بهشت مظهر رحمت خداوند و جهنم مظهر غضب او

شرور و بدیها، امور عدمیه هستند و این امور از ماهیات نفوس پیدا می شود، نه از اصل وجودشان. اصل وجودشان خیر محض است و خداوند خالق خیر است نه خالق شر؛ (والشر لیس إلیک) و اگر عنوان بدی در نظر قاصر و کوتاه معصیت کاران برداشته شود دیگر معصیت نمی کنند، همه طاعت است و این بدیها و زشتیها، در اثر فکر خراب و تجری و گناه پیدا شده است، و جایش جهنم و دوزخ است که باید فقط در آن بسوزد و محترق شود و بگدازد، و این نسبت های دوبینی و دو روئی و شک و شرک، و این همه اسنادهای ستم و ظلم به ذات اقدس حق، همه محترق گردد. بهشت جای پاکان است، و جهنم جای ناپاکان.
هر کس در امتحانات و ابتلائات دنیا، اقرار و اعتراف به توحید حضرت حق کرد، و هر کس به پای مجاهده و صبر و استقامت، پای در مضمار عبودیت حق نهاد، و پرده اوهام از جلوی دیدگانش برداشته شد و به مقام معرفت شهودی و وجدانی حضرت حق رسید؛ دیگر گنهکار نیست، درباره او گناه و عصیان معنی ندارد. و هر کس اقرار و اعتراف وجدانی به وحدانیت حضرت حق ننمود، یا در سکرات مرگ، و یا در قبر و برزخ، و یا در حشر و صراط و میزان و عرض و سائر مواطن باید اقرار کند؛ گرچه در دوزخ می افتد و می سوزد، زیرا دوزخ محل طلب و جذب این آلودگیها و ناپاکیهاست (نعوذ بالله من الجحیم و حرها و شهیقها و زفیرها؛ به خدا پناه می بریم از دوزخ و گرما و شعله ها و زبانه هایش).
مؤمن و کافر هر دو، دو مظهر خدا هستند؛ مؤمن مظهر رحمت و کافر مظهر غضب. بهشت و دوزخ هر دو ظهور خدا هستند؛ ظهور رحمت و ظهور غضب. اگر با دیده حق بین نگریسته شود همه درست و صحیح و هریک به جای خود، و اگر به دیده غیر صحیح نظر شود در همه عالم اشکال است. اشکال در عالم نیست، بلکه در دیده و نظر است، و با آتش دوزخ مناسب و ملائم است.

جهنم ظهور کثرت و حجاب است
جهنم، ظهور حجاب است و حجاب از توغل در کثرات و غفلت از ذات احد است تبارک و تعالی. «کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون * کلا إنهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون؛ ابدا اینچنین نیست، بلکه بر دلهای آنان چرک و زنگار آنچه کسب کرده اند بجای ماند. و ابدا اینچنین نیست، بلکه ایشان حقا در روز قیامت از پروردگارشان محجوب و در پرده هستند» (مطففین/14و15).
جهنم، ظهور و بروز غفلت و جهل و شرک و شک در توحید است، که همه گناهان فکری و عملی از آن انشعاب می پذیرد و فقط اهل توحید که معترف و مقر به حضرت احدیت اند از آن دور می باشند، و بقیه جمیعا باید در آن داخل شوند. «إنکم و ما تعبدون من دون الله حصب جهنم أنتم لها واردون* لو کان هـؤلاء آلهة ما وردوها و کل فیها خـالدون * لهم فیها زفیر و هم فیها لا یسمعون * إن الذین سبقت لهم منا الحسنی أولـئک عنها مبعدون * لا یسمعون حسیسها و هم فی ما اشتهت أنفسهم خـالدون؛ بدرستیکه شما و هر چه غیر از خدا می پرستید، چیزهائی است که مانند خار و خاشاک در دوزخ ریخته می شود، و شما در جهنم وارد می شوید. اگر این معبودهای باطل حقیقت خدایان بودند، در دوزخ وارد نمی شدند؛ و همه در جهنم بطور دوام می مانند. برای جهنمیان صدای شعله و نعره آتش بلند است، و ایشان در آتش هیچ نمی شنوند. فقط آن کسانیکه از ما درباره آنان نیکی و خوبی پیشی گرفته است از جهنم دورند، بطوریکه ابدا حتی صدای خفیف و ضعیف آنرا هم نمی شنوند؛ و آنان در آنچه نفوس آنها اشتها و میل دارد مخلد و جاودان می مانند» (انبیاء/98تا102).
در این آیات بطور وضوح شاهدی است بر آنکه جهنم مظاهر شک و شرک در آخرت است؛ و هر کس غیر از خدا را بپرستد و در کثرات عالم طبع غافلا از حضرت ذوالجلال زیست کند، باید در جهنم بسوزد.


منابع :

  1. سید محمد حسین تهرانی- معاد شناسی 10- صفحه 289 تا 292

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/26510