مراتب حسد

هرگاه کسی اطلاع پیدا کرد که خدای تعالی به دیگری نعمتی تازه مرحمت فرموده، حال او یکی از دو قسم زیر خواهد بود.

قسم اول: از رسیدن نعمت به آن شخص ناراحت است و آرزو دارد آن نعمت از او گرفته شود که این حال را «حسد» می گویند، پس حسد، دشمن داشتن رسیدن نعمت است به دیگری و دوست داشتن زوال نعمت از او ست.

قسم دوم: آن است که کراهت ندارد از رسیدن نعمت به دیگری و دوست ندارد زوال نعمت او را، بلکه دوست دارد که مثل آن نعمت را خودش دارا شود بدون اینکه از دیگری گرفته شود و این حال را «غبطه و منافسه» می نامند.

از امام صادق علیه السلام مروی است: "ان المومن یغبط ولا یحسد و المنافق یحسد و لایغبط"، «مومن غبطه می خورد ولی حسد نمی ورزد و منافق حسد می ورزد و غبطه نمی خورد.»

«حسد» چهار مرتبه دارد: 

اول اینکه: دوست بدارد زوال نعمت دیگری را هر چند زوال نعمت از دیگری برای او نفعی  نداشته باشد و این بدترین مراتب حسد است.

دوم اینکه: دوست دارد زوال نعمت دیگری را به جهت آن که نعمت به او برسد مثل اینکه کسی خانه یا زن جمیله ای دارد و دیگری مایل باشد که از دست او خارج  شود تا به دست او برسد و در خبائت این مرتبه از حسد و حرمت آن نیز شکی نیست، چنانکه خدای تعالی می فرماید:" ولا تتمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض" ( سوره نساء/ آیه32«و آزرو نکنید چیزی را که خداوند تفضیل و برتری داده به آن بعضی از شماها را بر بعضی.»

سوم اینکه: میل نفس او به مثل آنچه دیگری دارد باشد نه به خود آن چیز، اما چون از رسیدن به آن عاجز باشد میل داشته باشد که از دست نیز برود تا با  یکدیگر مساوی باشند و اگر قادر باشد که آن نعمت را از دست او بیرون ببرد سعی می نماید تا بیرون نماید.

چهارم اینکه: مثل سوم باشد لیکن اگر متمکن شود از اینکه آن نعمت را از دست او بیرون کند سعی نمی نماید، دین و عقل او مانع می شود از اینکه چنین کاری کند بلکه بر نفس خود خشمناک می شود، و صاحب این مرتبه را امید نجات هست و میل  نفسانی او چون مورد بغض و خشم اوست و از خودش و حالش بدش می آید مورد عفو خداوند خواهد بود.

نکته لازم به ذکر این است در موضوع غبطه که غالبا مورد التفات نیست و آن این است که غبطه مباح یا مستحب در صورتی است که منجر به بعضی از مراتب حسد نشود و غالبا در مورد غبطه این مخاطره هست؛ زیرا کسی که تمنا می نماید رسیدن به نعمتی، مثل آنچه به دیگری رسیده بدون تمنای زوال آن از دیگری، یا این است که به آن آرزو می رسد یا نمی رسد و در صورتی که نرسید و از آن نعمت خود را محروم دید، گاه می شود که در این حال میل نفسانیش به زوال آن نعمت از دیگری، می شود تا اینکه با او برابر  شود، زیرا بر نفس گران است که ببیند دیگری مقدم بر اوست و خود را فاقد ببیند و دیگری را واجد، پس ملحق می شود یه قسم سوم یا چهارم حسد «نستجیر الله» و کمتر کسی از این مهلکه در امان است مگر کسی که مهذب بود و خداوند منت بر او گذاشته و ریشه  شجره خبیثه حب دنیا را از دلش برکنده باشد و او را به مقام رضا و تسلیم رسانده و چنین کسی البته در مقام مقدرات الهیه هیچ اعتراضی نخواهد داشت.


منابع :

  1. آیت الله شهید عبدالحسین دستغیب- 82 پرسش- از صفحه 162 تا 164

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/401241