شرایط پذیرش شفاعت از نظر روایات

در هر حال شرط اصلی آن شخصی که مورد شفاعت واقع می شود، آن است که مشرک و کافر نباشد، و با خدا از سر جحود و انکار و استکبار برنخیزد؛ یعنی مسلمان و مؤمن باشد و عقیده نیکو داشته باشد. در این صورت ذات و بنیاد او که همان عقیده و دین اوست پاک است، ولی آلودگی گناه بر ظاهرش نشسته و با شفاعت زدوده می گردد و آن ذات پاک و عقیده پسندیده طلوع می کند و زنگار کدورت گناه را می زداید و وی را به محل امن و امان رهبری می نماید؛ همچنان که روایت حسین بن خالد از امام رضا (ع) گذشت که: «و لا یشفعون إلا لمن ارتضی الله دینه؛ و شفاعت نمی کنند مگر برای کسی که دینش در نزد خداوند پسندیده باشد.»
در «کافی» از امام صادق (ع)، در ضمن نامه ای که به اصحاب خود نوشته اند این چنین مرقوم داشته اند: «واعلموا أنه لیس یغنی عنکم من الله أحد من خلقه شیـا لاملک مقرب و لا نبی مرسل و لا من دون ذلک! فمن سره أن تنفعه شفاعة الشافعین عندالله فلیطلب إلی الله أن یرضی عنه؛ و بدانید که هیچ کس از بندگان و مخلوقات خدا نمی تواند شما را از خدا بی نیاز کند! نه فرشته مقربی و نه پیامبر مرسلی و نه کسی که مقامش از اینها پایین تر باشد. هر کس که بخواهد که شفاعت شفیعان در نزد خداوند برای او سودی ببخشد، باید از خداوند بطلبد که از او راضی شود.» (روضه کافی/ ص11)
مراد از رضایت در این جا رضایت از نفس و عقیده و ایمان است که در این صورت شفاعت شافعین ثمر دارد و این حدیث نفی شفاعت را نمی کند، همچنان که صدر آن ایهام دارد؛ بلکه شفاعت را مشروط به پسندیدگی در دین و مرضی بودن ذات و نفس مشفوع له می داند، همچنان که ذیل آن صراحت دارد و از همه این روایات روشن تر و مشروح تر، حدیث وارد در «توحید» صدوق است از حضرت امام موسی بن جعفر (ع) که چون از پدرش از پدرانش از رسول الله (ص) روایت فرمود: «إنما شفاعتی لاهل الکبآئر من أمتی، فأما المحسنون فما علیهم من سبیل؛ شفاعت من فقط راجع به معصیت کاران کبیره از امت من است و اما محسنین برای آنها راه مؤاخذه ای نیست.» و از ایشان سؤال شد: یابن رسول الله! چگونه شفاعت برای مرتکبین به معاصی کبیره است، در حالی که خدا در سوره انبیاء آیه 28 می فرماید: «و لایشفعون إلا لمن ارتضی؛ و کسی که گناه کبیره انجام دهد مرضی و پسندیده نیست!» حضرت فرمودند: هیچ مؤمنی نیست که گناهی را مرتکب شود مگر آنکه بدش بیاید و پشیمان شود و رسول خدا فرموده است: «کفی بالندم التوبة؛ همان ندامت، تنها برای تحقق توبه کافی است.»
نیز فرموده است: «من سرته حسنة و سآءته سیئة فهو مؤمن؛ کسی که از حسنه ای که انجام دهد خوشحال شود و از سیئه و بدی که انجام دهد متأثر و غمگین شود او مؤمن است.» پس بنابراین کسی که بر ارتکاب گناهی که انجام داده است، اگر پشیمان نگردد، او مؤمن نیست و شفاعت بر او لازم نمی شود؛ و او ظالم است، و خداوند تعالی می فرماید: «ما للظالمین من حمیم و لا شفیع یطاع؛ برای ظالمان هیچ یار مهربانی و هیچ شفیع واجب الاطاعه ای نیست.» (غافر/ 18)
از حضرت پرسیدند: یابن رسول الله! چگونه کسی که بر گناهی که انجام داده است، اگر پشیمان نشود مؤمن نیست؟! حضرت فرمود: هیچ کس نیست که معصیت کبیره ای از معاصی را انجام دهد و بداند که مورد عقوبت و عذاب واقع می شود، مگر آنکه بر آنچه را که به جا آورده است پشیمان می گردد؛ و چون پشیمان گشت، تائب است و مستحق شفاعت و تا وقتی که پشیمان نگشته است مصر است، و مصر آمرزیده نمی شود؛ چون به عقوبت آنچه را که مرتکب شده است مؤمن نیست و اگر هر آینه به عقوبت آن مؤمن بود نادم می شد.
رسول خدا (ص) فرموده است: «لا کبیرة مع الاستغفار، و لا صغیرة مع الاصرار؛ در صورت استغفار هیچ گناه کبیره ای باقی نمی ماند، و در صورت اصرار هیچ گناه صغیره ای، صغیره نیست.» اما گفتار خداوند عز وجل: «و لا یشفعون إلا لمن ارتضی»، مراد آنست که آنان شفاعت نمی کنند مگر کسانی را که خداوند دین آنان را پسندیده باشد؛ و دین عبارت است از اقرار به جزاء حسنات و پاداش سیئات. پس کسی که خدا دین او را پسندیده باشد، او حتما به جهت معرفتش به عاقبت امور در روز قیامت در اثر گناهانی که به جای آورده است، نادم و پشیمان می شود. (توحید صدوق باب 63 ص 407 و 408)


منابع :

  1. سید محمدحسین حسینی طهرانی- معادشناسی 9- صفحه 343-338

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/26281