شیخ کاظم ازری

شیخ کاظم (محمدکاظم) و مشهور به "ملاکاظم ازری" شاعر مدیحه سرای شیعه. در سال 1143 در محله رأس القریه بغداد به دنیا آمد، پدرش محمدبن مراد و برادرش شیخ محمدرضا که او نیز ادیب و شاعر توانا و مداح اهل بیت پیامبر بود. شیخ کاظم از خانواده ثروتمند و اهل علم و ادب عراق بود که در 300 سال اخیر در بغداد بسیار مشهور بودند. این خاندان خود را از نسل "عبدالصمدبن علی ازری بغدادی تمیمی" می دانستند. ظاهرا شیخ کاظم در کودکی قادر به راه رفتن نبود، ولی پس از 7 سالگی، سلامتی خود را پیدا کرد. ابتدا در بغداد تحصیلات خود را شروع کرد و سپس در نجف، ادبیات عرب، فقه و اصول را نزد اساتید بزرگ تعلیم گرفت. اما از آنجا که میل زیادی به ادبیات به ویژه شعر داشت از مدرسه کناره گرفت. در 17 سالگی به حج رفت و قصیده ای راجع به حج خودش سرود. در واقع قبل از 20 سالگی به سرودن شعر پرداخت. البته اطلاعات او را درباره تاریخ، تفسیر، حدیث و فلسفه، دیگران اعتراف دارند. شیخ کاظم، هیچ وقت شغل خانوادگی را که تجارت «ازر» نوعی پارچه از پشم و پنبه بود، برای خود اختیار نکرد و با آنکه پدر ثروتمندش برای آنها املاک زیادی گذاشته بود، ولی او هیچ وقت مال و ثروتی نداشت فقط اشعارش را وسیله معاش خود قرار داد. او همیشه ظاهر خود را آراسته می کرد و کفش یمنی قرمز می پوشید و معتقد بود که اینگونه بهتر می تواند معاندان و مخالفان را گوشمالی دهد. او آنقدر در عقاید شیعی خودش تعصب داشت که آنرا صریح ابراز می کرد. از این رو به گفته "سیدمحسن امین" همیشه از ترس دشمنان مسلح بود.
در زمانی که تقیه در بین مردم رایج بود شیخ ازری با صراحت و قاطعیت، با دشمنان به مناظره پرداخت. در محل اجتماع آنان و جوانان بغداد می رفت و اشعارش را می خواند و همه صلابت و انتساب او به «آل ازری» را می دانستند. شیخ کاظم با دانشمندان برجسته ای چون: سیدمهدی بحرالعلوم، شیخ جعفر کاشف الغطاء، دوستی زیادی داشت. در مجلس سید بحرالعلوم حاضر می شد و سید بسیار به او احترام می گذاشت. بعضی می گویند او در مجلس بحرالعلوم به منزله هشام بن حکم در مجلس امام صادق (ع) بود. در اثنای اختلافات و کشاکش زمان «پاشا» زندگی او با زندگی بزرگان عراق، پیوندی استوار داشت و تا پایان عمرش هم، در کنار آنها بود و برای آنها اشعاری سرود. بزرگان و امرای عراق هم، همه او را می ستودند. شیخ کاظم به خصوص در مدت 23 سال ولایت "سلیمان پاشا کبیر" بر عراق، قصایدی در مدح او سرود که خود، تاریخی منظوم است. او با خاندان های سرشناس دیگری چون "آل شاوی" و "آل حیدری" و... دوستی زیاد و عمیق داشت. بیشتر شهرت ازری، مدیون قصیده "هائیه" است. این قصیده را که بیشتر از 1000 بیت الفیه است، ظاهرا به توصیه سیدمهدی بحرالعلوم سروده است.

قصیده هائیه ازری
قصیده با مطلعی شکوهمند شروع می شود سپس به مدح پیامبر اکرم و آن گاه به موضوع مناقب امیرالمؤمنین علی (ع) می رسد. او در ضمن ابیات، رأی و نظر امامیه را در باب نبوت و امامت تبیین می کند و با طرح مباحث کلامی در این قصیده "امامت" را با دلیل و برهان قاطع ثابت می نماید. ضمنا دلاوری و پایداری بزرگ مردان تاریخ به شیوه داستان منظوم بیان شده است. شاعر در این قصیده، حجاب را کنار گذاشته است چنانکه برخی از دشمنان، به او به جای "ازریه"، "کفریه" گفته اند. آنقدر این قصیده حائز اهمیت است که «صاحب جواهر» آرزو می کند که آن را در نامه اعمال او گذارند. شیخ عباس قمی هم بعضی از ابیات آن را در مفاتیح الجنان در کنار ادعیه معصومین، آورده است. شاید بتوان ادعا کرد که ازری با این قصیده در دوره معاصر ادب عرب، مکتبی پدید آورد که مورد تقلید شاعران بعد از او شد. او این قصیده را به علت ترس از دشمنان، در طوماری نوشته بود، بعد از مرگ او به دست سیدصدرالدین عاملی رسید، ولی متأسفانه نیمی از اشعار از بین رفته بود. در حال حاضر ابیات آن 587 بیت است.
این شاعر بزرگ هیچ گاه دیوانش را جمع آوری نکرد. شیخ آقابزرگ تهرانی، مجموعه ای از قصاید او را که "هائیه" نیز ضمیمه آن بوده است در کتابخانه محمدعلی سبزواری دیده است. این قصیده برای اولین بار در نجف به چاپ رسید. بعد با عنوان "شمسیه" در بمبئی چاپ شد و بعد از انتشار "ازریه" همین قصیده شیخ ازری، به گفته شیخ محمدرضا مظفر، شیخ کاظم جابری، به تخمیس آن پرداخت. شیخ جابر بعد از آن، دچار اختلال حواس شد و این به سبب نفرین شیخ ازری بود که گفت: "هر که قصد تخمیس این قصیده را کند، به این بلا مبتلا شود. افراد دیگری هم، به شرح این قصیده پرداخته و یا در «رد و نقد» آن تلاش کرده اند. شیخ ملاکاظم، اشعاری دیگری هم سروده که از آن جمله می توان گفت:
1- قصیده ای به مناسبت پیروزی سلیمان پاشا
2- 18 قصیده در مدح سلیمان شاوی
3- 5 قصیده در مدح پدر سلیمان (عبدالله)
4- قصایدی در مدح برادران و پسر سلیمان
5- اشعاری در شفاعت خواهی از امیرالمؤمنین علی (ع) در دفع بلا از بغداد
6- مرثیه ای درباره امام حسین (ع)

وفات
سرانجام این شاعر بزرگ شیعه، در سال 1212 یا 1213 در کرخ بغداد، در سن 70 سالگی از دنیا رحلت کرد و در کاظمین در مقبره ای که مخصوص خاندان او بود، دفن شد. ظاهرا او فقط یک دختر داشت و فرزند دیگری نداشت.


منابع :

  1. دایرةالمعارف بزرگ اسلامی

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/26876