کلام قرآن درباره عوامل ورود انسان به دوزخ

روش و سنت قرآن این است که همیشه بیشترین تأکید را بر امور تربیتی و نتائج اخلاقی و اجتماعی و انسانی می نهد، ما نیز به پیروی از این روش مثبت به سراغ کسانی می رویم که مستحق دوزخ اند تا از بررسی آیاتی که سخن از دوزخیان می گوید به منطق اسلام در این امر واقف شویم. آیاتی که درباره دوزخیان وارد شده، بسیار زیاد است، و ما ازهر بخش نموه ای، و از هر قسمت شاهد و مصداقی را بیان می کنیم. ضمنا از تعبیرات مختلف این آیات تفاوت گناهان، و درجات زشتی معاصی نیز روشن می گردد. با این اشاره به قرآن بازمی گردیم و اصناف گوناگون دوزخیان را با الهام از آیات قرآنی مورد برسی قرار می دهیم.

1- کافران و منافقان
نخستین گروهی که روانه دوزخ می شوند، کافران و منافقانند. قرآن مجید در آیه 14 نساء می فرماید: "ان الله جامع  المنافقین والکافرین فی جهنم جمیعا" «خداوند منافقان و کافران را همگی در دوزخ جمع می کند»، و در آیه 49 توبه می خوانیم: "و ان جهنم لمحیط بالکافرین" «جهنم کافران را اححاطه کرده است»، و در آیه 145 سوره نساء آمده است: "ان المنالفقین فی الدرک الاسفل من النار و لن تجد لهم نصیرا‍" «منافقان در پائین ترین مرحله دوزخند، و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت».

در حقیقت مهمترین و گسترده ترین سرچشمه گناه وآ لودگیها  همین کفر و بی ایمانی و نفاق است، زیرا تا چراغ ایمان درون جان را روشن نسازد و از شرک و کفر و نفاق خالص نگردد انگیزه موثری برای کار خیر نخواهد داشت، و تنها انگیزه های مادی و شهوات بر او حاکم خواهد بود، و نتیجه حاکمیت چنین انگیزه هائی که نمونه های آن را در جنایات جنایتکاران دنیای امروز کاملا با چشم می بینیم بر کسی پنهان نیست.

«کفر» به معنی پوشاندن حق و «نفاق» به معنی دو گانگی ظاهر و باطن (تظاهر به ایمان و پنهان داشتن کفر) مهمترین سد راه اصلاح در جوامع انسانی است لذا بسیاری از آیات مربوط به دوزخ و دوزخیان ناظر به این دو گروه است.

2- صدعن سبیل الله ( ممانعت مردم از راه یافتن به حق)
قرآن مجید مردم را در برابر پیامبراسلام (ص) و آیات قرآن به دو گروه تقسیم می کند و می فرماید: "فمنهم من آمن به و منهم من صدعنه و کفی بجهنم سعیرا" «گروهی از آنان به او ایمان آوردند، و جمعی ایجاد مانع در راه او نمودند، که شعله فروزان آتش دوزخ برای آنها کافی است»! (نساء/ 55). تهدیدات زیادی در آیات قرآن نسبت به این گروه ( مانعان راه خدا) دیده می شود، همان گروهی که نه تنها خودشان گمراهند، بلکه اصرار دارند تمام مردم را به گمراهی بکشانند، گوئی از این کار لذت می برند، بلکه منافع نامشروع خود را در کفر و بی ایمانی مردم می بینند، چرا یک ملت مومن و معتقد به ارزشهای والای الهی هرگز زیر بار فراعنه و شیاطین و احزاب آنها نمی رود، پس تنها راه سلطه بر مردم گرفتن ایمان از آنها است، و تاریخ امتها همواره شاهد گویای تلاشهای پی گیر این گروه بی ایمان در مسیر گمراه ساختن مردم است. امروز نیز دولتها و جمعیتهای استکباری دنیا تمام سعیشان بر این است که ایمان به خدا و ارزشهای الهی را از مردم بگیرند تا مانعی بر سر راه منافع آنها ایجاد نکنند.

3- ترک اطاعت خدا و شق عصای مسلمین
در آیه 23 سوره جن می خوانیم: "و من یعصی الله و رسوله فان له نار جهنم خالدین فیها ابدا" «کسانی که نافرمانی خدا و رسولش را کنند آتش دوزخ از آن آنها است، همیشه در آن جهنم خواهند بود»، و در آیه 115 نساء آمده: "و من یشاقق الرسول من بعد ماتبین له الهدی و یتبع غیر سبیل المومنین نوله ما تولی و نصله جهنم وسائت مصیرا" «کسی که بعد از آشکار شدن حق به مخالفت با پیامبر(ص) برخیزد، و راهی جز راه مومنان را پیروی کند، ما او را به همان راه که می رود می بریم، و به آتش دوزخ  می سوزانیم، و چه جایگاه بدی دارد»؟! «یشاقق» از ماده «شقاق» به معنی مخالفت عمدی و توأم با عداوت است، جمله «من بعد ماتبین له الهدی» (پس از آنکه راه هدایت برای او روشن شد) نیز دلیل بر این است که این مخالفت از لجاج و عناد سرچشمه می گیرد، و به منظور ایجاد شکاف و تفرقه در میان صفوف مسلمین است. روشن است این گونه افراد بارزترین گروه دوزخی اند.

4- استهزاء آیات الهی
گرچه استهزاء کردن آیات خدا دلیل بر کفر بی دلیل است و کفر سبب سقوط در دوزخ است ولی در آیات قرآن مخصوصا، تکیه شده است و یکی از عوامل عمده ای که انسان را به دوزخ می کشاند معرفی گردیده است. در آیه 106 کهف می فرماید: "ذلک جزاوهم جهنم بما کفروا واتخذوا آیاتی و رسلی هزوا" «این گونه کیفر آنها دوزخ  است به خاطر اینکه کافر شده اند و آیات من و پیامبرانم را به باد استهزاء و مسخره گرفتند»! استهزاء کردن حق معمولا از جهل و عناد و تعصب و لجاج و کفر آمیخته با عداوت و دشمنی سرچشمه می گیرد که هریک از این امور یکی از درهای دوزخ است، بنابراین جای تعجب نیست که سرنوشت گروه استهزاء کننده که غالب انبیاء و اولیاء با آنها درگیر بوده اند، دوزخ یا بدترین جاهای دوزخ باشد!

5- به کار نگرفتن عقل و چشم و گوش
گروه دیگری که به حق، مستحق دوزخند کسانی  هستند که درهای شناخت ومعرفت را به روی خود می بندند، که صدای حق را نشنوند، و چهره زیبای حقیقت را نبینند  و در آنچه موجب بیداری و هوشیاری است نیندیشند. قرآن در آیه 179 اعراف می فرماید: "و لقد ذرانا کثیرا من الجن والانس لهم قلوب لایفقهون بها ولهم اعین لایبصرون بها، ولهم آذان لایسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون" «ما به طور مسلم گروه زیادی از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم، آنها دلهائی (عقلهائی) دارند که با آن تعقل نمی کنند، چشمائی دارند که با آن نمی بینند  و گوشهائی دارند که با آن نمی شنوند!، آنها همچون چهار پایانند بلکه گمراهتر! آنها غافلانند». پیدا است این آفرینش هرگز آفرینش جبری نیست و اینکه بعضی از طرفداران جبر همچون «فخررازی» برای اثبات مذهب خود یعنی مذهب جبر به آن استدلال کرده اند کاملا بی پایه است، چرا که پاسخ آن در خود آیه آمده است، می فرماید ما همه اسباب معرفت را ( عقل برای درک امور معقوله، و چشم برای امور محسوسه، و گوش برای علوم نقلی) در اختیار آنها گذارده ایم، ولی آنها این اسباب را به کار نمی گیرند و از آن بهره مند نمی شوند (دقت کنید).

به همین دلیل می گوید آنها تا سرحد حیوانات بلکه پائینتر از آنها سقوط می کنند، چرا که اگر حیوان چیزی نمی فهمد و درک نمی کند از خود اختیاری ندارد اسباب آن در اختیار او نیست، گمراهتر از حیوانات کسانی هستند که همه این وسائل را دارند و امکان استفاده از آن برای آنها فراهم است ولی از آن بهره نمی گیرند. سرچشمه همه این امور، غفلت و بی خبری است که در ذیل آیه به آن اشاره شده است (اولئک هم الغافلون). شبیه همین معی در آیه 10 سوره ملک آمده است که دوزخیان در پاسخ مأموران دوزخ و فرشته های عذاب می گویند: «ما اگر گوش شنوا داشتیم یا عقل خود را به کار می گرفتیم هرگز جزء دوزخیان نبودیم» (و قالوا کنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر). در حقیقت ریشه تمام بدبختهای انسان و ام المفاسد همین است که عقل و گوش و چشم خود را به کار نمی گیرد و از این سرمایه های عظیم الهی برای معرفت و شناخت بهره گیری نمی کند، نه اینکه خدا سرچشمه ها و منابع معرفت را از او دریغ داشته، بلکه همه را دارد اما از آنها بهره نمی گیرد.

6- پیروی از شیطان
از عوامل مهم سقوط در این کانون  قهر و غضب الهی، تسلیم شیاطین شدن و زمام اختیار خود را به دست آنها سپردن است، چنان که قرآن در آیه 18 اعراف می گوید: «هنگامی که شیطان رانده درگاه خدا شد خداوند به او خطاب کرد: "قال اخرج منها مذموها مدحورا لمن تبعک منهم لا ملئن جهنم  منکم اجمعین" فرمود: از آن (مقام) با ننگ و خواری بیرون رو، سوگند یاد می کنم که هرکس از انسانها ار تو پیروی کند جهنم را از همگی آنها پر می سازم». گرچه در این آیه سخن از خصوص ابلیس  رئیس شیاطین است، ولی می دانیم خط شیاطین که همه پیرو ابلیسند همه جا یکی است، و پیروی از شیاطین جن و انس پیروی از ابلیس محسوب می شود، و سرنوشت همه این پیروان سقوط در دوزخ است. آنها با وعده های دروغین، تزیین شهوات، دعوت به گناهان، منع از خیرات، و تشویق به انحرافات، پیروان خود را از خدا دور ساخته و به آتش قهر و غضب او گرفتار می سازند.

7- طغیانگری و استکبار
«تکبر» چه در برابر خالق باشد، چه در برابر خلق، و چه در مقابل حقایق (انسان از تسلیم در برابر حق روی گردان باشد) از اسباب سقوط در دوزخ است. «استکبار» (خود برتربینی) که سرچشمه اصلی بسیاری از جنایات و ظلمها و ستمها و حق کشی ها است نیز همانند تکبر است که آدمی را درکانون قهر و غضب وارد می سازد. قرآن مجید در آیه 60 زمر می فرماید: (الیس فی جهنم مثوی للمتکرین) «آیا در دوزخ جایگاهی برای  متکبران نیست»، و در آیه 36 اعراف می فرماید: (والذین کذبوا بآیاتنا و استکبروا عنها اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون) «کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و در برابر آن تکبر ورزیدند، اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند»، همین معنی در آیات دیگر قرآن مجید نیزآمده است. در آیه 15 و 16 سوره ابراهیم درباره جباران عنید می فرماید: (واستفتحوا و خاب کل جبار عنید- من ورائه جهنم و یسفی من ماء صدید) «آنها (رسولان الهی) از خدا تقاضای پیروزی کردند (و دعایشان مستجاب شد) و هرجبار عنیدی نومید و زیانکار  گشت، پشت سر او دوزخ است و از آب گندیده به او می نوشانند». «جبار» معنی مختلفی دارد: یکی از آنها قهر و غلبه و سلطه و نفوذ است، منتها این امر گاه جنبه رحمانی دارد، مانند نفوذ خداوند و سلطه او بر عالم هستی بر همه چیز، و گاه جنبه شیطانی دارد، مانند سلطه و غلبه و نفوذ طغیانگران و جباران. «عنید» به گفته لسان العرب «به معنی  کسی است که از مسیر حق منحرف می گردد و آگاهانه حق را انکار می کند»، و اینها همه از آثار کبر و غرور و خود برتربینی است، و اگر کمی دقت کنیم می بینیم این رذیله اخلاق یکی از حجابهای مهم معرفت و از عوامل گمراهی انسان و حقکشی و تعدی و تجاوز نسبت به حق دیگران و انواع گناهان دیگر است.

8- ظلم و بیداد گری
در آیات بسیاری از قرآن مجید ظالمان و بیدادگران به آتش سوزان جهنم تهدید شده اند، و تعبیراتی که درباره آنها وارد شده درباره کمتر گروهی دیده می شود، این نشان می دهد که تا چه حد اسلام برای ترک ظلم و ستم اهمیت قائل است. در آیه 29 کهف در شدیدترین تهدیدات می فرماید: (انا اعتدنا للظالمین نارا احاط بهم سرادقها و ان یستغیثوا یغاثوا، بماء کالمهل یشوی الوجوه بئس الشراب و ساءت مرتفقا) «ما برای ستمگران آتش آماده کرده ایم که آنها را از هر سو احاطه کرده، و اگر تشنه شوند و تقاضای آب کنند آبی برای آنها می آوردند همچون فلز گداخته که صورتها را بریان می کند! چه نوشیدنی بدی! و چه بد محل اجتماعی»؟! در تعبیر کوبنده دیگری در آیه 15 جن می خوانیم: "و اما القاسطون فکانوا لجهنم حطبا" «اما ظالمان هیزم آتش دوزخند»! این تعبیر نشان می دهد که آتش دوزخ از درون جان آنها زبانه می کشد، و همان گونه که در این عالم آتش سوزانی برای مظلومان بودند در آنجا که عالم تجسم اعمال است وجودشان یک پارچه آتش می شود، و تعبیری از این گویاتر و رساتر درباره قوم ستمگر و ظالم وجود ندارد.

9- تکیه کردن بر ظالمان
نه تنها ظلم و ستم، ظالمان را به دوزخ، آن کانون قهر و غضب الهی می فرستد، بلکه  به گفته قرآن مجید کسانی که برآنها تکیه کنند ( و یا جزء  اعوان و انصار آنان باشند) نیز مشمول همین حکم خواهند بود، می فرماید: (ولا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار و مالکم من دون الله من اولیاء ثم لا تنصرون) «تکیه بر ظالمان نکنید که آتش شما را فرو می گیرد، و جز خدا ولی و سرپرستی نخواهید داشت (و از سوی هیچ کس یاری نمی شوید» (هود/113).

«تراکنوا» از ماده «رکون» به گفته ارباب لغت به معنی اعتماد و تمایل به چیزی است، که لازمه آن قوت و قدرت است، زیرا انسان به چیزی اعتماد می کند که دارای قوت است، و لذا واژه «رکن» به ستون یا دیواری که ساختمان یا اشیاء دیگر را سرپا نگه می دارد اطلاق می شود. با توجه به اینکه آیه فوق هم از نظر عنوان ظالمان مطلق است، و هم از نظر تعبیر به «رکون» شامل هرگونه وابستگی و اعتماد به هر ظالم و ستمگری می شود و می گوید سرانجام همه آنها گرفتاری در چنگال عذاب الهی است، بلکه در این دنیا نیز غالبا نتیجه ای جز بدبختی و ناکامی نمی گیری زیرا هنگامی که ظلم قوی شد بر آنها نیز رحم نمی کند. به هرحال جائی که تکیه بر آنها این گونه مایه بدبختی است، مسلما کمک کردن به آنها و تقویت ظالمان و ستمگران به طریق اولی، انسان را به دوزخ می کشاند، و به همین دلیل قرآن با صراحت تعاون و همکاری برهرگونه گناه و ظلم را ممنوع شمرده و می فرماید: "ولا تغاونوا علی الاثم والعدوان" (مائده/2). در روایات اسلامی نیز شدیدترین عذاب و مجازات برای کسانی که به نحوی از انحاء،  ظالمان را تقویت کنند، و حتی قلم یا دوانی برای نوشتن یک حکم ظالمانه در اختیارشان بگذارند بیان شده است.


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 6- از صفحه 369 تا 378

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/400509