استغفار در آیات قرآن

منظور از استغفار گفتن و تکرار جمله خدایا مرا ببخش یا «اللهم اغفرلى» نیست، بلکه روح استغفار یک حالت بازگشت به سوى حق و آمادگى براى جبران گذشته است. یک کسی آمد خدمت امام علی (ع) و گفت: «استغفرالله ربی و اتوب الیه»؛ خیال کرد توبه یعنی کلمه استغفار را بر زبان آوردن. علی (ع) به او گوشزد نمود و فرمود: «ثکلتک امک؛ مادرت به عزایت بنشیند»، «اتدری ما الاستغفار؟ الاستغفار درجة العلیین؛ آیا می دانی استغفار چیست؟ استغفار درجه علیین (والامقامان) است» (نهج البلاغه، حکمت 417). بعد حضرت استغفار را تشریح می کند: پشیمانی کامل از گذشته تیره و سیاه، تصمیم قوی بر برنگشتن به گناهان سابق، ادای حقوق الهی که فوت شده است، ادای حقوق الناس که فوت شده است.
در حدیث پر معنى و تکان دهنده اى از امام صادق (ع) مى خوانیم: هنگامى که آیه 135 سوره آل عمران «و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم؛ کسانى که وقتى کار بدى انجام دهند یا به خویشتن ستم کنند خدا را یاد مى آورند و براى گناهانشان استغفار مى کنند» نازل شد، ابلیس بالاى کوهى در مکه رفت و با صداى بلند فریاد کشید و سران لشگرش را جمع کرد. گفتند: اى آقاى ما! چه شده است که ما را فرا خواندى؟ گفت: این آیه نازل شده (آیه اى که پشت مرا مى لرزاند و مایه نجات بشر است) چه کسى مى تواند با آن مقابله کند؟ یکى از شیاطین بزرگ گفت: من مى توانم، نقشه ام چنین است و چنان! ابلیس طرح او را نپسندید! دیگرى برخاست و طرح خود را ارائه داد باز هم مقبول نیفتاد! در اینجا وسواس خناس برخاست و گفت: من از عهده آن برمى آیم. ابلیس گفت: از چه راه؟ گفت: آنها را با وعده ها و آرزوها سرگرم مى کنم، تا آلوده گناه شوند و هنگامى که گناه کردند توبه را از یادشان مى برم! ابلیس گفت: تو مى توانى از عهده این کار برآیى (نقشه ات بسیار ماهرانه و عالى است) و این ماموریت را تا دامنه قیامت به او سپرد.

منافقین و استغفار
خداوند در مورد منافقین می فرماید: «و اذا قیل لهم تعالوا یستغفر لکم رسول الله لووا رووسهم؛ وقتی به آنها گفته می شود بیایید تا پیغمبر برای شما استغفار کند سرشان را می پیچند که این حرفها چیست که می زنید؟»، «و رایتهم یصدون و هم مستکبرون؛ و آنان را می بینی که تکبرکنان روی برمی تابند» (منافقون/ 5).
کسی که به پیغمبر ایمان داشته باشد، محال است در مقابل ایشان استکبار بورزد. قرآن می فرماید ولی کار اینها از این حرفها گذشته است. به آنها گفته اند بیایید پیغمبر برای شما استغفار کند. مگر این گناهان با این استغفارها آمرزیده می شود؟ «سواء علیهم استغفرت لهم ام لم تستغفر لهم لن یغفر الله لهم؛ فرقی نمی کند، چه تو برای اینها استغفار بکنی و چه نکنی خدا هرگز اینها را نخواهد آمرزید»، «ان الله لایهدی القوم الفاسقین؛ خدا مردم فاسق و خارج را هدایت نمی کند» (منافقون/ 6).
فسوق همان خروج است. آیه بعد گویی می خواهد بیان کند که چرا خداوند اینها را نمی آمرزد. قرآن یک گناه این منافقین را که اهانتی بود که به خدا، پیغمبر، اسلام و مومنین کردند گوشزد می کند: «هم الذین یقولون لاتنفقوا علی من عند رسول الله؛ آنها همان کسانند که می گویند: به کسانی که نزد رسول خدایند انفاق نکنید» (منافقون/ 7).

یکی از صفات پرهیزکاران استغفار در سحرگاهان است
خداوند در آیات 15 تا 19 سوره ذاریات می فرماید: «ان المتقین فى جنت و عیون* ءاخذین ما ءاتاهم ربهم إنهم کانوا قبل ذلک محسنین* کانوا قلیلا من الیل ما یهجعون* و بالأسحار هم یستغفرون* و فى أمولهم حق للسائل و المحروم؛ پرهیزگاران در باغهاى بهشت و در میان چشمه ها قرار دارند. و آنچه پروردگارشان به آنها مرحمت کرده دریافت مى دارند زیرا آنها پیش از آن (در سراى دنیا) از نیکوکاران بودند. آنها کمى از شبها را مى خوابیدند. و در سحرگاهان استغفار مى کردند. و در اموال آنها حقى براى سائل و محروم بود». دومین وصف آنها را چنین بیان مى کند: آنها پیوسته در سحرگاهان استغفار مى کردند. در آخر شب که چشم غافلان در خواب است، و محیط از هر نظر آرام، قال و غوغاى زندگى مادى فرو نشسته و عواملى که فکر انسان را به خود مشغول دارد خاموش است برمى خیزند و به درگاه خدا مى روند، در پیشگاه معبود به راز و نیاز مى پردازند، نماز مى خوانند و مخصوصا از گناهان خود استغفار مى کنند. خداوند بعد از فتح مکه به پیامبر اکرم می فرماید: «فسبح بحمد ربک و استغفره إنه کان توابا؛ پروردگارت را تسبیح و حمد کن و از او آمرزش بخواه که او بسیار توبه پذیر است» (نصر/ 3).
در ذیل آیه سه دستور مهم به پیغمبر اکرم (و طبعا به همه مؤمنان) مى دهد که در حقیقت شکرانه اى براى این پیروزى فتح مکه و واکنش مناسبى در برابر این نصرت الهى است، دستور به تسبیح و حمد و استغفار. تسبیح به معنى منزه شمردن خداوند از هر گونه عیب و نقص است و حمد براى توصیف او به صفات کمالیه است، و استغفار در برابر نقصانها و تقصیرهاى بندگان است. این پیروزى بزرگ سبب شد که افکار شرک آلود زدوده شود، کمال و جمال خداوند ظاهرتر گردد و گم کرده راهان به سوى حق بازگردند. این فتح عظیم سبب شد که افراد گمان نکنند خداوند یارانش را تنها مى گذارد (پاکى از این نقص) و نیز بدانند که خداوند بر انجام وعده هایش توانا است (موصوف بودن به این کمال) و نیز بندگان به نقص خود در برابر عظمت او اعتراف کنند. بعلاوه ممکن است به هنگام پیروزى واکنشهاى نامطلوبى در انسان پیدا شود و گرفتار غرور و خودبرتربینى گردد، و یا در برابر دشمن دست به انتقامجوئى و تصفیه حساب شخصى زند. این سه دستور به او تعلیم مى دهد که در لحظه حساس پیروزى بیاد صفات جلال و جمال خدا بیفتد، همه چیز را از او بداند و در مقام استغفار برآید تا هم غرور و غفلت او زایل گردد، و هم از انتقامجوئى بر کنار ماند.
در جای دیگر می فرماید: «و أن استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه یمتعکم متعا حسنا إلى أجل مسمى و یؤت کل ذى فضل فضله و إن تولوا فإنى أخاف علیکم عذاب یوم کبیر؛ و دیگر این که از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به درگاه او روی کنید تا شما را از بهره ای نیکو تا مدتی معین بهره مند سازد و به هر صاحب فضیلتی فضل او را (به تناسب کمالش) عطا کند. و اگر رویگردان شوید، من از عذاب روزی بزرگ بر شما بیمناکم» (هود/ 3)، و پاکى و تقوا شما را بشارت به سرنوشتى سعادتبخش مى دهم «اننى لکم منه نذیر و بشیر؛ به راستى من از جانب او براى شما هشداردهنده و بشارتگرم» (هود/ 2).
در این آیه به یکی از مراحل مهم دعوت انبیاء به سوى حق اشاره شده است که سومین دعوتم این است که از گناهان خویش استغفار کنید، و از آلودگیها خود را شستشو دهید و چهارمین دعوتم این است که به سوى او باز گردید و پس از شستشوى از گناه و پاک شدن در سایه استغفار، خود را به صفات الهى بیارائید که بازگشت به سوى او چیزى جز اقتباس از صفات او نیست «ثم توبوا الیه».

آمرزش گناهان در پی استغفار
در آخر همین زیارت چنین می خوانیم: «اللهم انک قلت: و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما؛ خدایا تو در کلام مجیدت به پیامبر گفتی: اگر آنان آنگاه که به خود ستم می کنند نزد تو بیایند و از خداوند طلب آمرزش کنند و پیامبر نیز برای آنها طلب آمرزش کند، خداوند را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت» (نساء/ 64). سپس خطاب به رسول اکرم می گوییم: «و انی اتیتک مستغفرا تائبا من ذنوبی و انی اتوجه بک الی الله ربی و ربک لیغفر لی ذنوبی؛ ای پیامبر عزیز! من آمده ام نزد تو در حالی که از خداوند آمرزش می طلبم و در حالی که از گناه گذشته ام پشیمانم، من به وسیله تو که بنده صالح خدا هستی و می توانی برای من دعا و استغفار کنی به سوی خدا که هم پروردگار من است و هم پروردگار تو رو آورد ه ام تا (در اثر استغفار من و استغفار تو) گناهان مرا بیامرزد».
ما مسلمانان در زیارت رسول اکرم، چنین می خوانیم: «اللهم انی اعتقد حرمه صاحب هذا المشهد الشریف فی غیبته کما اعتقدها فی حضرته و اعلم ان رسولک و خلفائک علیهم السلام احیاء عندک یرزقون، یرون مقامی و یسمعون کلامی و یردون سلامی؛ خدایا من احترام صاحب این محل را پس از وفات همان می دانم که در زمان حیات داشت. من می دانم که پیامبر تو و جانشینانی که تو برگزیدی همه در پیشگاه تو زنده و مرزوقند، مرا در جایگاهم می بینند، سخنم را می شنوند، سلامم را پاسخ می گویند».


منابع :

  1. مرتضی مطهری- خدمات متقابل اسلام و ایران- صفحه 231-230

  2. مرتضی مطهری- فلسفه اخلاق- صفحه 164

  3. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 7- صفحه 114-112

  4. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 27- صفحه 400-476

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/27449