جاودانگی و عدم نقصان در بهشت و نعمتهای آن در قرآن

عده ای می گویند که بهشت هم علی القاعده باید از همه جای عالم هستی خسته کننده تر و بی لذت تر باشد، زیرا همه موجبات لذت در آنجا فراهم است و بلکه آنجا می شود یک زندان و بدترین زندانها. قرآن در یک جا گویی دارد به این نکته جواب می دهد، می فرماید: «ان الذین امنوا و عملوا الصالحات کانت لهم جنات الفردوس نزلا* خالدین فیها لایبغون عنها حولا؛ بی گمان کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردند باغ های فردوس جای پذیرایی آنهاست. در آن جاودانه خواهند بود و هرگز آرزوی انتقال از آنجا نمی کنند»، (کهف/107و108).
(در باب بهشت و نعمتهای بهشت است. یعنی اهل بهشت طالب تحول نیستند، یعنی بهشت برایشان خستگی آور نیست، چرا؟ زیرا اگر بهشت مثل یک باغی می بود در دنیا منتها یک باغ جاوید، یعنی همه چیزش دنیا می بود و انسان در انسانیت خودش همان کیفیت دنیایی خودش را می داشت قطعا چنین چیزی بود، یعنی اگر بهشت را در دنیا برای بشری که در دنیاست بسازند و به فرض محال جاودانگی هم به آن بدهند، همین ایراد وارد است، ولی مسأله این است که بهشت برای بهشتی به عنوان انعامی از نعمتهای الهی است، یعنی حتی بهشت جسمانی و لذات جسمانی هم برای او عنوان کرامت الهی را دارد، بدین معنی که یک موجود تا در حدی از عرفان و معرفت نباشد بهشت برای او نمی تواند معنی پیدا کند.
برای یک نفر بهشتی، آن اساس لذتها این است که الان مهمان خالق خودش هست، بر سر سفره خالق خودش نشسته است، یعنی با آن حقیقت پیوند خورده است که وقتی به آن حقیقت پیوند خورد دیگر مسأله خستگی و تنوع و تحول و از سر کوی او رفتن به جای دیگر معنی ندارد. در دنیا که نکاح و یا خوردن طعامهای لذیذ و یا آشامیدن نوشابه های لذیذ، لذتش و اثرش ضعیف می شود و از بین میرود، به جهت نقصان این عالم است. و اگر فرض کنید جهات نقیصه در اینجا نباشد، هیچ گاه بهجت و سرورش تبدیل به گرفتگی و بدی احوال نمی شود، و هر لذت و کیف و عیشی که پیدا شود همان جاودان خواهد ماند؛ بدون ذره ای قصور و فتور و کمی و کاستی.

در نعمتهای بهشت نقصان راه ندارد
و به عبارت روشن تر، نقصان و عیب و مرض و مرگ و سستی و کژی و کاستی این عالم، معلول ثقل ماده است، ولی در قیامت ماده ثقل ندارد. حورالعین در پرواز می آیند، و به یک طرفه العین بهشتی که وسعتش به اندازه آسمانها و زمین است طی می شود. غذایش ثقل ندارد، و عرق بدن آنها بوی عطر میدهد، و بالاخره تمام جهات نعمت و لذت متراکما موجود است، و آثار و خواص ماده و ثقل و کثافت آن نیست. آنجا بهشت حقیقی حقیقی، بدون جهات عدمیه و نقصان است؛ و بنابراین، لذت آن پیوسته، و دگرگونی و خرابی و تشویش در آن راه ندارد. و در حدیث است که اهل بهشت جملگی جرد و مرد هستند. جرد جمع أجرد، و مرد جمع أمرد است، و هر دو به معنای بی مو، و بدون ریش و محاسن است. یعنی اهل بهشت گرچه پیران فرتوت باشند که از دنیا رفته اند، با کمر خمیده و پشت کوژدار و چشمان درهم هشته و گوش سنگین، ولی در بهشت همگی بصورت جوان نورس که هنوز بر عارضش خط سبزی کشیده نشده است می باشند. و نیز در روایت است که روزی رسول اکرم (ص) که در اوصاف بهشت و نعمت های جاودانی آن بیاناتی داشتند، از روی مزاح و شوخی به یک پیرزن مؤمنه ای که در خدمتش بود فرمود: ولی افسوس که عجائز یعنی پیرزن ها در بهشت وارد نمی شوند. پیرزن شروع کرد به گریستن. حضرت فرمود: گریه مکن! همگی بصورت دختران جوان و با طراوت و استقامت وارد می شوند؛ خداوند آنانرا بدینصورت محشور میکند، و سپس داخل بهشت می فرماید.
در تفسیر «مجمع البیان» در ذیل آیه 25 سوره بقره «و لهم فیهآ أزواج مطهرة و هم فیها خـالدون؛ از برای بهشتیان در بهشت زنهای پاکیزه شده ای هست، و آنان در بهشت خلود دارند» (بقره/25) فرموده است که‎ بعضی گفته اند: مراد از ازواج مطهره همین زنهای دنیوی هستند. حسن گفته است: «هن عجآئزکم الغمص الرمص العمش؛ طهرن من قذرات الدنیا؛ آنان همین عجوزه های شما از زنان مؤمنات در دنیا هستند که پیوسته چشمانشان قی آلود و کم سو است، و همیشه از کنار آنها آب میریزد؛ آنها از قاذورات پاک می شوند، و پاکیزه شده در ابدان و در اخلاق و در اعمال وارد بهشت میگردند». هیچ گاه حائض نمی شوند، و نمیزایند، و غائط و بول ندارند؛ از همه کثافات و گناهان پاکیزه اند. و هم یعنی بهشتیان فیها خـالدون، پیوسته در بهشت دائم و جاودانند، به بقاء خدا که انقطاعی ندارد و نفاد و نیستی برای آن نیست. چون تمامیت نعمت به خلود و بقاء است، کما اینکه نقصان آن به زوال و فناء می باشد («مجمع البیان» طبع صیدا، مجلد 1، ص 65).

نعمت های بهشت، جاودانی است
و بر همین اساس است که در سوره رعد آیه 35، خوردن طعامهای بهشت را دائمی شمرده است، و سایه لطیف درختان آنرا نیز پیوسته و مستمر دانسته است «مثل الجنة التی وعد المتقون تجری من تحتها الانهـار أکلها دآئم و ظلها تلک عقبی الذین اتقوا و عقبی الکـافرین النار؛ مثال آن بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده است، چنین است که از زیر درختان انبوه و سر بهم آورده اش نهرهائی جریان دارد. خوراکی های آن بهشت پیوسته و دائم، و سایه آن نیز پیوسته و دائم است. اینست عاقبت کار کسانی که پرهیزکار شوند؛ و عاقبت کار کافران آتش است» (رعد/35).
و در «مجمع البیان» اینطور تفسیر کرده است که «‎اکلها دائم» یعنی میوه هایش مانند میوه های دنیا منقطع نمی شود، و سایه اش زوال نمی پذیرد و خورشید آن سایه را از بین نمی برد. و گفته شده است که به موت و آفت مقطوع نمی شود («مجمع البیان» مجلد 3، ص 296).
و از ابن عباس در تفسیر آیه17 سوره دهر «و یسقون فیها کأسا کان مزاجها زنجبیلا؛ و ابرار در آن بهشت، آشامانیده می شوند از شرابی که در آن زنجبیل مخلوط شده است» (دهر/17) نقل کرده است که او گفته است: ‎ هر چه را که خداوند از چیزهای بهشتی در قرآن ذکر کرده و نام برده است، مثل و همانند آن در دنیا نیست، ولیکن به اسمی که شناخته شود آن را نام برده است؛ و چون عرب از زنجبیل خوشش می آید و آنرا چیز طیب و خوبی می شمارد، از این جهت در قرآن از آن ذکر کرده است و بهشتیان ابرار را وعده داده است که در بهشت از کاسه شرابی که ممزوج به زنجبیل شده است، آنان را می آشاماند («مجمع البیان» مجلد 5، ص 411).

بهشت محل زندگانی جاوید است
خلاصه جاودانی بودن لذتهای بهشت، عقلا و شرعا جای شبهه و تردید نیست. و با فرض آنکه آن عالم محل تزاحم و کسر و انکسار و فعل و انفعال ماده نیست، و کون و فساد در آنجا نیست، عالم، عالم ثابتات است؛ دیگر معنی ندارد تصادفات و تعارضات مادی موجب نغص عیش و کسر لذت گردد، و موت یا مرضی و یا چیز دیگری آن لذت را بهم زند.
آیات قرآن برای مخلد بودن بهشتیان، بسیار فراوان، و همه یک زبان ناطق بر این معنی هستند: «لـکن الذین اتقوا ربهم لهم جنـات تجری من تحتها الانهـار خـالدین فیها نزلا من عند الله و ما عند الله خیر للابرار؛ لیکن آنانکه تقوای پروردگار خود را بجای آوردند، از برای آنهاست بهشت هائی که در زیر درختان آن نهرهائی جاری است، و در آن بهشت ها جاودان و مخلد می مانند. واینگونه نعمت ها، کرامت و نیکی و طعام و غذائی است که خداوند برای میهمانان خود مقدر کرده است؛ و آنچه در نزد خداست برای ابرار و نیکان مورد پسند و انتخاب است» (آل عمران/198). نزل، همانطور که در «مجمع البیان» آورده است، آن چیزی است که از انواع کرامت و نیکوئیها و غذا و طعام برای میهمان تهیه می کنند.
«الذین آمنوا و هاجروا و جـاهدوا فی سبیل الله بأموالهم و أنفسهم أعظم درجة عند الله و أولـئک هم الفآئزون * یبشرهم ربهم برحمة منه و رضوان و جنـات لهم فیها نعیم مقیم * خـالدین فیهآ أبدا إن الله عنده أجر عظیم؛ کسانیکه ایمان آورده اند، و هجرت کرده اند، و در راه خدا با مالهای خود و جانهای خود جهاد کرده اند، درجه و مقام آنان در نزد خداوند از همه برتر و عظیم تر است؛ و ایشانند فقط رستگاران و فائزان. پروردگارشان ایشان را بشارت میدهد به رحمت و رضوان خود، و بهشت هائی که در آنها نعیم جاودانی است. در آن بهشت ها همیشه و بطور جاودان تا ابد مخلدند؛ و حقا در نزد خداوند اجر عظیمی است» (توبه/20تا22).
«و من یؤمن بالله و یعمل صـالحا یدخله جنـات تجری من تحتها الانهـار خـالدین فیهآ أبدا قد أحسن الله له رزقا؛ و هر کس ایمان به خدا آورد و عمل صالح بجا آورد، خداوند او را در بهشت هائی که در زیر آنها نهرهائی جاری است داخل میکند، و آنان در آن بهشت ها به عنوان ابدیت و همیشگی، مخلدند؛ و خداوند روزی آنان را نیکو قرار میدهد» (طلاق/11).


منابع :

  1. مرتضی مطهری- فطرت- ص 119-118

  2. سید محمد حسین حسینی طهرانی- معاد شناسی ج دهم- قسمت دهم- 205-197

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/28369