دیدگاه روایات اسلامی درباره صفات سلبیه خداوند

تنزیه و تقدیس خداوند از صفات مخلوقین که همیشه آمیخته با نقائص است، مطلبی  است که بارها برآن تاکید داشته ایم، و همان چیزی است که در احادیث اسلامی  مرتباً درباره آن هشدار داده شده، زیرا بدون آن حقیقت معرفه الله حاصل نمی شود و یا به تعبیر دیگر توحید و شرک به هم آمیخته خواهد شد. از سوی دیگر جداسازی صفات «ثبوتیه» از «سلبیه» مطلبی است که تنها در افق ذهن ما صورت می گیرد، و گرنه ذات پاک خداوند یک حقیقت بیش نیست، گاه از دریچه هستی به او می نگریم، و کمال مطلق، و علم مطلق، و قدرت مطلقه او را می بینیم، و گاه از دریچه عدم کاستیها می نگریم، ذات او را منزه از جهل و عجز هرگونه نقصان مشاهده می کنیم. لذا عدم شناخت صفات سلبیه منجر به عدم شناخت صفات ثبوتیه خواهد شد، و نقصان معرفت در یک مرحله سبب نقصان آن در مرحله دیگر است. در اینجا لازم است به قسمتی از اشارات لطیفی که در احادیث اسلامی در این زمینه آمده توجه کنیم:

1- امیر مومنان علی (ع) در آغاز خطبه ای چنین  می فرماید: "لایشغله شان و لا یغیره ولا یحویه مکان، ولا یصفه لسان" «هیچ چیزی او را به خود مشغول نمی دارد، و گذشت زمان در او دگرگونی ایجاد نمی کند، هیچ مکانی او را در بر نمی گیرد و هیچ زبانی را یارای توصیفش نیست».

2- در خطبه دیگری ضمن اشاره به عجز و ناتوانی انسان از درک مسائل مربوط به حیات و مرگ چنین می فرماید: "کیف یصفٌ  الهه من یعجزٌ عن صفه مخلوق مثله" «چگونه انسان می تواند پروردگار خویش را توصیف کند در حالی  که از درک صفات مخلوقی همچون خود عاجز است»؟!

3- در حدیثی آمده است که یکی از یاران امام صادق(ع) از محضرش سئوال کرد: "اخبرنی ای الاعمال افضل؟" «کدام عمل از همه برتر است»؟  امام در پاسخ فرمود: "توحیدک لربک" «توحید پروردگارت»! سپس پرسید: "فما اعظم الذنوب" « بزرگترین گناهان چیست»؟ فرمود: "تشبهلک لخالقک" «تشبیه کردن خالقت به مخلوقات است»!

4- در حدیث دیگری از امام صادق(ع) آمده است که فرمود: "ان هو الله تبارک وتعالی  لایوصف  بزمان و لامکان ،  ولا حرکه ، و لا انتقال  و لا سکون بل هوخالق الزمان والمکان  والحرکه والسکون والانتقال ،  تعالی  عما یقول الطالمون  عٌلٌوا کبیراً" «خداوند توصیف به زمان و مکان و حرکت و انتقال و سکون  نمی شود ( و ذات او از همه این امور مبرا است) بلکه او خالق زمان و مکان و حرکت و سکون و انتقال است، خداوند بسیار برتر است از آنچه ظالمان و ستمگران در حق او می گویند».

5- در حدیث دیگری از امیرالمومنین (ع)  در تفسیر صفت «صمد» چنین می خوانیم: "تاویل الصمد لا اسم ولا جسم و لا مثل ولا شبه ولا صٌوره ولا تمثال و لا حد ولا حدود و لا موضع ولا کیف و لا این ولا هنا ولا ثمه ولا ملاء و لا خلا، وًلا قیام  ولا قٌعٌودً،  ولا سکون و لا حرکه ، ولا ظلمانی ولا نٌورانی ، ولا روحانی  و لا نفسانی و لا یًخلٌومنٌهٌ موضع ولا یًسعٌهٌ موضعٌ ولا علی لون، ولا علی خطرِ قلب ، ولا علی شمًّ رائحه، منفی  عنه هذه  الاشیاءٌ" «تفسیر صمد این است که او نه اسم دارد و نه جسم، نه مثال و نه مانند، نه صورت و نه تمثال، نه حد و حدود، نه موضع و نه مکان، نه کیفیت و نه محل، نه اینجا و نه آنجا، نه پر بودن نه خلا، نه ایستادن و نه نشستن، نه سکون و نه حرکت، نه ظلمانی و نه نورانی، نه روحانی و نه نفسانی، جائی از او خالی نیست، و در عین حال هیچ جائی گنجایش او را ندارد، نه رنگ دارد، نه بر قلب کس خطور کرده، و نه بوئی از او شنیده می شود، همه این امور از او منفی، و او از همه پاک و منزه است، ناگفته پیدا است که منظور از نفی اسم از خداوند نفی اسامی مخلوقات است.


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن - جلد 4- از صفحه 217 تا 219

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/400627