انواع نفس از دیدگاه قرآن کریم

نفس همان ذات انسان و جوهر روح و جان آدم است که کانون عواطف و غرایز و احساسات و تمایلات می باشد. منتها همین جوهر روح و ذات انسان، بر حسب اختلاف حالات، عناوین مختلف به خود می گیرد. گاهی نفس اماره، گاهی نفس مطمئنه و گاهی نفس لوامه است. اگر این نفس آدمی به حال خود رها شود و تحت تعلیم و تربیت آسمانی قرار نگیرد، نفس اماره به وجود می آید و عقل به استخدام  نفس در می آید و در قبال شهوات نفس تسلیم می گردد و هیچ گاه در خود احساس ندامت و پشیمانی از گناه نمی کند و هیچ گونه اعتراض و توبیخ و ملامتی از درون خودش برضد خودش برنمی خیزد. در این موقع نفس انسان، نفس اماره ی بالسوء است یعنی فرمانده به بدی هاست.

اماره، مشتق از امر است. امر یعنی فرمان. اماره یعنی آن که علی الدوام فرمان صادر می کند و آدمی را به هر سو که می خواهند می کشد. اما اگر این نفس تحت تعلیم و تربیت دین الهی قرار گرفت و تصفیه و تزکیه شد، به جایی می رسد که نفس مطمئنه می شود. یعنی آرامشی در فضای قلب به وجود می آید که هیچ توفانی از عزائز سرکش، نمی تواند اقیانوس قلب آرامش یافته را به تلاطم درآورد و اضطرابی در آن پدید آورد. نه از جهت اعتقادات، انحرافی برایش پیش می آید و نه به فساد در اخلاق، مبتلا می گردد و نه از جهت وظایف عملی، سستی و فتوری در او پیدا می شود.

در کشور وجود آدم، حکومت به دست عقل می افتد و نفس به استخدام عقل در می آید؛ تمام عواطف و احساسات و تمایلات و غرایز، تحت اشراف و نظارت عقل حرکت می کنند. در حومه ی وجود او عقل است که فرمان می دهد و سایر ابعاد وجود او را به حرکت در می آورد. این نفس مطمئنه  است که هرگز اضطراب اعتقادی، اخلاقی  و عملی در آن مشاهده نمی گردد و مظهر "ان ربی صراط مستقیم" (هود/ 56) می شود و هنگام رفتن از این دنیا، ندا به گوشش می رسد: "یا ایتها النفس المطمئنه* ارجعی ربک راضیه مرضیه" (فجر/28-27).

این نفس است که نفس راضیه و مرضیه نیز به او گفته می شود که هم او از خدا راضی و هم خدا از او راضی می باشد. نفس ملهمه نیز داریم. آن هم نفسی است که هنوز حالت ثابتی به خود نگرفته و آماده برای پذیرفتن حالات است.

"و نفس و ما سواها* فالهما فجورها و تقواها" (شمس/8-7)

آن مرتبه ی از نفس آدمی که دارای زمینه ی مستعد برای حرکت به سوی فجور و تقواست، نفس ملهمه است که هم بذر فجور در آن افشانده شده و هم بذر تقوا؛ تا با چه آبی آبیاری شود و به محصول بنشیند و سرانجام انسانی متقی یا فاجر گردد و به عبارت دیگر، مبدل به نفس اماره و یا نفس مطمئنه شود.

در قرآن کریم نفس دیگری به نام نفس لوامه آمده است که برزخ بین نفس اماره و نفس مطمئنه است و آن، مرتبه ای از نفس است که هنوز به آن درجه ی از اطمینان و استقرار نرسیده که هیچ گونه اضطراب و تردیدی در آن پیدا نشود و از این طرف نیز طوری نیست که سراپا تسلیم شهوات نفسانی و مطیع محض غرایز حیوانی باشد؛ بلکه یک نوع حالت ملامتگری نسبت به شهوات نفس خود دارد و از این رو گاهی مغلوب آن شهوات واقع می شود و گاهی هم غالب شده و جلوی طغیان آن ها را می گیرد. در واقع میدان مبارزه ی عقل و نفس است. گاهی نفس، غالب و عقل تسلیم می گردد و گاه دیگر، عقل، برنده و نفس، بازنده می شود.

نفس اماره آن موقعی است که نفس، امیر بر عقل و عقل اسیر در دست نفس است و نفس مطمئنه به عکس آن است؛ یعنی حکومت در کشور وجود انسان دست عقل است و نفس و شهوات آن، تحت نظارت و فرمان عقل می باشند. اما در نفس لوامه هنوز امیری بر تحت فرماندهی ننشسته که فرمانش مطاع باشد بلکه همین قدر احیانا به اعتراض و انتقاد از خود برمی خیزد و خود را به خاطر ارتکاب گناهی یا تصمیم بر گناهی مورد توبیخ و ملامت قرار می دهد. یعنی هنوز آن حالت خدا ترسی را دارد و لذا از درون خود علیه خود قیام می کند و بانگ اعتراض سر می دهد و خود را توبیخ و ملامت می کند. در واقع، قوه ی قضائیه و قوه ی مجریه اش هنوز زنده است و لذا به قضاوت می نشیند و داوری می کند. خودش، خودش را محکوم  و مورد توبیخ قرارمی دهد. این نفس، نفس لوامه یعنی ملامتگر است. پس نفس لوامه هم موجود شریفی است؛ اگرچه به رتبه ی نفس مطمئنه نرسیده است اما همین که در مقابل نفس اماره می ایستد و خودش به خودش، اعتراض و انتقاد  می کند، پیداست که سرمایه ای از تقوا و ایمان و ترس از خدا دارد و به همین جهت است که قرآن کریم، آن را در ردیف روز قیامت مورد قسم قرار داده و فرموده است: "لا اقسم بیوم القیامه * و لا اقسم بالنفس اللوامه" (قیامت/2-1«قسم به روز قیامت و قسم به نفس  لوامه».

و این نمایان ارزشمندی نفس لوامه از دیدگاه قرآن کریم است. حضرت یوسف صدیق علیه السلام چون در مرتبه ی نفس مطمئنه بود، در مقابل هجوم توفان سهمگین شهوت نفسانی که از ناحیه ی آن زن برانگیخته شده بود، همچون کوهی محکم و استوار ایستاد و با صلابتی عجیب فرمود: "معاذ الله انه ربی احسن مثوای" (یوسف/23).


منابع :

  1. سیدمحمد ضیاء آبادی- تفسیر سوره یوسف - از صفحه 292 تا 295

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/400730