بررسی علل معجزه پیامبران (ع)

جای بحث و گفتگو نیست که هر پدیده ای دارای علتی است که آن را  به وجود می آورد، و قانون علیت و معلولیت از قوانین محکم و استوار عقل است که ابدا قابل استثناء نیست، بنابراین، معجزه پیامبران که خود پدیده ای محسوب می شود، باید دارای علتی باشد که سرچشمه وجود آن به شمار رود. اکنون باید دید معجزه پیامبران در سایه چه علتی پدید می آید. برای معجزه پیامبران یکی از سه علت زیر را می توان  نام برد:

1- علل طبیعی ناشناخته.

2- تأثیر  نفوس و ارواح پیامبران.

3- علل مجرد از ماده مانند فرشته.

الف- علت طبیعی ناشناخته
مقصود از آن این است که برای پیدایش یک پدیده دو راه وجود داشته باشد، یکی از آن دو راه معروف و شناخته شده باشد، و دیگری مجهول و ناشناخته باشد، ولی از آنجا که پیامبران با سرچشمه علم نامتناهی( خدا) ارتباط دارند، ممکن است از راه وحی به این قسم از علل آشنا شوند و پدیده ای را بوجود آورند. اتفاقا در اجتماع ما، شبیه و مانند آن وجود دارد مثلا یک مهندس کشاورزی بر اثر آگاهی از عوامل رشد و نمو  و موانع آن، نهال درختی را ظرف سه سال  بثمر می رساند، در صورتی که یک باغبان عادی و غیر مطلع از اصول گیاه شناسی،  این راه را در مدت ده سال طی می کند. آموزگاران  مجرب و آزموده و به اصطلاح «کار کشته» کاری را که معلمان تازه کار در ظرف شش سال انجام می دهند، آنها در ظرف دو سال انجام می دهند، از این نظر هیچ مانع ندارد که پیامبران بر اثر ارتباط با جهان «غیب» و در پرتو داشتن حس و شعور مرموزی به نام «وحی» از یک سلسله علل مجهول و نا شناخته آگاهی داشته باشند که نوع انسانها از آن غافل و بی اطلاع باشند و از این طریق در ایجاد پدیدهای مورد نظر، کمک بگیرند.

ب- تأثیر نفوس و ارواح پیامبران
ممکن است برخی از پدیده ها  معلول تأثیر نفوس پیامبران، و اثر مستقیم ارواح نیرومند آنها باشند زیرا ما مرتاضان را مشاهده می کنیم که در پر تو ریاضت و مجاهدت به مقامی میرسند که قادر به انجام کارهای عجیب و حیرت انگیزی می گردند که از حیطه توانائی افراد عادی بیرون  است، به کارهائی دست می زنند که جز اینکه آنها را معلول اراده نیرومند و نیروی مرموز نفوس آنان، بدانیم تفسیر دیگری ندارد. درباره این گروه کتابها و رساله ها و مقالات فراوان نوشته شد و عکس و تفصیلات کارهای آنها در مطبوعات جهان منعکس می باشد، به طوری که برای کسی جای انکار اصل موضوع باقی نیست. اگر چه نمی توان  تمام خصوصیات و جزئیات آنچه که در مطبوعات از آنها منعکس است پذیرفت، اما اصل کلی مطلب را نیز نمی توان انکار نمود.

بنابراین چه مانع دارد بگوئیم نفوس پیامبران بر اثر توجه و عنایت بی پایان خداوند قادر به انجام کارهایی می گردند که از حیطه قدرت بشر بیرون است، و انگیزه آنان برای انجام این کار، کسب شهرت و یا قدرت نمائی و سایر اهداف پست مادی نیست بلکه آنان برای اثبات ارتباط خود با جهان غیب، و اینکه نماینده خداوند در زمین هستند، به این کارها دست می زنند و خداوند نیز نفوس آنها را به انجام چنین اعمالی قادر و توانا می نماید. این همان راهی است که فلاسفه اسلام در تفسیر صدور معجزات و یا کرمات از اولیاء خدا پیموده اند. آنان در این باره چنین می گویند: روح و روان انسان از نظر قدرت و تأثیر در جهان طبیعت، به جائی می رسد که می تواند با یک اراده و خواست، بادهای شدید و طوفانهای مهلک و کشنده، بوجود آورد، بیماران را شفا بخشد، درندگان را فرمانبر خود سازد. نکته آن این است که همانطور که روح انسان بر بدن خود تسلط کامل دارد و تمام بدن تحت  تسخیر او است و چه بسا با یک تصور، قدرت خود را بر آن ظاهر می سازد، هم چنین گاهی در پرتو عظمت و وسعت قدرت روح، جهان مادی برای او حکم بدن را پیدا کرده و مطیع او می گردد و در پرتو  اراده و خواست، در جهان ماده تصرف می کند و ماده عالم را به هر صورتی که صلاح بداند در می آورد. موید این نظر،  همان کارهای خارق العاده  مرتاضان جهان است که بر اثر تقویت اراده و بریدگی از ماده و لذایذ جهان، نیروی مرموزی در آنان پدید می آید و به کارهای شگفت انگیزی دست می زنند که اعجاب هر بیننده ای را بر می انگیزد، و شک و تردید در صحت این نوع گزارش ها یک نوع وسوسه و بدبینی بی جهت است که در برخی از افراد دیده می شود، و برای این افراد  لازم است قدم رنجه بفرمایند و به شرق و غرب جهان سفری بنمایند تا با دیدگان خود این نوع هنر نمائی ها را مشاهده کنند. سرچشمه تمام کارهای آنان همان نیروهای مرموزی  است که در روح آنان بر اثر انقطاع از تن پروری و میل به مادیات به و جود می آید، تو گوئی میان بروز این نوع نیروهای روحی، و توجه به لذایذ زندگی، تقابلی وجود دارد و هر چه بشر توجه خود را به مسائل مادی کمتر کند، قوای مرموز روحی، برای ظهور و بروز خود مجال گسترده تری پیدا می کند، همچنانکه اگر بشر به امور مادی و لذایذ زندگی بیشتر توجه نماید، نیروهای مرموز روحی در زوایای روح پنهان گردیده، مجالی برای خود نمائی پیدا نمی کنند.

ج-  علل مجرد از ماده
ممکن است در پیدایش پدیده ای عوامل مجرد از ماده مانند فرشته موثر باشد، یعنی فرشته از طرف خداوند مأمور گردد که دهکده ای را ویران کند، و یا پس از خواست پیامبر، به دست او معجزه ظاهر سازد چرا که فرشتگان مظاهر قدرت الهی، و مأموران تدبیر و جنود و سپاه در جهان خلقت می باشند، و از این نظر قرآن از آنان به لفظ "فالمدبرات امرا" (سوره النازعات /آیه 5)، «تدبیرکنندگان امور خلقت و آفرینش« تعبیر کرده است.

خلاصه یک پدیده طبیعی علاوه بر علت  عادی، می تواند در پرتو یکی از این عوامل سه گانه نیز لباس وجود بر تن کند. هرگز علت پدیده، منحصر به همان عامل طبیعی عادی شناخته شده نیست که منکران اعجاز تصور کرده اند بلکه هر یک از این عوامل می تواند  پدیده ای را بوجود بیاورد، و اگر در پیدایش پدیده ای علت عادی را ندیدیم نباید فورا  تصور کنیم که این پدیده بدون علت بوجود آمده است، و مجعزات پیامبران را باید به یکی از این سه راه اخیر توجیه و تفسیر نمود و گفت آنان در این موارد یا از علل مادی ناشناخته استفاده می نمایند، و یا نفوس نیرومند آنان، که بر اثر بندگی و اطاعت خدا، قدرت و نیرو یافته است قادر بر انجام چنین کارهایی می گردد و با امکان دارد همگی معلول  یک سلسله علل غیبی باشند که به فرمان حق مدبران جهان آفرینش و جنود  الهی و کارپردازان دائره وجودند، و در هر حال هیچ معجزه ای معلول بلاغت نیست بلکه  فاقد علت عادی می باشد نه علت واقعی و حقیقی.


منابع :

  1. استاد جعفر سبحانی- الهیات و معارف اسلامی- از صفحه 202 تا205

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/401012