اهمیت مبارزه با هوای نفس در روایات

بی شک، مبارزه با نفس که خطرناک ترین دشمن انسان است کار بسیار دشواری است و به مجاهد و ریاضت نیاز دارد. از این رو در روایات تأکید زیادی برای مبارزه با هوای نفس شده است که برخی از آن روایات از نظرتان می گذرد.

امیر مومنان علیه السلام فرمود: «لا عدوا عدی علی  المرء من نفسه»، هیچ دشمنی برای انسان از نفس او دشمن تر نیست.

در مورد دیگر، حضرت علی علیه السلام  فرمود: «نفسک أقرب أعدائک الیک»، نزدیکترین دشمن تو نفس تو است.

و نیز فرمود: «نفسک عدو محارب و ضد مواثب إن غفلت عنها قتلتک»، نفس تو دشمنی ستیزه جو و مهاجمی ناهمتا است که اگر از او غافل شوی تو را خواهد کشت.

«جاهدوا أهوائکم کما تجاهدون أعدائکم»، همان طور که با دشمن خود جهاد می کنید با هواهای نفس به مبارزه و پیکار برخیزید.

امام صادق علیه السلام فرمود: «إحذروا أهوائکم کما تحذرون أعدائکم»، همان گونه که از دشمنان خود پرهیز می کنید از هواهای نفسانی نیز بپرهیزید.

سعدی در گلستان نقل می کند: از عارفی سوال کردند معنای این حدیث که پیامبر فرمود نفس تو از همه دشمن ها با تو دشمن تر و از همه نسبت به تو خطرناک تر است، چیست؟ گفت: برای این که به هر دشمنی اگر نیکی کنی و آن چه می خواهد به او بدهی با تو دوست می شود جز نفس که هر چه خواسته های او را برآوری دشمن تر می گردد.

مولوی گوید: مبارزه و مجاهده با هوای نفس تا آن جا نیاز به ریاضت دارد که امیر المومنین و مولی المجاهدین علیه السلام با این که دارای مقام عصمت است می فرماید: «.....و إنما هی نفسی أروضها بالتقوی لتأتی امنه الخوف الإکبر..»، ...همانا همت من در این است که نفس خود را با تقوا، تأدیب و رام سازم تا در روزی که ترس و بیم آن سخت تر است آسوده باشد.

چرا که تسلط بر هوای نفس و مهار کردن آن کاری است بس سخت و دشوار، و اگر انسان در مرحله اول نتواند خود را کنترل کند و در ارضای خواهش های درونی، آزاد باشد و زیر بار ناگواری ها و محرومیت ها نرود، تمایلات نفسانی بر او مسلط خواهد شد و سرانجام نیروی مقاومت در برابر گناه و معصیت را از دست خواهد داد، چنان که امیر المومنین علیه السلام فرمود: «غالب الشهوه قبل قوه ضراوتها فانها ان قویت ملکتک و استقادتک و لم تقدر علی مقاومتها»، پیش از آن که تمایلات نفسانی به تجری و تندروی عادت کنند با آن ها بجنگ! زیرا اگر تمایلات سرکش در تجاوز و خودسری نیرومند شوند فرمانروای تو خواهند شد و تو را به هر سو که بخواهند می برند و در نتیجه قدرت مقاومت در برابر آن ها را از دست خواهی داد.

جلال الدین محمد بلخی گوید:

زانـــک خوی بد بگشتت استوار                                  مور شهوت شد ز عادت همچو مار

مار شـــهوت را بکــش از ابـــتدا                                  ور نه اینک گـــشت مارت اژدها

حضرت علی علیه السلام در جای دیگر فرموده است: «غالبوا أنفسکم علی ترک المعاصی یسهل علیکم مقادتسها الی الطاعات»، با ترک گناهان بر نفوس خویش چیره شوید تا کشاندن آن به سوی بندگی و فرمانبرداری بر شما آسان شود.

خلاصه اگر انسان شهوات و خواسته های درونی خود را کنترل نکند برای همیشه در گناه و معصیت غوطه ور خواهد شد و این کنترل نیاز به به ریاضت دارد. از سوی دیگر، انسان- این موجود عجیب و آسمانی- از وجدان اخلاقی و حس مسئوولیت برخوردار است و این احساس به او هشدار می دهد و او را نسبت به تعهدات اخلاقی و التزامات و مسئوولیت های انسانی ملزم می سازد و نتیجتا در درون انسان جنگ و ستیزی آغاز می شود. در این پیکار کسانی پیروز می شوند که با جهاد و کوشش مداوم، انگیزه های انسانی و الهی را تقویت و تمایلات شیطانی و نفسانی را مهار کنند. بی تردید، این جهاد از جهاد با دشمن بیرونی بسی سخت تر و پیچیده تر است.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم این جهاد را جهاد اکبر نامیده است و آن گاه که مسلمانان از جنگ با کافران و مشرکان باز می گشتند فرمود: «مرحبا بقوم قضوا الجهاد الإصغر  و بقی علیهم الجهاد الإکبر قیل یا رسول الله و ما الجهاد الإکبر؟ قال: جهاد النفس»، آفرین بر مردمی که جهاد کوچک تر را به پایان بردند و جهاد اکبر بر عهده آنان باقی مانده  است. پرسیدند: ای رسول خدا! جهاد اکبر کدام است؟ فرمود:جهاد با نفس.

در این جهاد واقعا کسانی موفق اند که در مقام تأدیب نفس برآیند و آن را به کارهای شایسته عادت دهند.

امیر مومنان علیه السلام فرمود: «من لم یسس نفسه أضاعها»، آن کس که نفس خویش را سیاست و تأدیب نکند خود را تباه ساخته است.

و درجای دیگر فرمود: «و لا ترخصوا لأنفسکم فتذهب بکم الرخص مذاهب الظلمه و لا تداهنوا فیهجم بکم الإدهان علی المعصیه»، خود را به بی بند وباری و بی مبالاتی عادت ندهید که این گونه آزادی، شما را به راه ستمکاران می برد، و مسامحه نکنید که سهل انگاری شما را به نافرمانی و گناه می کشاند...

و نیز فرمود: «اذا صعبت علیک نفسک فأصعب لها»، هرگاه نفست سرکشی و چموشی کرد بر او سخت بگیر تا رام شود.

و در جای دیگر فرمود: «لسانک یستدعیک ما عودته و نفسک تقتضیک ما ألفته»، زبانت همان را می خواهد که عادتش داده ای و نفست همان را اقتضا دارد که دمسازش کرده ای.

مبارزه با عادت های ناپسند

از سوی دیگر، باید با عادت های بد مبارزه  کرد، زیرا تا عادت های بد تغییر نکند انسان در اصلاح خویش و انجام وظایف محوله موفق نخواهد شد. حضرت امیر علیه السلام می فرماید: «غیروا العادات تسهل علیکم الطاعات»، عادت ها را تغییر دهید تا طاعت ها بر شما آسان شود.

و نیز فرمود: «افه الریاضه غلبه العاده»، آفت ریاضت غلبه عادت های بد است

و در جای دیگر فرمود: «أفضل العباده غلبه العاده»، بالاترین عبادت چیرگی بر عادت های ناپسند است.

هم چنین فرمود: «ذللوا أنفسکم بترک العادات»، نفوس خویش را به ترک عادت ها رام کنید.

البته تغییر عادت سخت تر از ایجاد آن است. امیر المومنین علیه السلام در این مورد می فرماید: «أصعب السیاسات نقل العادات»، سخت تر ین سیاست و تدبیر، تغییر عادت ها است.

در هر حال، در ابتدای کار،  ورود در این مبارزه و پیکار اثباتا و نفیا دشوار به نظر می رسد اما باید از چیزی نهراسید و با استعانت و استمداد از خداوند متعال و صبر و مقاومت، به ساحل نجات و پیروزی دست یافت که خدا با صابران است و باید دانست هر کس در این راه گام بردارد به تدریج کارها بر او آسان و لذت بخش می شود. نکته جالب آن که برخلاف تصور عموم، ورود در این صحنه برای جوانان آسانتر از سالخوردگان است، زیرا صفحه دل جوان با زشتی ها و خصلت های ناپسند شکل نگرفته و چراغ فطرت در دل او خاموش نگشته است.

امیرمومنان علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام می فرماید: «و إنما قلب الحدث کالإرض الخالیه ما ألقی فیها من شیء قبلته، فبادرتک بالإدب قبل أن یقسوقلبک و یشتغل لبک»، قلب نوجوان مانند زمین خالی است، هرچه در آن بیفشانی آن را می پذیرد. بنابراین، من پیش از آن که قلبت سخت و عقلت به مسائل گوناگون آلوده بشود به ترتیب تو مبادرت جستم.

در  هرحال، آنها که بخواهند در مسیر تهذیب و خودسازی گام بردارند باید نفس سرکش و چموش را مهار و آن را تأدیب و تنبیه کنند و در این راه از مشکلات نهراسند و از هیچ کوششی دریغ نورزند. آنچه در شروع کار مهم است و نقش اساسی را ایفا می کند خواستن و انگیزه داشتن است. به دیگر سخن، مهم آن است که انسان احساس درد کند تا به دنبال درمان بگردد. اگر کسی این احساس را در خود زنده کند، پیش از هر چیز به دنبال طبیب و دارو می رود. آری. انسان دردمند نیمه شب از خواب برمی خیزد و با اشک و آه به دنبال وسیله ای برای درمان خویش می گردد. انسان دردمند برای این که بهبود یابد از شکمبارگی و پرخوری پرهیز می کند و شربت تلخ را می نوشد؛ انسان دردمند در محیط  آلوده وارد نمی شود و با اشخاص بیمار و پلشت معاشرت نمی کند تا در برابر هجوم میکرب ها مصون بماند؛ انسان دردمند از زیاده طلبی و حرص و آز دست برمی دارد و به اندازه ضرورت و کفاف فعالیت می کند؛ انسان دردمند برتای آن که جانش را از خطر حفظ کند از موارد مشکوک و شبهه ناک می پرهیزد. بنابراین، اگر بخواهیم  پاک زندگی کرده و سرانجام خدا را با قلبی پاک دیدار کنیم باید مصمم تر و جدی تر وارد میدان عمل شویم، که فرمود: «و إن لیس للانسان إلا ما سعی و إن سعیه سوف یری» (سوره نجم/ آیه 39برای انسان جز آن چه سعی و کوشش کرده بهره و نصیبی نیست.

اگر بخواهیم شیطان دست از ما بردارد باید برخلاف خواسته های او گام برداریم تا از ما ناامید شود و به دنبال دیگری برود. امام صادق علیه السلام درباره کسی که دچار وسوسه و کثرت شک شده است، می فرماید: این خبیث ) شیطان) را با شکستن نماز عادت ندهید که در شما طمع بندد، زیرا با شیطان هرگونه رفتار کنی همان طور عادت می کند. پس هرگاه در نماز زیاد شک کردید اعتنا نکنید و نماز خود را نشکیند. چنان چه این کار چندین بار انجام بدهید دیگر شک به سوی شما برنمی گردد... این خبیث دلش می خواهد که بر شما مطاع و فرمانروا باشد، وقتی دید از فرمانش سرپیچی می کنید می رود و برنمی گردد.

ازحدیث شریف استفاده می شود که اگر انسان چندی نسبت به وساوس و خواسته های شیطان بی اعتنایی کند، از شر او رهایی می یابد. و برخلاف آنچه که در اذهان عامه مردم موجود است، شیطان در ابتدا بر انسان تسلط ندارد بلکه سلطه او بر کسانی است که ولایتش را بپذیرند و با او بیعت کنند. خدای متعال می فرماید: «إن عبادی لیس لک علیهم سلطان إلا من اتبعک من الغاوین» (سوره حجر/آیه 42بی گمان آن ها که بنده من هستند ترا برایشان سلطه و حاکمیتی نیست.

و در جای دیگر می فرماید: «إنما سلطانه علی الذین یتولونه و الذین هم به مشرکون» (سوره نحل / آیه100حاکمیت و سلطه شیطان تنها بر کسانی است که با او بیعت کرده اند و طوق بندگی اش را گردن نهاده اند.

ریاضت و هدایت

اما آنان که بندگی خدا را گزیده و در این راه مجاهدت و مقاومت می کنند، علاوه بر این که بیرون از یوغ و حکومت شیطان هستند، مشمول الطاف خفیه الهیه و مستظهر به امدادها و هدایت فرشتگان رحمت خواهند شد، چنان که می فرماید: «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» (سوره عنکبوت / آیه 69آنان که در راه ما جهاد و کوشش کنند (و سختی ها و ناملایمات را پذیرا باشند) ما راه های خود را به آنها نشان می دهیم.

و در جای دیگر می فرماید: «إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنــزل علیهم الملائکه ألا تخافوا و لا تحزنوا» (سوره فصلت/ آیه 30آنان که می گویند پروردگار ما خداست سپس پای حرفشان می ایستند و از خود مقاومت نشان می دهند، فرشتگان بر آنها فرود می آیند و به آنها نوید قدرت و آرامش می دهند.

بنابراین، مجاهدت و ریاضت در راه خدا دو خاصیت دارد: اول آنکه انسان را از بندگی شیطان رها می سازد؛ دوم آن که انسان را همنشین فرشتگان و صالحان می کند، «وحسن اولئک رفیقا»، و چه پاداشی در این دنیا از این برتر و والاتر.


منابع :

  1. محمدرضا مهدوی کنی- نقطه های آغاز در اخلاق عملی- از صفحه 495 تا 506

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/401608