اثرات تربیتی نماز در فرد و جامعه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است در یک چیز است: یاد حق و غیر او را از یاد بردن. قرآن کریم در یک جا به اثر تربیتی و جنبه تقویتی روحی عبادت اشاره می کند و می گوید: نماز از کار بد و زشت باز می دارد. خداوند می فرماید:«اتل ما أوحى إلیک من الکتب و أقم الصلوة إن الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله أکبر و الله یعلم ما تصنعون» (عنکبوت/آیه 45)؛ «آنچه را از کتاب آسمانى به تو وحى شده تلاوت کن، و نماز را بر پا دار که نماز انسان را از زشتى ها و منکرات باز مى دارد و خداوند مى داند شما چه کارهائى انجام مى دهید». در این آیه براى دلدارى و تسلى خاطر و تقویت روحیه و ارائه خط مشى کلى و جامع به پیامبر (ص) کرده دو دستور به او مى دهد: نخست مى گوید آنچه را از کتاب آسمانى (قرآن)، به تو وحى شده تلاوت کن. این آیات را بخوان که هر چه مى خواهى در آن است: علم و حکمت، نصیحت و اندرز، معیار شناخت حق و باطل، وسیله نورانیت قلب و جان، و مسیر حرکت هر گروه و هر جمعیت. بخوان و در زندگیت به کار بند، بخوان و از آن الهام بگیر، بخوان و قلبت را به نور تلاوتش روشن کن. بعد از بیان این دستور که در حقیقت جنبه آموزش دارد، به دستور دوم مى پردازد که شاخه اصلى پرورش است، مى گوید: «و اقم الصلوة»؛ (طه/آیه 14) و «نماز را بر پا دار». سپس به فلسفه بزرگ نماز پرداخته مى گوید: زیرا نماز انسان را از زشتیها و منکرات باز مى دارد. طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبداء و معاد مى اندازد داراى اثر باز دارندگى از فحشاء و منکر است. انسانى که به نماز مى ایستد، تکبیر مى گوید، خدا را از همه چیز برتر و بالاتر مى شمرد، به یاد نعمتهاى او مى افتد، حمد و سپاس او مى گوید، او را به رحمانیت و رحیمیت مى ستاید، به یاد روز جزاى او مى افتد، اعتراف به بندگى او مى کند، از او یارى مى جوید صراط مستقیم از او مى طلبد، و از راه کسانى که غضب بر آنها شده و گمراهان به خدا پناه مى برد، (مضمون سوره حمد). بدون شک در قلب و روح چنین انسانى جنبشى به سوى حق و حرکتى به سوى پاکى و جهشى به سوى تقوا پیدا مى شود. براى خدا رکوع مى کند، و در پیشگاه او پیشانى بر خاک مى نهد، غرق در عظمت او مى شود و خود خواهى ها و خود برتربینى ها را فراموش مى کند.

شهادت به یگانگى او مى دهد گواهى به رسالت پیامبر اکرم (ص) مى دهد. بر پیامبرش درود مى فرستد و دست به درگاه خداى بر مى دارد که در زمره بندگان صالح او قرار گیرد. همه این امور موجى از معنویت در وجود او ایجاد مى کند، موجى که سد نیرومندى در برابر گناه محسوب مى شود. هنگامى که آماده مقدمات نماز مى شود خود را شستشو مى دهد پاک مى کند، حرام و غصب را از خود دور مى سازد و به بارگاه دوست مى رود همه این امور تاثیر باز دارنده در برابر خط فحشاء و منکرات دارد، منتها هر نمازى به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منکر مى کند، گاه نهى کلى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود. ممکن نیست کسى نماز بخواند و هیچ گونه اثرى در او نبخشد هر چند نمازش صورى باشد هر چند آلوده گناه باشد، البته این گونه نماز تاثیرش کم است، این گونه افراد اگر همان نماز را نمى خواندند از این هم آلوده تر بودند. بنابراین، نهى از فحشاء و منکر سلسله مراتب و درجات زیادى دارد و هر نمازى به نسبت رعایت شرایط داراى بعضى از این درجات است. در دنباله آیه اضافه مى فرماید ذکر خدا از آن هم برتر و بالاتر است.

ظاهر جمله فوق این است که بیان فلسفه مهمترى براى نماز مى باشد، یعنى یکى دیگر از آثار و برکات مهم نماز که حتى از نهى از فحشاء و منکر نیز مهم تر است آن است که انسان را به یاد خدا مى اندازد که ریشه و مایه اصلى هر خیر و سعادت است، و حتى عامل اصلى نهى از فحشاء و منکر نیز همین ذکر الله مى باشد، در واقع برترى آن به خاطر آن است که علت و ریشه محسوب مى شود. اصولا یاد خدا، مایه حیات قلوب و آرامش دلها است، و هیچ چیز به پایه آن نمى رسد : «الا بذکر الله تطمئن القلوب» (رعد/آیه 28)؛ «آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان دلها است». اصولا روح همه عبادات چه نماز و چه غیر آن ذکر خدا است، اقوال نماز، افعال نماز، مقدمات نماز، تعقیبات نماز، همه و همه در واقع، یاد خدا را در دل انسان زنده مى کند. در آیه 14 سوره طه نیزاشاره به این فلسفه اساسى نماز شده و خطاب به موسى مى گوید: «اقم الصلوة لذکرى» (طه/آیه 14)؛ «نماز را بر پا دار تا به یاد من باشى». به هر حال گر چه نماز چیزى نیست که فلسفه اش بر کسى مخفى باشد، ولى دقت در متون آیات و روایات اسلامى ما را به ریزه کاریهاى بیشترى در این زمینه رهنمون مى گردد:

* روح، اساس، هدف، پایه، مقدمه، نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است، همان ذکر الله است که در آیه فوق به عنوان برترین نتیجه بیان شده است. البته ذکرى که مقدمه فکر، و فکرى که انگیزه عمل بوده باشد، چنانکه در حدیثى از امام صادق (ع) آمده است که در تفسیر جمله «و لذکر الله اکبر» فرمود: «ذکر الله عند ما احل و حرم»، یاد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام (یعنى به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد).

* نماز وسیله شستشوى از گناهان و مغفرت و آمرزش الهى است چرا که خواه ناخواه، نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته مى کند، لذا در حدیثى مى خوانیم: پیامبر (ص) از یاران خود سؤال کرد: «لو کان على باب دار احدکم نهر و اغتسل فى کل یوم منه خمس مرات ا کان یبقى فى جسده من الدرن شىء؟ قلت لا، قال: فان مثل الصلوة کمثل النهر الجارى کلما صلى کفرت ما بینهما من الذنوب»: «اگر بر در خانه یکى از شما نهرى از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آیا چیزى از آلودگى و کثافت در بدن او مى ماند؟ در پاسخ عرض کردند: نه، فرمود: نماز درست همانند این آب جارى است، هر زمان که انسان نمازى مى خواند گناهانى که در میان دو نماز انجام شده است از میان مى رود و به این ترتیب جراحاتى که بر روح و جان انسان از گناه مى نشیند، با مرهم نماز التیام مى یابد و زنگارهائى که بر قلب مى نشیند زدوده مى شود».

* نماز سدى در برابر گناهان آینده است، چرا که روح ایمان را در انسان تقویت مى کند، و نهال تقوى را در دل پرورش مى دهد، و مى دانیم ایمان و تقوى نیرومندترین سد در برابر گناه است، و این همان چیزى است که در آیه فوق به عنوان نهى از فحشاء و منکر بیان شده است، و همان است که در احادیث متعددى مى خوانیم: افراد گناهکارى بودند که شرح حال آنها را براى پیشوایان اسلام بیان کردند فرمودند: غم مخورید، نماز آنها را اصلاح مى کند و کرد.

* نماز، غفلت زدا است، بزرگترین مصیبت براى رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ زود گذر کردند، اما نماز به حکم اینکه در فواصل مختلف و در هر شبانه روز پنج بار انجام مى شود، مرتبا به انسان اخطار مى کند، هشدار مى دهد، هدف آفرینش او را خاطر نشان مى سازد، موقعیت او را در جهان به او گوشزد مى کند و این نعمت بزرگى است که انسان وسیله اى در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قویا به او بیدار باش گوید.

* نماز خود بینى و کبر را در هم مى شکند، چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانى بر خاک در برابر خدا مى گذارد، خود را ذره کوچکى در برابر عظمت او مى بیند، بلکه صفرى در برابر بى نهایت. پرده هاى غرور و خود خواهى را کنار مى زند، تکبر و برترى جوئى را در هم مى کوبد. به همین دلیل على (ع) در حدیث معروفى که فلسفه هاى عبادات اسلامى در آن منعکس شده است بعد از ایمان، نخستین عبادت را که نماز است با همین هدف تبیین مى کند، «فرض الله الایمان تطهیرا من الشرک و الصلوة تنزیها عن الکبر ... »؛ «خداوند ایمان را براى پاکسازى انسانها از شرک واجب کرده است و نماز را براى پاکسازى از کبر».


* نماز وسیله پرورش، فضائل اخلاق و تکامل معنوى انسان است، چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون مى برد، به ملکوت آسمانها دعوت مى کند، و با فرشتگان هم صدا و همراز مى سازد، خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا مى بیند و با او به گفتگو برمى خیزد. تکرار این عمل در شبانه روز آن هم با تکیه روى صفات خدا، رحمانیت و رحیمیت و عظمت او مخصوصا با کمک گرفتن از سوره هاى مختلف قرآن بعد از حمد که بهترین دعوت کننده به سوى نیکیها و پاکیها است اثر قابل ملاحظه اى در پرورش فضائل اخلاقى در وجود انسان دارد. به همین خاطر در حدیثى از امام على (ع) مى خوانیم که در فلسفه نماز فرمود :«الصلوة قربان کلى تقى»: نماز وسیله تقرب هر پرهیزکارى به خدا است.


* نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح مى دهد، چرا که نماز روح اخلاص را زنده مى کند، زیرا نماز مجموعه اى است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه، تکرار این مجموع در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان مى پاشد و روح اخلاص را تقویت مى کند بنابراین در حدیث معروفى مى خوانیم که امیر مؤمنان على (ع) در وصایاى خود بعد از آن که فرق مبارکش با شمشیر ابن ملجم جنایتکار شکافته شد فرمود: «الله الله فى الصلوة فانها عمود دینکم»؛ «خدا را خدا را درباره نماز، چرا که ستون دین شما است». مى دانیم هنگامى که عمود خیمه در هم بشکند یا سقوط کند هر قدر طنابها و میخهاى اطراف محکم باشد اثرى ندارد، همچنین هنگامى که ارتباط بندگان با خدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد. در حدیثى از امام صادق (ع) آمده :«اول ما یحاسب به العبد الصلوة فان قبلت قبل سائر عمله، و ان ردت رد علیه سائر عمله»: نخستین چیزى که در قیامت از بندگان حساب مى شود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول مى شود، و اگر مردود شد سائر اعمال نیز مردود مى شود! شاید دلیل این سخن آن باشد که نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص که وسیله قبولى سائر اعمال است در او زنده مى شود، و گرنه بقیه اعمال او مشوب و آلوده مى گردد و از درجه اعتبار ساقط مى شود.

* نماز قطع نظر از محتواى خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاکسازى زندگى مى کند، چرا که مى دانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشى که بر آن نماز مى خواند، آبى که با آن وضو مى گیرد و غسل مى کند، محلى که در آن غسل و وضو انجام مى شود باید از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد کسى که آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کم فروشى، رشوه خوارى و کسب اموال حرام باشد چگونه مى تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابراین تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى است به رعایت حقوق دیگران.

* نماز علاوه بر شرائط صحت شرائط قبول، یا به تعبیر دیگر شرائط کمال دارد که رعایت آنها نیز یک عامل مؤثر دیگر براى ترک بسیارى از گناهان است. در کتب فقهى و منابع حدیث، امور زیادى به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده است از جمله مساله شرب خمر است که در روایات آمده: «لا تقبل صلوة شارب الخمر اربعین یوما الا ان یتوب»؛ «نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اینکه توبه کند». و در روایات متعددى ذکر شده که؛ از جمله کسانى که نماز آنها قبول نخواهد شد پیشواى ستمگر است و در بعضى از روایات دیگر تصریح شده است که نماز کسى که زکات نمى پردازد قبول نخواهد شد، و همچنین روایات دیگرى که مى گوید: خوردن غذاى حرام یا عجب و خود بینى از موانع قبول نماز است، پیدا است که فراهم کردن این شرایط قبولى تا چه حد سازنده است.

* نماز روح انضباط را در انسان تقویت مى کند، چرا که دقیقا باید در اوقات معینى انجام گیرد که تاخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز، است همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیت و قیام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعایت آنها، پذیرش انضباط را در برنامه هاى زندگى کاملا آسان مى سازد.

در زمینه فلسفه و اسرار نماز حدیث جامعى از امام رضا (ع) نقل شده که: امام در پاسخ نامه اى که از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنین فرمود: علت تشریع نماز این است که توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است، و مبارزه با شرک و بت پرستى، و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع، و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته، و نهادن پیشانى بر زمین همه روز براى تعظیم پروردگار و نیز هدف این است که انسان همواره هشیار و متذکر باشد، گرد و غبار فراموشکارى بر دل او ننشیند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونى در مواهب دین و دنیا گردد. علاوه بر اینکه مداومت ذکر خداوند در شب و روز که در پرتو نماز حاصل مى گردد، سبب مى شود که انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نکند، روح سرکشى و طغیانگرى بر او غلبه ننماید و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او، انسان را از معاصى باز مى دارد و از انواع فساد جلوگیرى مى کند.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- سیری در نهج البلاغه صفحه 88-86

  2. مکارم شیرازی- تفسیر نمونه ج : 16 صفحه 294-284

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/27391