دعا در آیات و روایات

در فرهنگ اسلام، دعا یکی از برترین عبادات معرفی شده است. امام سجاد (ع) در «مناجات الذاکرین» خود (از مناجات پانزده گانه، مناجات خمس عشر) به خداوند چنین عرض می‌کند:«و من اعظم النعم علینا جریان ذکرک علی السنتنا و اذنک لنا بدعائک و تنزیهک و تسبیحک؛ یکی از برترین و بزرگ ترین نعمت های تو بر ما یاد توست که بر زبان های ما جاری است و اجازه توست به ما که تو را بخوانیم و دعا و تسبیح کنیم. در برخی از روایات دعا اسلحه مؤمن معرفی شده است.»
خداوند در سوره بقره می فرماید:«و إذا سألک عبادى عنى فإنى قریب أجیب دعوة الداع إذا دعان فلیستجیبوا لى و لیؤمنوا بى لعلهم یرشدون؛ و هنگامى که بندگان من از تو درباره من سؤال کنند (بگو) من نزدیکم! دعاى دعا کننده را به هنگامى که مرا مى خواند پاسخ مى گویم، پس آنها باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راه یابند (و به مقصد برسند).» (بقره/ 186)
از آنجا که یکى از وسایل ارتباط بندگان با خدا مساله دعا و نیایش است به دنبال ذکر بخش مهمى از احکام اسلام در آیات گذشته آیه مورد بحث از آن سخن مى گوید، و با اینکه یک برنامه عمومى براى همه کسانى که مى خواهند با خدا مناجات کنند در بر دارد قرار گرفتن آن در میان آیات مربوط به روزه مفهوم تازه اى به آن مى بخشد ، چرا که روح هر عبادتى قرب به خدا و راز و نیاز با اوست. این آیه روى سخن را به پیامبر کرده ، مى گوید: هنگامى که بندگانم از تو درباره من سؤال کنند بگو من نزدیکم. نزدیکتر از آنچه تصور کنید، نزدیک تر از شما به خودتان، و نزدیک تر از شریان گردن هایتان چنانکه در جاى دیگر مى خوانیم:«و نحن اقرب الیه من حبل الورید؛ و به شما از رگ گردنتان نزدیکتریم.» (ق/ 16)
سپس اضافه مى کند: من دعاى دعا کننده را به هنگامى که مرا مى خواند اجابت مى کنم. بنابراین باید بندگان من دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که راه خود را پیدا کنند و به مقصد برسند. جالب اینکه در این آیه کوتاه خداوند هفت مرتبه به ذات پاک خود اشاره کرده و هفت بار به بندگان! و از این راه نهایت پیوستگى و قرب و ارتباط و محبت خود را نسبت به آنان مجسم ساخته است!
عبدالله بن سنان مى گوید از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: زیاد دعا کنید زیرا دعا کلید بخشش خداوند و وسیله رسیدن به هر حاجت است، نعمت ها و رحمت هایى نزد پروردگار است که جز با دعا نمى توان به آن رسید! و بدان هر در را که بکوبى عاقبت گشوده خواهد شد! آرى او به ما نزدیک است ، چگونه ممکن است از ما دور باشد در حالى که میان ما و قلب ما جاى او است! «و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه؛ بدانيد كه خدا ميان آدمى و دلش حايل می ‏گردد و هم در نزد او محشور خواهيد شد.» (انفال/ 24)


فلسفه دعا و نیایش
آنها که حقیقت و روح دعا و اثرات تربیتى و روانى آن را نشناخته اند ایرادهاى گوناگونى به مساله دعا دارند. گاه مى گویند: دعا عامل تخدیر است، چرا که مردم را به جاى فعالیت و کوشش و استفاده از وسایل پیشرفت و پیروزى، به سراغ دعا مى فرستد، و به آنها تعلیم مى دهد که به جاى همه این تلاش ها دعا کنند! و گاه مى گویند: اصولا آیا دعا کردن فضولى در کار خدا نیست؟! خدا هر چه را مصلحت بداند انجام مى دهد، او به ما محبت دارد، مصالح ما را بهتر از خود ما مى داند، پس چرا ما هر ساعت مطابق دلخواه خود از او چیزى بخواهیم؟! و زمانى مى گویند: از همه اینها گذشته آیا دعا منافات با مقام رضا و تسلیم در برابر اراده خداوند ندارد؟ آنها که چنین ایرادهایى را مطرح مى کنند از آثار روانى، اجتماعى و تربیتى و معنوى دعا و نیایش غافلند. زیرا انسان براى تقویت اراده و بر طرف کردن ناراحتی ها به تکیه گاهى احتیاج دارد، دعا چراغ امید را در انسان روشن مى سازد.
مردمى که دعا و نیایش را فراموش کنند، با عکس العمل هاى نامطلوب روانى و اجتماعى مواجه خواهند شد. به تعبیر یکى از روانشناسان معروف: فقدان نیایش در میان ملتى برابر با سقوط آن ملت است! اجتماعى که احتیاج به نیایش را در خود کشته است معمولا از فساد و زوال مصون نخواهد بود. البته نباید این مطلب را فراموش کرد که تنها صبح نیایش کردن و بقیه روز همچون یک وحشى به سر بردن بیهوده است، باید نیایش را پیوسته انجام داد و در همه حال با توجه بود تا اثر عمیق خود را در انسان از دست ندهد. آنان که براى دعا اثر تخدیرى قائلند معنى دعا را نفهمیده اند، زیرا معنى دعا این نیست که از وسایل و علل طبیعى دست بکشیم و به جاى آن دست به دعا برداریم، بلکه مقصود این است بعد از آنکه نهایت کوشش خود را در استفاده از همه وسایل موجود به کار بستیم، آنجا که دست ما کوتاه شد و به بن بست رسیدیم به سراغ دعا برویم، و با توجه و تکیه بر خداوند روح امید و حرکت را در خود زنده کنیم، و از کمک هاى بى دریغ آن مبدا بزرگ مدد گیریم. بنابراین دعا مخصوص به نارسایی ها و بن بستها است، نه عاملى به جاى عوامل طبیعى.
نیایش در همین حال که آرامش را پدید آورده است، در فعالیت هاى مغزى انسان یکنوع شکفتگى و انبساط باطنى و گاهى روح قهرمانى و دلاورى را تحریک مى کند، نیایش خصایل خویش را با علامات بسیار مشخص و منحصر به فرد نشان مى دهد، صفاى نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادى درونى، چهره پر از یقین، استعداد هدایت، و نیز استقبال از حوادث، اینها است که از وجود یک گنجینه پنهان در عمق روح ما حکایت مى کند، و تحت این قدرت حتى مردم عقب مانده و کم استعداد نیز مى توانند نیروى عقلى و اخلاقى خویش را بهتر به کار بندند، و از آن بیشتر بهره گیرند، اما متاسفانه در دنیاى ما کسانى که نیایش را در چهره حقیقتش بشناسند بسیار کمند.
دعا یک نوع کسب قابلیت براى تحصیل سهم زیادتر از فیض بى پایان پروردگار است. به عبارت دیگر انسان به وسیله دعا توجه و شایستگى بیشترى براى درک فیض خداوند پیدا مى کند، بدیهى است کوشش براى تکامل و کسب شایستگى بیشتر عین تسلیم در برابر قوانین آفرینش است، نه چیزى بر خلاف آن. از همه گذشته دعا یک نوع عبادت و خضوع و بندگى است، و انسان به وسیله دعا توجه تازه اى به ذات خداوند پیدا مى کند، و همانطور که همه عبادات اثر تربیتى دارد دعا هم داراى چنین اثرى خواهد بود.
اینکه مى گویند: دعا فضولى در کار خدا است! و خدا هر چه مصلحت باشد انجام مى دهد توجه ندارد که مواهب الهى بر حسب استعدادها و لیاقت ها تقسیم مى شود، هر قدر استعداد و شایستگى بیشتر باشد سهم بیشترى از آن مواهب نصیب انسان مى گردد. به همین جهت مى بینیم امام صادق (ع) مى فرماید: «ان عندالله عز و جل منزلة لا تنال الا بمساله؛ در نزد خداوند مقاماتى است که بدون دعا کسى به آن نمى رسد.» دانشمندى مى گوید: وقتى که ما نیایش مى کنیم خود را به قوه پایان ناپذیرى که تمام کائنات را به هم پیوسته است متصل و مربوط مى سازیم. و نیز مى گوید: امروز جدیدترین علم یعنى روانپزشکى همان چیزهایى را تعلیم مى دهد که پیامبران تعلیم مى دادند، چرا؟ به علت اینکه پزشکان روانى دریافته اند که دعا و نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین، نگرانى و تشویش و هیجان و ترس را که موجب نیم بیشترى از ناراحتی هاى ماست بر طرف مى سازد.
بنابراین دعا در مورد نارسایی هاى قدرت ما است، نه در مورد توانایى و قدرت، و به عبارت دیگر دعاى مستجاب دعایى است که به مضمون «امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء؛ آیا (كيست) آن كس كه درمانده را چون وى را بخواند اجابت می ‏كند و گرفتارى را برطرف می گرداند.» (نمل/ 62) به هنگام اضطرار و عقیم ماندن تمام تلاش ها و کوشش ها انجام گیرد، روشن مى شود که مفهوم دعا درخواست فراهم شدن اسباب و عواملى است که از دایره قدرت انسان بیرون باشد آن هم از کسى که قدرتش بى پایان و هر امرى براى او آسان است. ولى این درخواست نباید تنها از زبان انسان صادر شود، بلکه از تمام وجود او برخیزد، و زبان در این قسمت نماینده و ترجمان تمام ذرات وجود انسان و اعضا و جوارح او باشد. قلب و روح از طریق دعا پیوند نزدیک با خدا پیدا کند، و همانند قطره اى که به اقیانوس بى پایان به پیوند اتصال معنوى با آن مبدأ بزرگ قدرت مى یابد.
البته باید توجه داشت که یک نوع دیگر دعا داریم که حتى در موارد قدرت و توانایى نیز انجام مى گیرد، و آن دعایى است که نشان دهنده عدم استقلال قدرت هاى ما در برابر قدرت پروردگار است، و به عبارت دیگر مفهوم آن توجه به این حقیقت است که اسباب و عوامل طبیعى هر چه دارند از ناحیه او دارند، و به فرمان او هستند، اگر به دنبال دارو می رویم و شفا از آن مى طلبیم به خاطر آن است که او آن اثر را به دارو بخشیده (این نوع دیگرى از دعا است که در احادیث اسلامى نیز به آن اشاره شده است). کوتاه سخن اینکه دعا یک نوع خود آگاهى و بیدارى دل و اندیشه، و پیوند باطنى با مبدأ همه نیکی ها و خوبی ها است، به همین جهت در سخنان حضرت على (ع) مى خوانیم «لا یقبل الله عز و جل دعاء قلب لاه؛ خداوند دعاى غافل دلان را مستجاب نمى کند.» و در حدیث دیگر از امام صادق (ع) به همین مضمون مى خوانیم: «ان الله عز و جل لا یستجیب دعاء بظهر قلب ساه.»
خداوند در جای دیگر می فرماید: «قل ما یعبؤا بکم ربى لو لا دعاؤکم فقد کذبتم فسوف یکون لزاما؛ بگو پروردگار من براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد، شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید و دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد.» (فرقان/ 77) گرچه درباره معنى دعا در اینجا احتمالات زیادى داده شده ولى ریشه همه تقریبا به یک اصل بازمى گردد. بعضى گفته اند دعا به همان معنى دعا کردن معروف است. بعضى دیگر آن را به معنى ایمان، و بعضى به معنى عبادت و توحید، و بعضى به معنى شکر، و بعضى به معنى خواندن خدا در سختی ها و شداید، تفسیر کرده اند اما ریشه همه اینها همان ایمان و توجه به پروردگار است. بنابراین مفهوم آیه چنین مى شود: آنچه به شما وزن و ارزش و قیمت در پیشگاه خدا مى دهد همان ایمان و توجه به پروردگار و بندگى او است.
در حدیثى از امام باقر (ع) نقل شده از آن حضرت سؤال کردند: «کثرة القرائة افضل او کثرة الدعاء؟؛ آیا بسیار تلاوت قرآن کردن افضل است یا بسیار دعا نمودن؟» امام در پاسخ فرمود: «کثرة الدعا افضل و قرء هذه الایة؛ بسیار دعا کردن افضل است.» و سپس آیه فوق را تلاوت فرمود. مى دانیم در آیات اگر شرایط خاص دعا در نظر گرفته شود این حقیقت به وضوح ثابت مى شود که دعا وسیله مؤثرى است براى خودسازى و پیوند نزدیکى است میان انسان و خدا. در روایتى از پیامبر (ص) مى خوانیم: «الدعاء سلاح المؤمن، و عمود الدین، و نور السموات و الارض؛ دعا اسلحه مؤمن، و ستون دین و نور آسمان ها و زمین است.»
در حدیث دیگرى از امیر مؤمنان على (ع) مى خوانیم:«الدعاء مفاتیح النجاح، و مقالید الفلاح، و خیر الدعاء ما صدر عن صدر نقى و قلب تقى؛ دعا کلید پیروزى و مفتاح رستگارى است و بهترین دعا دعایى است که از سینه پاک و قلب پرهیزگار برخیزد.»
در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم: «الدعاء انفذ من السنان؛ دعا نافذتر از نوک نیزه است!» گذشته از همه اینها اصولا در زندگى انسان حوادثى رخ مى دهد که از نظر اسباب ظاهرى او را در یاس فرو مى برد، دعا مى تواند دریچه اى باشد به سوى امید پیروزى، و وسیله مؤثرى براى مبارزه با یاس و نومیدى. به همین دلیل دعا به هنگام حوادث سخت و طاقت فرسا به انسان قدرت و نیرو و امیدوارى و آرامش مى بخشد، و از نظر روانى اثر غیر قابل انکارى دارد.


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه- جلد 15- صفحه 176-172

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه- جلد 1- صفحه 641-638

  3. ثقه الاسلام کلینی- اصول کافی

  4. کتاب الدعاء- جلد 4

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/27577