مسأله شک به قرآن

قرآن در آیه دوم سوره بقره آمده است: «لاریب فیه؛ شک در آن نیست.» یعنی چه؟ چگونه شکی در قرآن نیست؟ با این که ما می دانیم که واقعا مردمی هستند که درباره اصالت قرآن شک دارند و این خود قرآن است که در همین سوره می گوید: «و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فأتوا بسورة من مثله؛ و اگر در آنچه بر بنده خویش نازل کرده ایم شک دارید، سوره ای مانند آن بیاورید.» (بقره/ 23) اگر شک دارید، سوره ای مانند قرآن بیاورید و نمی گوید شما شک ندارید.
در پاسخ باید بگوییم که شما وقتی کتابی را می بینید که قضایایی در آن نوشته شده است، بعد از مطالعه آن با خودتان فکر می کنید که آیا این وقایع راست است؟ یا آنکه حقیقتی ندارد؟ مردد و شاک هستید برای اینکه بخواهید حقیقت بودن و نبودن آنها برایتان ثابت گردد می بایست به اسناد و مدارکی که در آن ارائه شده مراجعه کنید و تحقیق نمایید.
آری در اینگونه کتابها، مطلب از این قرار است و اصولا در خبرها، گزارش ها و ادعاهایی که مطرح می شود نوعا همینطور است که اثبات آن احتیاج به دلیل و برهان دارد. ولی گاهی اوقات مطلب به صورت ملموس و محسوس برای انسان ثابت می گردد که نیازی به هیچگونه شاهد و برهان ندارد. مثلا اگر کسی را که شما نمی شناسید و تا به حال با او نشست و برخاست نداشته اید، مدعی شوند که وی عادل است، در اینجا شما شک دارید و برای اثبات آن به سراغ دلیل و شاهد می روید، به این ترتیب که اگر دو نفر عادلی که شما به عدالت آنها معترف هستید، شهادت بر عدالت او دارند، قبول می کنید، وگرنه قبول نخواهید کرد. اما اگر شخصی را که شما خودتان از نزدیک با او مأنوس بوده اید و در سفر و حضر کردار و رفتار او را مورد مطالعه قرار داده اید، در صورتی که بدین وسیله تقوا و عدالت او برایتان محرز شده باشد؛ آیا دیگر احتیاج به دلیل و شاهد و بینه دارید؟ خیر.
در مسائلی علمی و نظری نیز چنین است. گاهی اوقات اثبات بعضی مسائل محتاج برهان است ولی در برخی از موارد اگر انسان اصل مسأله برایش روشن گردد دیگر نیازی به اثبات ندارد، بلکه طرحش مساوی با اثبات نیز هست. قرآن نیز چنین است. ممکن است کسی در اصالت قرآن شک کند ولی تا هنگامی که دور است و همین که با خود قرآن نزدیک شد دیگر شک نخواهد داشت. ولی البته باید توجه داشت که نزدیک شدن به قرآن دو گونه است. یکی اینکه انسان قرآن را بخواند و بفهمد و به تفسیر آیاتش مراجعه نماید، دوم اینکه به آن عمل کند.
قرآن از آنجا که یک کتاب نظری صرف نیست، نظر و عمل در آن توأم است. پس این آیه می خواهد بفرماید: ای مردمی که در قرآن شک دارید، و حق دارید شک داشته باشید، زیرا نه در قرآن نظر نموده و از نزدیک آن را مطالعه کرده اید و نه در مرحله عمل آزمایش نموده اید، اگر شما با قرآن نزدیک شوید و آن را لمس نمایید، دیگر در اصالت آن تردیدی نخواهید داشت.

شک همراه با استهزا در کافران
خداوند در مورد کافران در قرآن کریم می فرماید: «بل هم فی شک یلعبون؛ ولی آن ها در شکند، و (با حقایق) بازی می کنند.» (دخان/ 9)
این توأم شدن شک با لعب (بازی) تصادفی نیست. خدا تضمین کرده است که اگر انسان طالب حقیقت باشد راه را به او بنمایاند و این تضمین، قطعی است: «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین؛ و کسانی که در راه ما مجاهدت کنند، به یقین آنها را به راههای خود هدایت می کنیم و بی تردید خدا با نیکوکاران است.» (عنکبوت/ 69) کسانی که در راه ما بکوشند (همان شأن ربوبیت پروردگار)، شأن ربوبیت ما، شأن هادویت ما اقتضا می کند که راهها را به آنها بنمایانیم.
پس اساس مطلب این است که انسان خالصانه و مخلصانه، حق خواه و حق جو و حق طلب باشد و جدی باشد و به جد بخواهد. اما اگر انسان می خواهد همه چیز را با حالت لعب و شوخی و غیر جدی تلقی کند این شک توأم با لعب است. شک توأم با لعب هرگز رفع شدنی نیست. خداوند انسان را برای مسخرگی و اینکه هر چیزی را غیر جدی بگیرد نیافریده است؛ خدا انسان را آفریده که همه چیز را جدی بگیرد.
افرادی واقعا همیشه در حال شک در مسائل دینی به سر می برند؛ ولی هر وقت هم مسأله به آنها عرضه بشود آن را با حالت مسخرگی تلقی می کنند. این است که تا آخر عمر به همین حالت باقی می مانند و این دیگر بیماری چاره ناپذیر است. چون بیماری چاره ناپذیر است، قرآن می گوید پس رهایشان کن.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- جلد 1 و 2 صفحه 129-127

  2. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- جلد 5 صفحه 115

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/26713