تعریف تقوا در اصطلاح فقه

کلمه تقوا در اصطلاح قرآن کریم و اسلام اصطلاح خاصی است. در عرف عوام تقوا و طهارت را برابر می دانند (رعایت پاکی و نجسی) ولی در اصطلاح قرآن تقوا یک حالت روحی و ملکه اخلاقی است که هرگاه این ملکه در انسان پیدا شد، قدرتی پیدا می کند که می تواند از گناه پرهیز کند، اگر چه گناه بر او عرضه بشود. تقوا اولیاء حق را نگهداری می کند و مصونیت می دهد. ملکه و فضیلت تقوا در روح انسان اثر می گذارد و او را از ارتکاب لغزشها و گناهها باز می دارد. از خود قرآن این مطلب کاملا استفاده می‏شود که تقوا درجات و مراتب‏ دارد. معلوم است، یک وقت انسان تقوایش در حدی است که از گناهان‏ کبیره و از اصرار بر صغیره اجتناب می‏کند. این اولین درجه تقواست که به‏ آن، عدالت محقق می‏شود. از نظر فقهی تقوا عبارت است از انجام واجبات و ترک محرمات. در اصطلاح فقه اسلامی هست که مثلا امام جماعت‏ باید عادل باشد، شاهد باید عادل باشد، قاضی باید عادل باشد، مرجع‏ تقلید باید عادل باشد، معنی عادل این است که ‏این درجه از تقوا یعنی خود نگهداری از گناهان کبیره و خود نگهداری از تکرار و اصرار بر گناهان صغیره‏ را داشته باشد، که اگر این حد هم نباشد فاسق است.
درجه بالاتر این است که انسان خودش را از گناهان صغیره هم حفظ و نگهداری کند. بالاتر از اینکه از مکروهات هم خود را نگهداری کند، یعنی‏ طوری خودش را نگهداری می‏کند که هیچ وقت مکروهی هم بجا نمی ‏آورد. البته‏ این بدون تنظیم کردن زندگی به دست نمی‏ آید، یعنی انسان طوری عمل می‏کند که همیشه هر چه عمل کند یا واجب است یا مستحب یا مباح، و حتی مباح هم ممکن است نباشد، که علامه حلی می‏گوید من یازده سال‏ با خواجه نصیرالدین طوسی زندگی کردم یک مباح از او ندیدم. نه اینکه یک‏ آدم دوری گزین از همه چیز بود، بلکه یعنی آنچنان کارش را تنظیم کرده بود که همه کارها برایش یا واجب می‏شد یا مستحب. اگر می‏خوابید آن خواب‏ برایش مباح نبود، حتما مستحب بود، چون خواب را در وقتی می‏کرد که به‏ آن نیاز داشت. اگر غذا می‏خورد، آن غذا را وقتی می‏خورد و آنچنان می‏خورد که آن غذا را باید می‏خورد، خوردنش بر او واجب یا حداقل مستحب بود، و لباس که می‏پوشید و حرف که می‏زد (همین طور) یک کلمه حرفش حساب‏ داشت. حرفی که هیچ اثر نداشت نمی‏گفت. پس او حرف مباح نداشت، که‏ انسان تقوا داشته باشد حتی از غیر خدا، تقوا داشته باشد از توجه به غیر خدا، تقوا داشته باشد از غفلت خدا. اینها همه مراتب تقواست. این‏ است که در قرآن مراتب (تقوا) ذکر شده است.
 


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- ج 3 صفحه 21-22 و ج 6 صفحه 173-171

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/26640