معنای لوای حمد پیامبر اکرم در قیامت

در روز قیامت پیامبر اکرم (ص)، صاحب وسیله و دارای لوای حمد هستند. وسیله منبری است بزرگ که دارای هزار پله و درجه است و بین هر دو پله، فاصله به قدری زیاد و طولانی است که به اندازه قدری است که اسب تندرو بدود و خسته شود و هر یک از درجات و پله ها از گوهری خاص است که با پله دیگر مختلف است. رسول اکرم (ص) از این پله ها بالا می آیند و در روی پله هزارمین قرار می گیرند و امام علی (ع) یک پله پائین تر؛ و این منبر در مقابل عرش خداست و هر یک از پیامبران به حسب اختلاف و درجات و مراتب در روی پله ها قرار می گیرند و هر یک از صدیقان و صالحان و شهیدان نیز بر روی پله ها قرار می گیرند؛ هر کس که درجه قربش بیشتر باشد بالاتر و هر کس که درجه قربش کمتر باشد پائین تر و سایر مردم از اصناف و طبقات مؤمنان همه در پائین منبر، در عرصات که همان زمین هموار و وسیع است، گرداگرد منبر مجتمع می شوند، از خلایق اولین و آخرین و همه تماشایشان به سوی رسول الله است.
پیامبران که در درجات مختلف وسیله قرار گرفته اند و هر یک دارای مقام و منزلتی مشخص هستند،«هیچ یک از ما (فرشتگان) نیست مگر آنکه برای او مقام و درجه معلومی است» (صافات/ 164) سرهای خود را بلند کرده و به تماشای رسول الله مشغولند. تابش و درخشش نور سیمای رسول الله (ص)، و وصی بلافصلش و پرچمدار لوای توحیدش امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) به قدری شدید و تند و خیره کننده و در عین حال ملایم و با صفا و دلربا و چون ماهتاب شب بدر، روح انگیز و جانفزاست که دل های همه پیامبران و صدیقان را به خود جلب و معطوف نموده است. در اینحال جبرئیل که مقرب ترین فرشته از فرشتگان سماوی است، پرچم حمد را می آورد و به دست رسول الله می دهد و حضرت آن لواء را به امیرالمؤمنین (ع) که در پله جنب پله رسول الله ایستاده اند می دهند. این لوا، نامش لوای حمد است و به قدری بزرگ است که مشرق و مغرب و وسط عالم را فرا گرفته است؛ زیرا که طول آن به قدر هزار سال راه است، و پیکان و ته آن از یاقوت سرخ و در سبز رنگ و چوب نی آن از نقره خام است و بر سه ریشه آن "بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین و لا إله إلا الله، محمد رسول الله" نوشته شده است.
حال باید دید معنای وسیله و لوا چیست؟ و چرا رسول اکرم و امیرالمؤمنین، در آخرین درجه و جنب آن قرار گرفته اند؟ و چرا نام آن منبر، وسیله است؟ و چرا نام آن لوا، لوای حمد است، نه لوای تکبیر یا لوای تسبیح یا لوای تهلیل؟ و چرا آن لوآء را رسول الله به امیرالمؤمنین می دهند؟ و چرا پیامبران هر یک در روی پله خاصی واقع هستند؟ و مردم مؤمن همه در عرصات قیامت گرداگرد آن منبر مجتمع اند؟ و نظر به رسول الله و خلیفه اش می دوزند؟ اینها حقایقی است که باید روشن شود.
وسیله چیزی را گویند که با کمک آن انسان به مقصود دست می یابد و هزار پله آن شاید عبارت از هزار حجابی است که بین نفس و بین مقام معرفت مطلقه حضرت حق می باشد و یا هزار اسم از اسماء مقدسه حضرت حق جل و عز؛ رسول الله (ص) از تمام حجاب ها عبور نموده و در آخرین حجاب که حجاب اقرب است و بین آن و ذات اقدس حضرت حق هیچ چیز متصور نیست قرار گرفته و از تمام اسماء و صفات حضرت او جل و علا بهره کافی برده و فانی در آن اسم شده و متحقق به حقیقت آن اسم گردیده اند و سپس فانی در اسم اعظم ذات حضرت احدیت شده اند، که همان مقام عبودیت مطلقه و ولایت کلیه الهیه است و اما سایر پیامبران از جهت مرتبه و درجه، از رسول الله و امیرالمؤمنین پائین ترند و هر کدام در هر یک از اسماء حق که فانی شده اند، در همانجا قرار گرفته اند؛ و چون هر پله که به سوی بالا نزدیکتر شود عمومی تر و واسع تر است، بنابراین هر کدام که در اسماء کلیه فانی شده اند، در مراتب بالاتری قرار دارند تا برسد به اسم علیم و قدیر و حی و الله که از همه اسماء کامل تر و شامل ترند، و اصول اسماء الهیه محسوب می گردند.
و بنابراین می توان گفت که این منبر مخروطی شکل است؛ در اولین پله آن که سطح قاعده آنست بسیاری از خلایق، از پیامبران و صدیقان و شهیدان مجتمع اند؛ و پله بالاتر وسعتش کمتر است، ولی قدرت و عظمت و حیات آن بیشتر است و لذا افرادی کمتر در آنجا قرار دارند و همچنین از هر یک از پله ها که بالا آئیم، قدرت و علم و حیات افزون تر و شدیدتر می گردد و مقیمان آنجا بالطبع کمترند، تا برسد به پله آخر که جز ظرفیت حضرت رسول الله ظرفیتی دیگر ندارد و نمی تواند کسی دیگر را بپذیرد؛ آنجا فقط یک نقطه است که "نقطة الوحدة بین قوسی الاحدیة والواحدیة" است و اما از جهت علم و قدرت و حیات مجمع جمیع علوم و قدرت ها و حیات ها و افاضه دهنده این اسماء و صفات کلیه الهیه به جمیع مخروط و همه عالم ملک و ملکوت می باشد و آنجا مقام غیب الغیوب، و کنز مخفی و عالم عماء و سر الهویه و تحقق اسم هو و مبدأ و منشأ تحقق ولایت و ظهور است.
و اما پله پائین تر اولین نقطه ظهور و بروز و تجلی گاه اسماء و صفات و عالم ولایت کلیه الهیه می باشد و آن جایگاه مقام مقدس مولی الموالی امیرالمؤمنین است که از ذات اقدس حضرت احدیت توسط رسول الله می گیرد و به عالم ملک و ملکوت افاضه می کند. وجود رسول الله چون عدسی بزرگ تلسکوب است که نور و صور اجرام سماوی را به وسیله خود، در عدسی کوچک آن که محل تجلی و ظهور و نمایش است منعکس می کند؛ پس علی (ع) ظهور رسول الله است و رسول الله باطن این ظاهر و امیرالمؤمنین که در یک پله به آخرین پله ایستاده است حقیقت علم و حیات و قدرت را از محل بین بین، که بین ذات و اسم است و آن حقیقت رسول الله است می گیرد. پس امیرالمؤمنین اولین تجلی گاه ولایت که بین بطون و ظهور است قرار گرفته اند و به تمام انبیاء و اولیاء افاضه می کنند؛ هر یک از بالا به پائین تا برسد به جمیع خلایق که گرداگرد وسیله اجتماع نموده اند؛ و بلکه بالواسطه به کسانی که در دوزخ هستند و اطراف این وسیله نیستند. و شرافت و افضلیت حضرت خاتم النبیین و خلیفه اش حضرت خاتم الوصیین، امر تشریفاتی و اعتباری نیست؛ بلکه به واسطه سعه وجودی و قرب ذاتی و کشف حجب نورانی و عبور از تمام اسماء و صفات، به پای مجاهده و ریاضت بر اساس علم و مشیت ازلیه الهیه می باشد.


منابع :

  1. سید محمد حسین حسینی طهرانی- معادشناسی جلد 9- صفحه 411-416

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/26314