بیان وسعت بهشت در آیات قرآن

جهاتی که در آن زندگی می کنیم در برابر جهان دیگر بسیار محدود و حقیر است، و رستاخیز از نظر گستردگی و وسعت قابل مقایسه با محیط زندگی ما نیست، در حقیقت آنچه در روایات اسلامی راجع به مساکن اهل بهشت و وسعت آنها آمده است گواه صدقی براین مدعا است، بدون شک آن همه نعمت و مواهب عظیم و بی انتها در عالمی بس عظیم خواهد بود. به قرآن باز می گردیم و توصیف این گستردگی را از زبان قرآن می شنویم:

1- «سابقوا الی مغفره من ربکم وجنه عرضها کعرض السماء والارض اعدت للذین آمنوا بالله و رسله» (حدید/ 21)

2- «و سارعوا الی  مغفره من ربکم وجنه عرضها السموات والارض اعدت للمتقین» (آل عمران/ 133)

3- «و اذا رأیت ثم رایت نعیما و ملکا کبیرا» (دهر/ 20)

ترجمه:
1- بر یکدیگر سبقت گیرید برای رسیدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتی که پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمین است، و آماده شده برای کسانی که به خدا و رسولانش ایمان آورده اند.

2- بر یکدیگر سبقت بجوئید برای رسیدن به آمرزش پروردگار خود و بهشتی که وسعت آن آسمان و زمین است و برای پرهیزکاران آماده شده است.

3- و هنگامی که آنجا را ببینی نعمتها و ملک عظیمی را می بینی.

تفسیر وجمع بندی:
به وسعت آسمان و زمین

نخستین آیه وسعت بهشت را همانند وسعت آسمان و زمین شمرده، می فرماید: «سبقت جوئید به سوی آمرزش پروردگارتان و بهشتی  که پهنه آن همچون پهنه آسمان و زمین است، و آماده شده برای کسانی  که ایمان  به خدا  رسولانش داشته باشند» "سابقوا الی مغفره من ربکم وجنه عرضها کعرض السماء والارض اعدت للذین آمنوا بالله و رسله".

روشن است که منظور از «عرض» در اینجا عرض در مقابل طول نیست، بلکه منظور همان مفهوم لغوی یعنی وسعت و پهنه است. بسیاری از ارباب لغت گفته اند «عرض» در مقابل «طول» است ولی انکار نکرده اند که عرض به معنی وسعت نیز آمده، و به گفته «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» «معنی اصلی عرض قرار دادن چیزی در برابر دیدگان است، و از آنجا که انسان در برخورد با اشیاء غالبا به عرض آن می نگرد نه طول آن، این واژه در معنی مزبور به کار رفته» بنابراین عرض آسمانها و زمین درآیه مورد بحث به معنی تمام وجود آنها است که قابل رویت و مشاهده می باشد. و اینکه جمعی از مفسران در اینجا به خاطر پیدا کردن طول بهشت به زحمت افتاده اند به خاطر اشتباهی است که در مفهوم «عرض» مرتکب شده اند.

بعضی نیز گفته اند که این تعبیر جنبه کنائی دارد زیرا بالاترین وسعتی که به ذهن انسان می گنجد وسعت آسمان و زمین است و گرنه وسعت واقعی آن از اینها فراتر است. قابل توجه اینکه،  نخست سخن از موهبت و مغفرت و آمرزش الهی می گوید، و بعد سخن از بهشت با آن وسعتش چرا که مغفرت یعنی شستشوی از گناه و پاک شدن و لایق قرب پروردگار گشتن حتی از بهشت بالاتر است، به علاوه تا آن پاکی و غفران حاصل نشود نوینی به بهشت نخواهد رسید.

تعبیر به «سابقوا» از ماده «مسابقه» اشاره به این نکته لطیف است که بهشت و مغفرت آنچنان پر ارزش است که سزاوار است مومنان همانند قهرمانانی که سعی دارند برای رسیدن به یک هدف بریکدیگر پیشی گیرند، تلاش کنند. ضمنا این تعبیر نشان می دهد که این دنیا همچون «میدان مسابقه» است و هدف نهانی آن جهان دیگر می باشد. در این که منظور «سبقت جستن» در چه چیز است؟ بسیاری از مفسران انگشت روی مصداقهای خاصی گذارده اند، ماند سبقت به سوی «اسلام» یا «هجرت» یا «نمازهای پنجگانه» یا «جهاد» یا «توبه». ولی پیدا است که مفهوم آیه مفهوم  وسیعی است که تمام طاعات و اعمال صالح را شامل می شود، و آنچه در کلمات این گروه از مفسران آمده در واقع بیان مصداقی از این مفهوم گسترده است.

در دومین آیه همین مسأله با تعبیرات دیگری دنبال شده است، در آنجا سخن از «سبقت جستن» بود، و در اینجا «سرعت گرفتن» در آنجا می فرمود: وسعت بهشت مانند وسعت آسمان و زمین است، و در اینجا واژه معادل «مانند» حذف شده، و «آسمان» تبدیل به «آسمانها »‌ گردیده است، در آنجا می فرماید: «آماده برای کسانی است که ایمان به خدا و رسولانش آورده اند» و در اینجا می فرماید: «آماده برای پرهیزکاران است» "و سارعوا الی  مغفره من ربکم وجنه عرضها السموات و الارض اعدت للمتقین". ناگفته پیدا است که «سبقت گرفتن» از «سرعت در کار»  جدا نیست و «پرهیزکاران» کسانی هستند که «ایمان واقعی به خدا و رسولانش دارند» چرا که «تقوی» بازتاب «ایمان» راسخ است و «سماء» نیز معنی جنس دارد که همه آسمانها را شامل می شود، پس هر دو آیه در واقع یک حقیقت را دنبال  می کند.

در اینجا سوالی برای بسیاری از مفسران مطرح شده که اگر وسعت بهشت به اندازه تمام وسعت آسمانها و زمین است پس برای دوزخ جائی باقی نمی ماند! پاسخ این سوال را می توان چنین بیان کرد که در آن روز جهان به مراتب گسترده تر از امروز  است چرا که عالمی است برتر و کاملتر، و بهشت آن روز به اندازه پهنه آسمانها و زمین امروز است، و دوزخ جدای از آن است، چرا که آن عالم از اینجا از هر جهت وسیعتر است. پاسخ دیگری در اینجا وجود دارد که خلاصه آن چنین است: در این جهان نور و ظلمت نعمت و نقمت با هم مزاحمند و طبعا در یکجا جمع نمی شوند، ولی در آنجا مزاحمتی در میان این امور نیست، ممکن است هر دو تمام جهان را فرا گرفته باشند اما چون دو مرحله از وجود و هستی هستند مزاحم یکدیگر نمی باشند! مثال ساده ای برای نزدیک ساختن این معنی  به ذهن می توان  بیان کرد، و آن اینکه ممکن است صدای دلنواز و بسیار ملیح و زیبائی، از یک فرستنده رادیوئی با موج مخصوصی در سراسر جهان پخش گردد، و در همان حال صدای بسیار گوش خراش توأم با آهنگ وحشتناکی از فرستنده دیگر برخیزد. این دو موج ممکن است سراسر کره زمین را فرا گرفته باشند، در عین حال برای افراد عادی قابل درک نیستند، آنهائی که گیرنده رادیوی خود را با امواج اول تطبیق کرده اند از آن نغمه دلنواز غرق لذت می شوند، و آنها که با دومی تطبیق کرده اند در عذاب و ناراحتی خواهند بود، گروه اول گوئی در بهشتند و گروه دوم در دوزخ!

در سومین و آخرین آیه، تعبیر سربسته و پرمعنائی در مورد عظمت بهشت آمده است روی سخن را به پیامبر (ص) کرده می فرماید: «هنگامی که آنجا را می نگری نعمتها و ملک عظیمی را می نگری: "و اذا رأیت ثم رایت نعیما و ملکا کبیرا". در تفسیر ملک کبیر، بسیاری گفته شده است، این تفسیرها در دو محور عمدتا قرار گرفته: جمعی «ملک کبیر» را اشاره به وسعت و عظمت بهشت و خانه ها و قصرها و باغهای بهشتیان می دانند، ازجمله اینکه در تفسیری آمده: پائینترین افراد بهشتی قلمرو ملکش به اندازه ای است که وقتی نگاه می کند فاصله هزار سال راه را می بیند و در بعضی از روایات دو هزارسال آمده است! و گروهی آن را اشاره به عظمت معنوی بهشت و مقامات عالی بهشتیان می دانند از جمله اینکه: فرشتگان بدون اجازه بر آنها وارد نمی شوند و همیشه به آنها سلام و تحیت می گویند، یا اینکه فناء و زوال و نیستی درآنجا راه ندارد، و یا اینکه هریک از آنها هفتاد دربان دارد!

بعضی «ملک» را به معنی «مالکیت» تفسیر کرده اند، و بعضی نیز به معنی «حاکمیت»، بعضی نیز «ملک کبیر» را به معنی «قرب الی الله و شهود معنوی جلال و جمال او» دانسته اند (جمع میان همه این معانی نیز ممکن  است، زیرا تضادی در میان آنها نیست). آنچه از مجموع این آیات به دست می آید این است که همان گونه که  نعمتهای بهشتی از نظر اهمیت و گستردگی و تنوع، هرگز به وصف نمی آید، عظمت و وسعت آن نیز چنین است، و هرچه در این زمینه سخن گفته شود باز از ترسیم و توصیف آن عاجز است.


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 6- از صفحه 317 تا 322

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/400498