گروهی از مردم هستند که همواره بدی های دیگران را می شمرند ولی خوبی ها را نمی بینند یا نمی خواهند ببینند، و اگر دیدند آنها را ناچیز و غیر قابل اعتنا تلقی می کنند و برای خوبی و خوبان ارزشی قائل نیستند. این گروه عینک بدبینی به چشم دارند و همواره در جستجوی قبایح و زشتی های مردمند، اگر دهها صفت خوب داشته باشد و یک صفت بد، صفات خویش را نادیده می گیرند و حتی یکبار هم از آنها اسم نمی برند ولی روی آن صفت بد انگشت می گذارند و مکرر به زبان می آورند. اینان بیمارند و به مرض عیبجوئی مبتلا هستند. اولیاء گرامی اسلام به پیروان خود توصیه کرده اند آنان را دشمن دارید و از معاشرت با این فرومایگان ناپاکدل بپرهیزیدکه از شرشان در امان نخواهید بود.
علی علیه السلام فرموده است: «البته باید دشمن ترین افراد نزد تو و دورترین اشخاص از تو کسانی باشند که در عیبجوئی از مردم اصرار بیشتری می ورزند.» و نیز فرموده است: «از آمیزش و مجالست با عبجویان پرهیز کن که همنشین آنان از آسیبشان سالم نمی ماند.»
طبق برنامه های تربیتی اسلام، مجالس مسلمانان امانت الهی است. اگر دو نفر با هم بنشینند و سخنانی بگویند و یکی از آنها نخواهد گفتگوهائی که رد و بدل شده در خارج بازگو گردد باید خواسته او عملی شود و آنچه در مجلس گذشته است پنهان بماند اگر آن دیگری پرده دری کند و مطالب را به این و آن بگوید در پیشگاه الهی مسئول است و استحقاق کیفر غیبت و خیانت در امانت دارد.
رسول اکرم (ص) فرموده: «مجلس دو نفر مسلمان امانت خداوند است و یکی از آن دو حق ندارد چیزی را که آن دیگری مائل نیست افشاء نماید.»
عیبجویان ناپاکدل در پاره ای از مواقع نیات پلید خود را بوسیله دین اجراء می کنند، به نام برادری اسلامی با افراد مسلمان طرح دوستی می ریزند، از حسن ظن و حس اعتمادشان استفاده سوء می نمایند و لغزش های آنان را به ذهن می سپارند تا در موقعی که خواسته باشند به رخشان بکشند یا بین مردم نشر دهند و بدین وسیله تحقیر و تقبیحشان نمایند. چنین عملی از نظر اسلام تنها یک سیئه اخلاقی نیست بلکه رفتن به طرف پرتگاه بی دینی است و عیبجویان با این کار علاوه بر پایمال کردن شرف انسانی زمینه کفر خود را نیز فراهم می آورند.
امام باقر علیه السلام فرموده: «نزدیکترین مرحله به سر منزل کفر این است که مردی براساس دین، با مرد دیگری پیوند برادری برقرار کند تا به عیوب و لغزش های اوپی ببرد و روزی مورد توبیخ و ملامتش قرار دهد.»
رسول اکرم (ص) از شر این افراد عیبجو و ناپاکدل به خدا پناهنده شد و می گوید: «خدایا به تو پناه می برم از دوست فریبکاری که چشمهایش ناظر من است و دلش مراقب من. اگر نیکی ببیند دفن می کند و اگر بدی ببینند بین مردم نشر می دهد.»
امام حسن عسکری علیه السلام فرموده: «یکی از قبایح بزرگ که پشت آدمی را می شکند همسایه ای است که اگر خوبی ببیند پنهان می دارد و اگر بدی ببیند آشکار می سازد.»
حضرت علی می فرماید: «افراد فاسد و بد اخلاق، عیوب و بدی های مردم را پی گیری می کنند و خوبی های آنان را وا می گذارند، همان طور که مگس دنبال نقاط فاسد بدن می رود و جاهای صحیح سالم را ترک می گوید.»
در کلمات رسول اکرم (ص) نیز برای بیان عمل عیبجوئی و صفت عیبجو یان مثلی آمده است: کسی در مجلسی می نشیند، از دگران سخنان حکیمانه می شنود و در ضمن، کلمه بدی هم به گوشش می خورد. وقتی از آن مجلس خارج می شود مطالب حکیمانه ای را که شنیده است به زبان نمی آورد و تنها همان کلمه بد را بازگو می کند. رسول اکرم(ص) فرموده است مثل چنین انسانی مثل مردی است که از صاحب رمه ای درخواست گوسفندی می نماید و او اجازه می دهد برود و بهترین آنها را برای خود از کله جدا کند. در خواست کننده می رود ولی به جای گوسفند، گوش سگی را که همراه گوسفندان به صحرا آمده است می گیرد و با خود می آورد. بدبختی و محرومیت، مانند خاری است که پیوسته بر دل این گروه می خلد و آزارشان می دهد. مشکل اینان نه تنها با عیبجوئی از دگران و ایذاء این و آن حال نمی شود بلکه برعکس با این عمل ناروا از طرفی خود را بیش از پیش مطرود جامعه می سازند و از طرف دیگر بر یأس و ناامیدی خویش می افزایند. اصلاح وضع دردناک و رنج آور این اشخاص ناکام و تیره روز در آنست که افکار و اعمال خود را به درستی تجزیه و تحلیل کنند، علل ناکامی و محرومیت خویش را بشناسند، و تا جائی که ممکن است در رفع آنها بکوشند. بدبختانه اغلب افراد این گروه قادر نیستند چنین عمل دقیق علمی را درباره خود انجام دهند و به راز انگشت خویش پی ببرندزیرا ناکامی ممتد و محرومیت مداوم، اعتماد به نفس را از آنان سلب نموده، شخصیتشان را سرکوب کرده، فروغ عقلشان را کاهش داده، و در نتیجه نیروی درکشان به تیرگی و ضعف گرائیده است. اینان باید از دانشمندان اخلاق و روانشناسان دانا و خیرخواه کمک بخواهند و اوضاع و احوالشان را برای آنها شرح دهند تا منشأ بدبختی و علل محرومیتشان روشن گردد، سپس با راهنمائی همان مردان عالم به اصلاح عیوب و نقائص خود بپردازند و موجبات نجات خویش را فراهم آورند.