نگاهی به استقراء و برخی کاربردهای آن

هدف از آوردن برهان استقراء آن است که هر محقق منصف، از خلال بحث و جست و جو در کتب عهدین و تواریخ انبیاء و نصوص و احادیث اسلامی قانع شود و یقین پیدا کند که هویت خاتم اوصیاء و منجی نهایی بشریت، از جانب رسول خدا (ص) و ائمه هدی علیهم السلام تعیین و مشخص شده است.

بیان دلیل
مفهوم اصطلاحی استقراء با ظهور علم منطق و پیدایش و شکل گیری روش های استدلال پدید آمد؛ تا آنجا که یکی از مهم ترین روش ها و شیوه های کسب معارف گردید.

کابرد استقراء و اهمیت آن در علوم
حوزه کاربرد استقراء چه از جهت معنای لغوی یا مجازی و چه از جهت مفهوم منطقی آن بسیار وسیع و گسترده است. استقراء در کسب همه انواع علوم و معارف بشری- جز در آنچه از طریق وحی الهی به انسان می رسد یا پاره ای از قواعد و قوانین ریاضی و عقلی محض- مقش و سهمی بسیار اساسی دارد و کابرد آن حتی به حوزه فقه و اخلاق نیز راه یافته است. اگر نگاهی به تاریخ فرهنگ بشری و به ویژه به تاریخ علوم و معارف اسلامی بیفکنیم، نقش وسیع و اساسی استقراء را در توسعه و پیشرفت همه آنها خواهیم دید و اگر راه استقراء به درستی پیموده شود، و امکانات و لوازم ضروری در اختیار پژوهشگران  قرار گیرد، در آن صورت نتایج حاصله از آن، چه به شکل معرفت مستقیم و چه به صورت مقدمه  استدلالی، همگی معتبر خواهد بود و بر عکس، اگر در مرحله استقراء خطا یا غفلتی روی دهد یا به منابع و مآخذ نامعتبر استناد گردد، نتیجه بدست آمده نیز مقرون به خطا یا فاقد اعتبار خواهد بود.

موفقیت هایی که در زمینه حدیث به دست آمده، از برجسته ترین نمونه های کاربرد استقراء و بحث و تتبع است. در عصر شکوفایی تمدن اسلامی بسیاری از محدثان سراسر دنیای اسلام، از اندلس در غرب تا خراسان و ماورالنهر در شرق را پیمودند و از هزاران راوی و شیخ حدیث فرا گرفتند و آنچه شنیده بودند را ضبط و ثبت کردند و در همان دوران جمعی از جهانگردان و جغرافی دانان مسلمان، دنیای شناخته شده آن روزگار را در نوردیدند و راه های درار و مسافت های طولانی از صحرای آفریقا تا سرچشمه های رود ولگا در روسیه و سرزمین های دور دست چین و هند را پیمودند و حاصل دیده ها و شنیده های خود را در آثاری گرانقدر و ارزشمند به یادگار نهادند. همچنین لغت شناسان بزرگ سال های بسیار در بیابان ها و در میان بادیه نشینان گذراندند و زیستند و واژگان اصیل عربی و ترکیبات آنها را دریافتند و شناختند.

تفاوت میان استقراء اصطلاحی و روش علمی ما
منطق دانان قدیم استقراء را به دو نوع تام و ناقص یا مستوفی و غیر مستوفی تقسیم کرده اند و این دو اصطلاح از دیر زمان میان اهل منطق متدوال و رایج بوده است. مراد از استقراء تام مواردی است که مصداق های مطلوب، محدود و قابل بررسی عمومی  است و وقتی استقراء کننده همه موارد را مشاهده یا آزمایش کرد و همه آنها را در موضوعی خاص مشترک یافت، به وجود وجه مشترک آنها یقین پیدا می کند؛ اما نتیجه ای که از این طریق به دست می آید، تنها شامل موارد بررسی شده و آزمایش شده می گردد و به خارج از آنها تسری نمی یابد؛ لکن این استقراء را می توان با توسعه در معنی  شامل همه آمارگیری هایی دانست که پیوسته در جهان به عمومی می آید؛ مانند اطلاع از جمعیت یک کشور یا شهری در زمان معین و امثال آن- که بی شمار است- و جز از همین راه (استقراء تام) قابل شناخت نیست.

کسب اطلا ع از رویدادهای گذشته و زندگی پیشینیان نیز از طریق استقراء ( بررسی) اسناد و آثار تاریخی به دست می آید و البته میزان این اطلاعات وجه صحت آنها بستگی به تعداد و نوع مدارک و آثار به جای مانده دارد. ما در بحث از انبیای الهی و اوصیای آنان و نیز در اثبات حقانیت امامت ائمه اثناعشر علیهم السلام و وجود امام عصر و صاحب الزمان علیه السلام و تعیین دقیق هویت ایشان نیز به استقراء توسل خواهیم جست. استقراء تام در کشف بسیاری از مجهولات کاربرد و کارآیی ندارد؛ زیرا مصادیق این مجهولات بی شمار و نامحدود است و بدین جهت در این موارد پژوهشگران و اندیشمندان از استقراء ناقص کمک می گیرند که هر چند از لحاظ یقین آوری و قاطعیت به پایه استقراء تام نمی رسد اما:
اولا: حوزه و دامنه کاربرد آن بسیار وسیع است؛

ثانیا: از طریق آزمایش نمونه های معین و محدود، ما را به احکامی کلی می رساند که می توان این احکام را به همه موارد و از جمله به مواردی که آزمایش  نشده، تعمیم داد. استقراء ناقص بر این نظریه ارسطو مبتنی است که می گوید: «آنچه تصادفی است، نمی تواند همگانی و همیشگی باشد»؛ و براین اساس اگر وقایع و پدیده ها و مصداق های متعدد دارای وجه اشتراک واحد باشند می توانیم آنها را غیر تصادفی و غیر اتفاقی بدانیم و وجه اشتراک مشهود در آنها را به همه موارد و حالاتی که مورد بحث و آزمایش  قرار نداده ایم، نیز تعمیم دهیم.

استقراء در علوم
باید توجه داشت که یقین در استقراء ما با یقین در استقراء در منطق متفاوت است، یعنی یقین در استقراء تام در علم منطق یقین منطقی است و یقین در امور مختلف علمی و اجتماعی یقین عادی است، یعنی در بررسیهای موارد مختلف  کم کم انسان به علم و یقین دست پیدا می کند.


منابع :

  1. خط امان- پژوهشی در موعود ادیان- از صفحه 177تا 180

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/401112