جایگاه شعر در قبایل عرب پیش از اسلام

یعقوبی گوید: عرب، شعر را به جای علم حکمت و بسیاری دیگر از علوم می پنداشت، و هرگاه در قبیله شاعر ماهری بود که معانی زیبا را بیان می کرد، آن شاعر را در بازارهای  خود، که در زمان مخصوصی در سالن برپا می شد- و در زمان حج خانه خدا، به همراه  می آوردند، تا هنگامی که قبایل عرب در آن اماکن گرد آمدند، شعر او را بشوند، و این کار را برای خود مایه شرف و فخر می دانستند.

آنان هیچ فرهنگی و جاذبه ای در کارهای خود جز شعر نداشتند. گاه شعر شاعر، آنها را به خصومت و دشمنی وا می داشت، و گاهی به دوستی و اتحاد. در سخنان خود به شعر مثال می آوردند. آنها با شعر بر یکدیگر برتری می جستند. خوبی ها و بدی را بین خود تقسیم می کردند، و قبیله ای با قبیله ای دیگر می جنگید، و مدیحه سرایی می کردند، و یکدیگر را مذمت می کردند. عرب، شعر را در چهار معنی انشا می کرد:

1.  در وصف دلاوری های افراد قبیله در جنگ ها، و در وصف ابزارهای جنگی آنها: شمشیر و نیزه و تیر و کمان و اسب سواری. شعر آنها در این باره همانند شعرهای فردوسی درباره رستم و اسب رستم و سلاح جنگی رستم می باشد، و چیزی که شعرهای عرب بر آن اضافه دارد، وصف شترهای رهوار عربی است.

2. وصف جود و بخشش خود و قبیله خود، به ویژه در اطعام میهمانان، که این چنین شعر در فارسی موسوم نیست.

3. وصف محبوبه و خانه محبوبه و آنچه وابسته به محبوبه شاعر است. این نوع شعر در همه زبان ها هست. گاه در غزلسرایی آنها در این باره، شعرهایی مبتذل، مانند شعرهای  عبید زاکانی، دیده می شود.

4. وصف افتخارات قبیله، که در این زمینه در هیچ قومی نظیر آنچه در عرب هست، یافت نمی شود. البته به ندرت در بعضی از قصیده های شعرای عرب، بیت هایی از شعرا در حکمت عملی یعنی اخلاق پسندیده نیز دیده می شود. و گاه نیز خطبه هایی بلیغ در دعوت به اخلاق حمیده در بازارهای عرب که پس از این ذکر آن می آید، سروده می گشت. بزرگ ترین شعرای مکه قبل از اسلام «ابوطالب»، و مشهور ترین شعرای مدینه «حسان بن ثابت» بود.


منابع :

  1. سید مرتضی عسکری- نقش ائمه (ع) در احیای دین- از صفحه 19 تا 20

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/400934