دیدگاه اسلام پیرامون اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی

از آنجا که اسلام بر حقوق اقلیت ها اهمیت خاصی قائل است،  به طوری که می توان گفت هیچ مذهب و نظام  اجتماعی نیست که به اندازه اسلام برای اقلیت ها، حقوقی  قائل باشد، اینک امتیازاتی را که اسلام برای اقلیت ها قائل است و در طول تار یخ هم از طرف مسلمانان کاملا مراعات گردیده است، از نظر می گذرانیم:

1- اعتراف به حقوق اقلیت ها
قرآن مجید با صراحت، سیاست کلی اسلام را درباره مراعات حقوق ملل و سایر مذهب بیگانه، چنین بیان می کند: "لاینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم  من دیارکم ان تبروهم و تقسطو الیهم ان یحب المقسطین"(سوره ممتحنه/ آیه 8«خداوند شما را درباره کسانی که با شما در مذهب مقاتله نمی کنند ( با شما جنگ مذهبی ندارد) و شما را از وطنتان اخراج نمی کنند، باز نمی دارد که با آنان به عدالت و نیکی رفتار نمائید»، یعنی اقلیت ها یا مخالفان اسلام، اگر با شما جنگ مذهبی اعلام نکردند و به شما فشار نیاوردند و شما را از وطنتان خارج نکردند، باید با آنها به عدالت و نیکی رفتار کنید. بدین ترتیب اسلام اجازه می دهد اقلیت های مذهبی و مخالفان اسلام در جامعه اسلامی باشند و از حقوق انسانی برخوردار گردند، اما مشروط بر اینکه مزاحم اسلام و مسلمانان نبوده و بر ضد آنها کاری صورت ندهند.

در آیه دیگر می فرماید: " انما ینهاکم الله عن الذین قاتلوکم فی الذین و اخرجو کم من دیارکم و ظاهروا علی اخراجکم ان تولوهم و من یتولـهم فــأولئک هم الظالمون" (سوره ممتحنه/ آیه 9«تنها کسانی را که با شما عناد می ورزند و می جنگند و شما را از وطنتان اخراج کرده اند و یا در این راه کمک کرده اند، نباید دوست بدارید، دوستداران آنان ستمگرانند.»

سیاست کلی اسلام، درباره اقلیت های مذهبی و مخالفان اسلام، از این دو آیه استفاده  می شود، یعنی مادامی که اقلیت ها به حقوق اکثریت تجاوز نکنند و بر ضد اسلام و مسلمانان توطئه ننمایند، در کشور اسلامی کاملا آزاد هستند و مسلمانان وظیفه دارند با آنها به عدالت و نیکی رفتار کنند ولی اگر بر ضد اسلام و مسلمانان با کروهای دیگر بند و بست داشته باشند، مسلمانان موظف هستند جلو فعالیت آنها را بگیرند و هرگز آنها را دوست خود ندانند. آری آزادی و احترام اقلیت های مذهبی در اسلام به پایه ای است که اگر کسانی از «اهل ذمه» کاری انجام دهند که در شرع آنها جایز است، ولی در شرع اسلام حرام می باشد، مانند: شرابخواری، در حکومت اسلامی کسی حق ندارد متعرض آنها بشود، مادامی که به آن عمل تظاهر ننمایند و اگر به آن تظاهر بکنند به عنوان نقض  قانون «تحت الحمایه» مورد باز خواست قرار می گیرند. و اگر عملی انجام بدهند که در دین آنها هم عمل حرامی است مانند: زنا و لواط و..... از نظر قانون با مسلمانان هیچ تفاوتی ندارند، و قاضی حق دارد حد جاری کند و می تواند آنها را به ملت خود تحویل بدهد تا طبق قوانین مذهبی خودشان شوند و طبق فقه اسلامی اگر دو نفر از اهل ذمه، مرافعه خود را پیش قاضی مسلمانان ببرند، قاضی مخیر  است یا میان آنان طبق حکم اسلام قضاوت نماید و یا اینکه از او اعراض کند، به موجب نص آیه شریفه: "فإن جاووک  فاحکم بینهم او اعراض عنهم"، «اگر از اهل کتاب، کسانی برای رفع مرافعه به تو مراجعه کنند، پس حکم کن میان آنان، یا اینکه از آن اعراض بنما».

2-خوش رفتاری مسلمانان با اقلیت های مذهبی
اسلام به مسلمانان اصرار و تاکید می کند که پیمان های خود را در مورد حمایت از «اهل ذمه» محترم بشمارند و با آنان مدارا و خوش رفتاری کنند، چنان که در  قرآن مجید آمده است: "و لا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن الا الذین ظلموا منهم و قولوا آمنا بالذی انزل الینا و انزل الیکم"(سوره عنکبوت/ آیه 46«با اهل کتاب جز به طر یق نیکو مجادله نکنید، مگر کسانی از آنان که ستم کرده اند، به آنها بگوئید به کتاب خویش و کتاب شما ایمان داریم، خدای ما و خدای شما یکی است و ما مطیع او هستیم....»

پیامبر گرامی درباره  اهل کتاب، مسلمانان را به رفق و مدارا توصیه کرده است، در این باره از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم حدیثی نقل شده که فرمود: «هرکس بر هم پیمان مسلمانان ستم کند، یا به او بیش از طاقت، تکلیف نماید، در روز قیامت، من شخصا طرف حساب او هستم». در جای دیگر می فرماید: «هرکس به اهل ذمه اذیت کند من دشمن او هستم و در روز قیامت از او انتقام خواهم گرفت.» رفتار مسالمت آمیز پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله وسلم با «اهل ذمه» پیوسته سرمشق مسلمانان بود.
امیر مومنان علی (ع) به فرماندار خود درباره اهل ذمه چنین سفارش فرمود: «دقت کن که هنگامی که بر آنان وارد شدی، مبادا به عنوان جزیه لباس های آنان را به فروشی، گو اینکه تابستان باشد و نیازی به آن لباس ها نداشته باشند، و همچنین ارزاق و چهارپایان آنان را به معرض فروش نگذار، من حاضر نیستم تو برای خاطر درهمی حتی یک تازیانه بر یکی از آنان بزنی و یا برای مطالبه درهمی، آنان را به پای داری.» نماینده حضرت عرض کرد: «ولو به قیمت این تمام شود که به همین حالی که بین می روم دست خالی برگردم!!» فرمود: «وای بر تو ما جمعیتی هستیم که مأمور به عفو و احسانیم!!» همچنین امام (ع)  در سر راه خود پیرمرد نصرانی را دید که از مردم گدائی می کند. علی (ع) فرمود: «در جوانی از او کار کشیدید، آنگاه که پیر شد، او را به خود واگذاشتید؟ سپس دستور داد هزینه او را از کار بیت المال بپردازند».

اغلب خلفا و زمامداران اسلامی، طبق همین روح بزرگواری خالص اسلامی قدم برمی داشتند، چنان که در تاریخ نقل شده است «عمر» پیرمرد پریشان حالی را دید که به گدایی مشغول است، از او احوال گرفت، معلوم شد که او یهودی است. عمر به او گفت: «چه چیز تو را به این کار وا داشته است؟ او گفت: «جزیه دادن، نیازمندی و پیری». عمر دست او را گرفت و به منزل خود برد و نیازمندی فوری او را رفع کرد، آن گاه او را پیش «خازن بیت المال» فرستاد و به او دستور داد: مراعات حال این مرد و امثال  او را بنماید و افزود: به خدا قسم اگر در جوانی از آنها کار بکشیم و در حال پیری آنها را رها کنیم، واقعا که انصاف نکرده ایم.»

اسلام نه تنها با زنده های اهل کتاب توصیه به خوش رفتاری می کنند بلکه به  پیروان خود دستور می دهد حتی به مردگان آنان نیز احترام بگذارند.

«جابربن عبدالله» می گوید: «جنازه ای از کنار ما گذشت، پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله وسلم برای احترام برخاست، ما نیز برخاستیم و عرض کردیم: یا رسول الله این جنازه یک نفر یهودی است. فرمود: «آیا جنازه انسان نیست؟!» «هرگاه جنازه ای را دیدید، برای احترام او برخیزید.» از این جهت اهل کتاب با کمال میل و اشتیاق حاضر می شدند دروازه شهرهای خود را به روی مسلمانان بگشایند و از آنان بگرمی استقبال نمایند.

هنگامی که سپاهیان اسلام به فرماندهی «ابوعبیده جراح» به سرزمین «اردن» رسیدند مسیحیان اردن نامه ای به این مضمون به مسلمانان نوشتند: ای مسلمانان شما پیش ما از رومیان محبوب ترید، گرچه آنها همکیش ما هستند، ولی شما نسبت به ما وفادارتر، مهربان تر، عادل تر و نیکوکارترید، آنها علاوه بر اینکه بر ما مسلط  شدند، منازل و هستی ما را هم غارت کردند.

3- احترام اسلام به حقوق اقلیت ها
هیچ دینی  و هیچ حکومتی در دنیا، مانند دین اسلام ضامن آزادی اقلیت ها، و حافظ شرف و حقوق ملی آنها نیست. کدام دین و کدام قانون است که مانند اسلام برای اقلیت ها ارزش و احترام قایل شده است؟ آری تنها اسلام است که عدالت اجتماعی کامل را در کشور اسلامی نه تنها برای مسلمانان، بلکه برای تمام ساکنان خود با وجود اختلاف مذهب و نژاد و زبان و رنگ، تأمین می کند و این یکی از مزایای بزرگ عالم انسانیت است که غیر از اسلام، هیچ مذهب و قانونی نمی تواند به این آرمان تحقق بخشد. اقلیت های مذهبی با انعقاد پیمان «ذمه» و اکتساب تابعیت می توانند در کشور  اسلامی آزادانه زندگی کنند و از حقوق اجتماعی و امنیت داخلی و خارجی مانند افراد مسلمانان بهره مند گردند.

شرایط «ذمه» ( پیمان حمایت)

شرایطی که به وسیله آنها «ذمه» و پیمان حمایت منعقد می گردد، و با منتفی شدن یکی از آنها، پیمان حمایت نیز منتفی می شود سه چیز است:

1- «اهل ذمه» نباید کاری بر خلاف پیمان منعقده انجام دهند مثلا اقدام به جنگ با مسلمانان  و یاری کردن به مشرکان و دشمنان اسلام و توطئه بر ضداسلام و مصالح مسلمانان.

2-  «اهل ذمه» باید متعهد و ملتزم باشند که احکام جزائی اسلام درباره آنها اجرا شود.

3- قبول کنند که هر سال مبلغی به عنوان (جزیه) مالیات به حکومت اسلامی پرداخت نمایند.

این شرایط سه گانه، شرایط اصلی «عقد الذمه» است اما شرایط دیگر وقتی بر اهل ذمه عمل به آنها واجب می شود که در متن پیمان درج شده باشد. به موجب این قرارداد آنان از لحاظ شرعی نسبت بر مسلمانان حقی پیدا می کنند و از حمایت کامل دولت برخوردار می گردند و از هر نوع تعرض و آزادی مصون و محفوظ می مانند و حتی در اجرای مقررات و انجام مراسم مذهبی نیز آزاد می باشد. این تسامح نسبت به «اهل کتاب» (یهود، نصاری و مجوس) که نزد مسلمانان «اهل ذمه و معاهد» خوانده می شوند، مبنی بر یک نوع «همزیستی مسالمت آمیز» است در واقع با وجود محدودیتی که «اهل ذمه»  در حکومت اسلامی دارند، اسلام آزادی و آسایش آنها را تا حد ممکن تضمین کرده است و این وظیفه حکومت اسلامی است که مال و جان و ناموس و شرف آنان را محترم شمارد و نگذارد حقوق آنان به هیچ وجه مورد تعدی و تجاوز قرار بگیرد. به طور کلی، قانون اسلام حکم می کند که حکومت اسلامی باید حافظ مال و جان، ناموس و شرف اقلیت های مذهبی باشد. معابد و کلیساها و عبادتگاههای آنان را تأمین کند به طوری که بتوانند آزادانه مراسم و شعائر و اعمال مذهبی خود را به جا آورند، بدین ترتیب حکومت اسلامی خود را ملزم به حفظ معابد آنها می داند و مانع  از تخریب آنها می گردد. در عین حالی که حکومت اسلامی تبلیغ اسلام را وظیفه خود می داند، هیچ  اقلیتی را از ترویج مذهب خود بر خصوص پیروان خویش باز نمی دارد، و همیشه حقوق اقلیت ها را محترم می دانسته است.

4- جزیه مالیات عادلانه
«جزیه» برای چیست؟ جزیه یک نوع کمک مالی است از طرف «اهل ذمه» به دولت اسلامی در برابر مسئولیتی که به منظور تأمین امنیت برعهده می گیرد، پرداخت می گردد. «جزیه» مالیات دولتی است که از مسلمانان تحت عناوین مختلف: زکات، خمس، صدقات و غیره دریافت می شود و لذا افراد ناتوان، دیوانگان، کودکان و زنان از پرداخت  جزیه معاف هستند، زیرا «جزیه» گویا مالیات بر درآمد است.

امام صادق (ع) فرمود: «سنت بر این جاری است که جزیه از افراد علیل و ناقص العقل دریافت نشود.» «جزیه» اندازه ثابت و معینی ندارد، بسته به قدرت و امکانات «اهل ذمه» است. از امام  صادق ( ع) از اندازه «جزیه» سوال شد، فرمود: «این بسته به نظر امام است، پیش از آنکه میزان جزیه را تعیین کند به وضع آنان  رسیدگی می کند تا میزان جزیه کاملا عادلانه تعیین گردد.» و لذا علی (ع) «اهل ذمه» را به سه  طبقه  تقسیم کرده بود:

1- آنان که متمکن و دارا بودند، می بایست هر نفری 48 درهم بپردازند.

2- افراد غیرمتمکن، می بایست 12 درهم بدهند.

3- افراد متوسط  هم 24 درهم می پرداختند.

همچنان  که امام مخیر است جزیه را به طور «سرانه» وضع کند به این معنی هر مرد بالغ و سالم هر سال مبلغی باید جزیه بدهد و یا اینکه جزیه را از زمین بگیرد و یا اینکه مبلغی مالیات ارضی و مبلغی مالیات سرانه به نام «جزیه» دریافت نماید، در این صورت مقدار جزیه در برابر مسئولیت هائی که دولت اسلامی طبق قرارداد «ذمه» برعهده می گیرد، کاملا ناچیز است. از این حکم معلوم می شود در اخذ «جزیه» نیز حال «اهل ذمه»  مراعات شده است و این از کمال مدارا و مسالمت و عفو و گذشت مسلمانان حکایت می کند.

«محمدبن مسلم» می گوید: از امام صادق (ع) سئوال  کردم «اهل ذمه» چه چیز باید بدهند تا خون و مال آنان حفظ شود؟ فرمود: «خراج» ( اگر صاحب یا متصرف اراضی مزروعی باشند) و اگر از آنها «جزیه» (مالیات سرانه) اخذ شود دیگر از بابت زمین خراج نمی پردازند و اگر از بابت زمین «خراج» و مالیات ارضی بپردازند، از «جزیه» و مالیات سرانه معاف می گردند. از این روایت معلوم می شود «اهل ذمه» یا «جزمه» و مالیات  سرانه می پردازند و یا خراج و مالیات  اراضی. و لذا بر حکومت اسلامی جایز نیست از اقلیت های مذهبی غیر از یکی از دو (جزیه، خراج) مالیات دیگری اخذ نماید. چنان چه «محمد بن مسلم» می گوید:«از امام  باقر(ع) پرسیدم از «اهل ذمه» غیر از «جزیه» مالیاتی از اموال و چهارپایان آنها دریافت می شود؟ فرمود: نه بنابراین مقدار «جزیه» در برابر مسئولیت هایی که حکومت اسلامی موظف به انجام آن است،  بسیار ناچیز است. «اهل ذمه» با پرداخت مبلغی سالیانه علاوه بر اینکه امنیت کامل خود را تامین می کنند نیز از هرگونه وظیفه ای در مورد امور دفاعی و لشگری معاف می باشند و همچنین مالیاتهائی که بر طبق قانون اسلام، تحت عناوین مختلف خود مسلمانان باید به حکومت اسلامی بپردازند به آنها تعلق نمی گیرد. مسئولیت مسلمانان در برابر حکومت، به مراتب سخت تر و بیشتر از «اهل ذمه» است زیرا مسلمانان موظف هستند به عنوان خمس و زکات، خراج و صدقات مبلغی را به حکومت بپردازند و در موقع  لازم به خدمت سربازی حاضر  شوند، در صورتی که «اهل ذمه» با پرداخت مبلغی ناچیز از تمام مزایای حکومت  اسلامی استفاده می کنند و با مسلمانان در یک ردیف قرار می گیرند و مسئولیت حکومت از نظر تأمین امنیت و ایجاد وسائل رفاه و آسایش عمومی نسبت به هم یکسان است.


منابع :

  1. آیت الله جعفر سبحانی- مبانی حکومت اسلامی- از صفحه 526 تا 532 و صفحه 534 تا 541

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/401491