ترک هوا پرستی، یکی از اسباب ورود به بهشت در قرآن

درباره اوصاف بهشتیان آیات فراوانی در قرآن مجید وارد شده که در مجموع صفات و اعمالی که انسان را به بهشت می رساند و او را درآن جایگاه رفیع و والا جای می دهد، کاملا مشخص می سازد، و دیدگاه اسلام را در مسأله نجات و سعادت ابدی و تکامل بشر روشن می کند.

یکی دیگر از اموری که به عنوان اسباب ورود در بهشت معرفی شده «ترس از خدا و مبارزه با هوای نفس» است. در آیه 40 و 41 نازعات می فرماید: «اما آنکس که از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوا و هوس بازدارد بهشت جایگاه او است» (و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنه هی الماوی). بدون شک رابطه نزدیکی میان «خوف از خدا» و «نهی نفس از هوی پرستی» است که یکی به منزله درخت و دیگری میوه است، هنگامی که خوف حق در اعماق روح انسان ریشه دار شد، ستیزی از درون در برابر هوای نفس آغاز می گردد، و می دانیم سرچشمه تمام مفاسد و گناهانی که در روی زمین است همان «هوی پرستی» است، پس خدا سرچشمه همه اصلاحات است. لذا در حدیثی در ذیل آیه 43 فرقان "ارایت من اتخذ الهه هواه" از رسول خدا (ص) آمده است: "ما تحت ظلل السماء من اله یعبد من دون الله اعظم عندالله من هوی" «در زیر آسمان هیچ بتی نزد خدا بزرگتر از هوی و هوسی که از آن پیروی کنند نیست»‍! قابل توجه اینکه نقطه مقابل این دو صفت (خوف از خدا و نهی نفس از هوی) در آیات قبل از آن در همان سوره نازعات دو وصف «طغیانگری» و «مقدم داشتن دنیا بر آخرت» و نتیجه آن دوزخ شمرده شده است (و اما من طغی و اثر الحیاه الدنیا فان الجحیم هی الماوی)، و به راستی خمیر مایه تمام بدبختیها این دو وصف و سرچشمه تمام نیک بختیها آن دو صفت است (دقت کنید).

به گفته بعضی از مفسران سرچشمه های هفتگانه گناه که در آیه 14 آل عمران آمده است: "زین للناس  حب الشهوات  من النساء و النین و القناطیر المقنطره من الذهب الفضه والخیل المسومه و الانعام والحرث" «محبت زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ( و مرکبهای) ممتاز و دامها و زراعتها در نظر مردم جلوه داده شده است» همه در هوی پرستی خلاصه می شود، و سرچشمه هوی پرستی عدم معرفت و عدم خوف از خدا است.

در اینکه منظور از «مقام رب» در آیه مورد بحث چیست؟ مفسران تفسیرهای گوناگونی دارند: بعضی آن را اشاره به مواقف قیامت و از جمله موقف حساب می دانند و بعضی اشاره به مقام علم خداوند و مراقبت او نسبت به بندگان، و بعضی اشاره به مقام عدالت او می دانند، و همه اینها در حقیقت بازگشت به ترس از اعمال و گناهان می کنند، زیرا خداوند «ارحم الراحمین» است و ذات او چیزی که مایه خوف انسان گردد نیست، ولی همان گونه که مجرمان از دیدن قاضی عادل می ترسند و از شنیدن نام محکمه و دادگاه وحشت می کنند گنهکاران نیز از مقام عدل و حساب و علم خدا خائفند( دقت کنید).

در حقیقت دوزخی در این جهان است به نام دوزخ شهوات، و دوزخی در جهان دیگر به نام دوزخ مجازات که از این دوزخ سرچشمه می گیرد! این بحث را با حدیثی از امام صادق (ع) پایان می دهیم فرمود: "من علم ان الله یراه، و یسمع ما یقول و یعلم ما یعلمه  من خیر او شر، فیحجزه ذلک عن القبیح من الاعمال، غذلک الذی خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی" «کسی که می داند خدا او را می بیند و آنچه را می گوید می شنود، و آنچه را از نیک و بد عمل انجام می دهد آگاه است، و این توجه او را از اعمال زشت باز می دارد، او کسی است که از مقام پروردگارش خائف است، و خود را از هوای نفس باز داشته».


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 6- صفحه 197 و صفحه 205 تا 207

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/400459