وجل بپرهیزید در آنکه حمل کتاب خود را به شما سپرده است! پس بدانید که من مورد پرسش قرار می گیرم و شما نیز مورد پرسش قرار می گیرد! من پرسش می شوم از تبلیغ رسالت و اما شما پرسش میشوید از آنچه از کتاب پروردگار من و از سنت من به شما سپرده شده است» (اصول کافی، ج2، ص 606)