نظر مفسران درباره «لا اقسم» 1

یکی از بحثهایی که در مورد سوگندهای قرآن لازم است عنوان شود و مقداری درباره  اش تحقیق و بررسی بعمل آید موضوع لا اقسم است. بعبارت روشنتر آنکه می بینیم در قرآن کریم بعضی از سوگندها با حرف «لا» آغاز شده و هر فردی که تا اندازه ای  آشنایی با قرآن داشته باشد با دیدن این معنی دچار حیرت و شگفتی شده و با خود می گوید: از طرفی می بینیم در این موارد قرآن قصد سوگند یاد نمودن را دارد و از طرفی «لا» را در آغاز آن می بینیم که به احتمال قوی «لا» نافیه است و می خواهد نقی قسم نماید، پس کدامیک از این دو وجه مقصود قرآن بوده و یا به اصطلاح فقها چطور می توانیم این دو را با هم جمع نماییم؟ اینجا است که بین مفسران اختلاف نظر زیادی پیدا شده و هر یک وجهی ذکر کرده و برای اثبات مدعی و نظر خود دلیلی اقامه نموده اند. نخست مجموعه آیاتی که سوگندهای آن با «لا» آغاز شده و به اصطلاح بصورت لا اقسم آمده می آوریم، سپس نظر مفسران و محققان قرآن کریم را در چند قسمت در ذیل به طور خلاصه ذکر می نماییم:

مجموعه آیات
در قرآن کریم به طور کلی 9 مورد است که سوگندهای آن با کلمه «لا» آمده و آنها به قرار ذیل است:

1. "فلا و ر بک لا یومنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم...."، (نه چنین است قسم به خدای تو که اینان اهل ایمان نمی شوند مگر آنکه در خصومت و نزاعشان تنها تو را حاکم کنند....» ( نساء/آیه 65)

2. "فلا اقسم بمواقع النجوم"، (قسم به مواقع نزول ستارگان» (واقعه/آیه 75)

3. "فلا اقسم بماتبصرون"، (قسم به آنچه ( از آثار حق که) می بینید و آن چه نمی بینید» (حاقه/آیات 38و 39)

4. "فلا اقسم برب المشارق و المغاارب إنا لقادرون"، (قسم به خدای مشرق ها و مغرب ها ی (بی نهایت) عالم که ما قادریم...» (معارج / آیه40)

5. "لا اقسم بیوم القیمه"، (قسم به روز بزرگ قیامت....» (قیامت / آیه 1)
6. "و لا اقسم بالنفس الوامه"،  (قسم به نفس ملاکت کننده «وجدان») (قیامت / آیه2)

7. "فلا  اقسم  بالخنس * الجوار الکنس"، (قسم به ستارگان بازگردنده که به گردش آیند در مکان خود....) (تکویر/آیات 15 و 16)

8. "فلا اقسم بالشفق"،  (قسم به شفق و روشنی اول غروب...) (انشقاق /آیه 15)

9. "لا اقسم بهذا البلد"، (قسم به این شهر مقدس «مکه»)  (بلد / آیه 1).

نظر مفسران

این بود مجموعه آیاتی که بدین صورت در قرآن کریم آمده است. اینک نظر عده ای از مفسران را که در پرتو این آیات عرضه داشته اند می آوریم و در خاتمه ی گفتار نظر مشهور از آن را ذکر خواهیم نمود. می توان گفت به طور کلی نظر همه مفسران قرآن کریم در مورد «لا» در «لا اقسم» در سه وجه خلاصه می شود و آن عبارت است از:

الف: «لا» زاید است و برای تأکید آمده که این معنی را عده زیادی از مفسران عامه و خاصه گفته اند که عین بیان آنان را از نظر می گذرانیم.

زمخشری در تفسیر خود می گوید: «لا» در این قسم از آیات زاید است و برای تاکید آمده، نظیر «لا» در آیه دیگر که می فرماید: "لئلا یعلم اهل  الکتاب..." (حدید/آیه 29) که معنایش «لیعلم»  است و «لا» زاید است، صاحب تفسیر جلالین نیز «لا» را زاید گرفته است. طنطاوی نیز این معنی را به صورت احتمال ذکر کره است. محمد توفیق عبید در تفسیر خود همین معنی را قایل است. او می گوید "لا اقسم ای اقسم": سوگند می خورم و لا زاید سیوطی از ابن جریر و ابن منذر از سعید بن جبیر همین وجه را نقل کرده است. مرحوم شیخ طوسی هم در تفسیر خود از سعید بن جبیر همین معنی را نقل کرده است. مرحوم طبرسی نیز می گوید «لا» زاید و معنی فاقسم است. ابوالفتوح رازی می گوید: بیشتر مفسران گفته اند «لا» صله است و لا اقسم معنی اقسم می دهد (سوگند می خورم) و می گوید: دلیل این تاویل قرائت عیسی بن عمر است که او خوانده فلاقسم (سوگند خوردم) و «لام» تاکید است. مرحوم شیخ طوسی نیز همین عقیده را می پذیرد و می فرماید: لا اقسم یعنی  سوگند می خورم و «لا» زاید است. در مورد دیگر نیز می فرماید: «لا» قبل از قسم زاید است. مثلا گفته می شود " لا و الله لا  افعل" به خدا چنین نمی کنم که «لا» زاید است.

مرحوم ملا فتح الله کاشانی می گوید: ادخال لا نافیه  بر فعل قسم برای تاکید است، و این در کلام عرب شایع است، مثلا لا اقسم بیوم القیمه، یعنی هر آینه سوگند می خورم به روز قیامت. مرحوم فیض هم می گوید: لا زاید است و برای تاکید کلام آمده است. دانشمندان معاصر شیخ محمد جواد مغنیه نیز در تفسیر خود همین معنی را قایل است او می گوید: اکثر مفسرین معتقدند که «لا» زاید است و عده ای دیگر گفته اند که اصل و ثابت است که طبق نظر دوم لا اقسم معنی می شود قسم نمی خورم چون امر واضح تر از آن است که نیاز به قسم داشته باشد سپس می گوید صحیح، اول است به دلیل قول خداوند: "فلا اقسم بواقع النجوم" بعد می فرماید: "وانه لقسم لو تعلمون عظیم" یعنی خداوند به فعل سوگند یاد نموده و به درستی که آن قسم بزرگی است. ابی السعود نیز همین نظر را در تفسیر خود بیان داشته و بر آن معتقد است که «لا» زاید است و برای تاکید آمده است و هم چنین میبـــدی می گوید: «لا» صله است و برای تاکید کلام آمده است.

ب: نشانه عظمت و بزرگی مقسم به و یا مقسم له است.

وجه دیگری که عده ای از مفسران در این مورد ذکر کرده اند آن است که «لا» در این موارد نشان دهنده عظمت و روشنی چیزی است که به آن سوگند یاد شده که در واقع معنایش عبارت است از این که آن قدر آن شیء دارای عظمت و بزرگی است که دیگر نیازی به سوگند یاد کردن نیست که در واقع «لا» نافیه گرفته می شود و منفیش یعنی آنچه را که نفی نموده خود قسم است. اینک گفتار بعضی از آنها را در ذیل مطالعه می کنیم:

طنطاوی در تفسیر خود این معنی را به صورت یک احتمال ذکر کرده و می گوید: خداوند می فرماید من سوگند یاد نمی کنم چون امر واضح است. فخر رازی هم که وجوهی در مورد «لا» بیان کرده این معنی را نیز به صورت احتمال آورده و می گوید: احتمال دیگر آن است که بگوییم «لا» نافیه است. اما به این نحو که نفی قسم نماید، مثل اینکه بگوییم خداوند می فرماید برای اثبات این مقصود به این چیزها سوگند یاد نمی کنم. این مطلب بزرگتر و بالاتر از آن است که برای اثباتش  به این چیزها سوگند یاد نمی نمایم که فایده ی این سخن بزرگ نشان دادن چیزی است که برای ما سوگند یاد شده است.

مرحوم شیخ محمد عبده دانشمند و مفسر معروف مصری نیز همین نظر را بیان کرده می گوید: «فلا اقسم» عبارتی است از عبارتهای عرب در مورد قسم که از آن تاکید خبر را اراده می کنند به این معنی که در ثیوت مطلب نیازی به سوگند ندارد، گفته می شود این عبارت (لا اقسم) وقتی با قسم آورده می شود که قصد تعظیم و بزرگ نشان دادن مقسم به ( یعنی آنچه را که به آن سوگند یاد شده) دارند، مثل این که می گوید: من با قسم خوردن آن را بزرگ نشان نمی دهم چون که آن خودش بزرگ است و نیازی به سوگند ندارد و معنی در هر صورتی قسم می باشد. شیخ احمد مصطفی مراغی نیز می گوید: «لا» نشانه عظمت و بزرگی چیزی است که برای آن سوگند یاد شده که آن قدر واضح و روشن است که نیازی به سوگند  ندارد». سید قطب هم همین نظر را ذکر کرده که «لا اقسم» (یعنی مقصود از چیزی که به آن سوگند یاد شده) روشن است و نیازی  به سوگند ندارد. بیضاوی نیز در تفسیر خود این معنی را ذکر نموده است.

ج. «لا» نافیه است و اندیشه خلاف را نفی می کند.
سومین نظری که در این زمینه اظهار شده و در تفاسیر عده ای از مفسران به چشم  می خورد نافیه بودن «لا» است به این معنی که قرآن نخست با کلمه «لا» اندیشه و یا گفتار کفار و مشرکان را نفی کرده سپس  برای اثبات مدعای خود که  خلاف عقیده آنان است سوگند یاد می کند.

ابن هشام ادیب معروف در کتاب خود در بحثی که در مورد کلمه «لا» دارد پنج مورد از آیات قرآن را که کلمه «لا» در آنها قرار دارد ذکر می کند که بین مفسرین درباره انها اختلاف وجود دارد، یکی از آن پنج مورد آیه "لا  اقسم بیوم القیمه" و نظایرش است، می گوید: بعضی از مفسران  گفته اند «لا» در این آیه، نافیه است. سپس درباره منفی (یعنی آنچه را که «لا» آن را نفی کرده) اختلاف کرده اند. بعضی از آنها گفته اند، منفی چیزی است که قبلا از کفار حکایت شده از قبیل انکار کردن روز قیامت، بعثت پیامبر اسلام و قرآن، و این که فرموده «لا» (یعنی  عقیده  ی شما) نادرست است. بعد دنبالش قسم آورده است.


منابع :

  1. ابوالقاسم رزاقی- سوگندهای قرآن - از صفحه 30 تا 37

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/400787