مهمترین اصل اجتماعی که اسلام آن را به رسمیت شناخته است، اصل آزادی عقیده و احترام به عقاید و افکار انسانهاست و در همین رابطه اسلام، به تفتیش عقاید اجازه نداده و از تجسس و جستجو کردن از کارهائی پنهانی مردم به شدت نهی کرده است. قرآن در این باره می فرماید: "یا ایها ا لذین آمنوا اجتـنبوا کثیرا من الظن ان بعض اثم و لا تجسسوا و لا یغتب بعضکم ایحب احدکم ان یأ کل لحم اخیه میتا فکر هتموه الله ان الله تواب رحیم" ( سوره حجرات / آیه 12)، «ای کسانی که ایمان آورده اید، از بسیاری از گمانها بپرهیزید که برخی از گمانها گناه است، کنجکاوی و تجسس ( در احوال مردم) مکنید و کسی پشت سر دیگری بدگوئی نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ قطعا از آن بیزارید و از خدا بترسید، خداوند توبه پذیر و مهربان است.»
در این آیه قرآن به مسلمانان دستور داده است از سوء ظن و بدگمانی نسبت به یکدیگر بپرهیزید و به کارهای مردم با دیده بدبینی ننگرید و چون جاسوسی پیرامون زندگانی افراد، گاهی از بدگمانی و سوء ظن ناشی می شود، لذا نخست از سوء ظن و سپس از تجسس و پی گیری کارهای مردم نهی می کند. البته، تجسس بیشتر در کشف امور نهانی استعمال می شود که انسانها راضی به کشف آن نمی شوند. جاسوس کسی است که امور نهانی مردم را بداند، و پنهانی های مردم، بیشتر نقاط ضعف و رفتارهای ناپسند آنها است که آشکار شدن هر یک از آنها موجب کوچکی و پستی آنان می شود و لذا اسلام اجازه نداده است اگر کسی از اسرار و پنهانی های فردی اطلاع پیدا کند، آن را پیش مردم فاش نماید و او را خوار و بی آبرو سازد. و این اصلی است که روایات فراوانی درباره آن وارد شده است.
از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است که فرمود: «ای کسانی که با زبان اسلام آورده اید ولی هنوز ایمان به دلهای شما راه نیافته است، از مسلمانان بدگوئی نکنید و از نهانی های آنان جستجو ننمایید.» از این روایت استفاده می شود که اگر کسی در پی جستجوی لغزشهای دیگران باشد، مسلمان زبانی است نه مسلمان حقیقی.
امام باقر (ع) می فرماید: «نزدیکترین فرد به کفر کسی است که با مسلمانی، برادری و رفاقت کند و لغزشهای او را به خاطر بسپارد، برای آنکه روزی او را رسوا سازد».
از این جهت اسلام آزادی در خانه و لزوم رعایت احترام آن را نیز تضمین می کند و کسی نمی تواند بدون اجازه وارد خانه دیگری شود، چنان که می فرماید: "یا ایها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوتکم حتی تستأنسوا و تسلموا علی اهلها ذلکم خیر لکم لعلکم تذکرون فان لم تجدوا فیها احدا تدخلوها حتی یوذن لکم و ان قیل لکم ارجعوا، فارجعوا هو ازکی لکم و الله بما تعملون علیم"( سوره نور/ آیات 28-27)، «ای کسانی که ایمان آورده اید، به خانه ای جز خانه های خودتان، وارد نشو ید، تا آشنائی دهید و بر ساکنان آن سلام کنید، این برای شما بهتر است، شاید پند گیرید. اگر کسی را در خانه نیافتید، وارد نشوید تا شما را اجازه دهند، اگر گفتند باز گردید، باز گردید که برای شما پاکیزه تر است و خدا به اعمالی که انجام می دهید داناست.»
احترام خانه و آزادی انسان در آن به اندازه ای مورد توجه اسلام است که حتی جرم را هم نباید با محاصره خانه و تفتیش مردم در مسکن و خانه های خود، اثبات کرد. در «تفسیر در المنثور» آمده است که: «عمر ابن خطاب» هنگام گشت شبانه، از خانه صدای عربده زن و مردی را شنید، از دیوار منزل بالا رفت ناگهان زن و مردی را دید که پیاله شرابی نیز در جلو دارند. عمر فریاد زد: «ای دشمن خدا خیال کردی که خداوند گناه تو را می پوشاند؟» آن مرد گفت: «خلیفه عجله مکن اگر من یک گناه کردم تو سه گناه کردی، خداوند فرمود: «لاتجسسوا» (تجسس و تفتیش نکنید) تو تجسس کردی، خداوند فرمود: «آتوا البیوت من ابوابها» (از درهای خانه وارد شوید) و تو از دیوار بالا رفته وارد منزل من شدی! خدا فرمود: جز خانه خودتان خانه دیگری وارد نشوید، تا آنکه آشنایی دهید و بر ساکنان آن سلام کنید) و تو این کار را هم انجام ندادی». عمر شرمنده شد و از او دست برداشت. بنابراین شعار اسلام در این زمینه همان است که گفتیم: تجسس در امور شخصی افراد حرام است.