تعاریف تربیت و وظیفه آن

تر بیت از ماده ربو به معنای بالا رفتن و اوج است، و بدینسان لغت تربیت به معنی اوج دادن و زمینه را برای بالا رفتن و رشد فراهم ساختن است.

تعاریف تربیت

برای تربیت تعاریف متعددی ذکر شده که برخی از آنها عبارتند از:

* تربیت، عملی است که از طریق نسل بالغ درباره آنها که رشد کافی نیافته اند به منظور پرورش جسمی، فکری و اخلاقی شان انجام میشود تا آنها را برای عضویت در زندگی انسانی آماده کنند.

* تربیت عبارت است از پرورش قوای جسمی و روانی انسان برای وصول به کمال مطلوب، انتقال طرز تفکر، احساس و عمل یک جامعه به آیندگان.

* تربیت عبارت است از یک عمل عمدی و آگاهانه و دارای هدف که به منظور رشد دادن، ساختن و دگرگون کردن و نیز شکفتگی استعدادهای مادرزادی او انجام می شود.
تعاریف دیگری نیز در تربیت هست که از جمله این است که:

* تر بیت عبارت است از پرورش عضوی مفید برای جامعه.

* از نظر اسلام می توان گفت تربیت عبارت است از هدایت و اداره جریان ارتقائی و تکاملی بشر، یا ایجاد هئیت تازه در فرد به منظور فراهم آوردن زمینه جهت رشد و تکامل همه جانبه.

نتیجه گیری از تعار یف

با ملا حظه این تعاریف و دیگر تعاریفی که در زمینه تر بیت آمده است می توان چنین نتیجه گرفت که:

1- تر بیت یک عمل عمدی و آگاهانه است.

2- تر بیت عملی دارای هدف است.

3- تر بیت امری دارای نقشه و طرح است.

4- آفرینندگان انسان بوسیله انسان یا نوعی سازندگی است.

5- تلا ش برای تکمیل و تکامل است.

6- نوعی انتقال میراث است.

7- کاری مداوم و بی پایان است. و....

هدف از تربیت

بر این اساس که تصویر شد، هدف تربیت سازندگی و آفرینندگی مداوم و تلاش برای تعدیل و تعادل بین نیازها و تمایلات است. و در جمع غرض این است که دست فرد را گرفته و زمینه رشد او را از هر سو بدانگونه فراهم کنند که به نقطه مورد نظر برسد.

دو مفهوم از کلمه تربیت

در تعاریف فوق ما دو مفهوم آموزش و پرورش را در هم گنجانده و از آن به تربیت یاد کردیم ولی می دانیم – برای هریک از دو مفهوم تعاریف دیگری وجود دارد. منظور از آموزش یا تعلیم سلسله مطالب، وادار کردن فرد به فراگیری و حفظ مسائلی به منظور انتقال از حالت جهل به دانائی است، و یا بنا به تعریف اسلام، آموزش یک جریان مداوم و همه جانبه است برای انتقال از جهل به علم در تمام جنبه های زندگی. و تعریف پرورش عبارت است از هدایت و اداره جریان ارتقائی و تکاملی بشر، ایجاد هئیت تازه در فرد به منظور فراهم شدن زمینه جهت رشد و پیشرفت. و بنا به تعریف دیگر، پرورش عبارت است از مراقبتی مداوم از حیات در حال رشد و نمو آن و ایجاد تغییر در فرد به منظور یافتن قدرت درک مسائل، یافتن استقلال  فکری و...

سابقه تاریخی تربیت

تربیت به معنی آموزش، پرورش دادن و پرورش یافتن، تاریخی بس قدیم دارد و از روزگاران گذشته در جامعه انسانی وجود داشته است. ولی به صورت علمی که براساس  روشی اندیشیده انجام شود و فرد را از نقطه ای به نقطه دلخواه برساند دانشی است جدید که مبتنی بر علم تربیت است.

علم تربیت

دانشی است که در سایه آن آدمی قادر به ایجاد رشد و تحول در همه جنبه ها از جسمی، فکری، عقلی، عاطفی، سیاسی، اجتماعی، مذهبی، اخلاقی..... در خود یا دیگری می شود.  این شاخه از دانش بشری خود به دو بخش قابل تقسیم است: تربیت نظری، تربیت عملی، در تربیت نظری بحث از منشاء افعال و رفتار، ماهیت جسم و جنس آدمی، ماهیت عقل و اندیشه، قواعد و قوانین حاکم بر رفتار و کردار آدمی و... است و در تربیت عملی استفاده از مسائل تربیت نظری در جنبه عمل و اجرا است که طبعا در آن از روش، ابزار و عامل بحث به میان می آید.

وظیفه تربیت

درباره وظیفه و کاربرد تربیت، مسائل مختلفی را می توان عرضه کرد که از جمله عبارت است از:

1- جنبه هدایت

مهمترین وظیفه تربیت، هدایت و اداره جریان ارتقائی جنبه های مختلف جسمی. فکری، روانی انسان. انتقال میرات بشری از آداب و رسوم افکار و عقاید، سنن و ارزش های دینی و اخلاقی و اجتماعی و طرز فکر عملی، راه درست اندیشیدن، نیکو زیستن و جسم سالم داشتن است.

2- جنبه سازندگی

تربیت وظیفه دارد در آدمی سازندگی و آفرینندگی و سازمان دادن ایجاد کند و او را از مرحله حیوانی به مرحله انسانی کامل و متحرک و موثر رسانده و جهت بقای وجود، صیانت نفس، انجام وظایف والدینی، زندگی اجتماعی آماده نماید بدانگونه که قادر باشد زندگی خود و دیگران را دلنشین سازد. تر بیت وظیفه دارد به افراد انسان به خاطر تمایزش با حیوان درس همزیستی، تعاون، خیرخواهی بیاموزد. قوا را بیدار، غرائر را تعدیل و با پرورش جامع الاطراف، آن را به ثمر رساند.

3- جنبه تحول آفرینی

در قدیم گمان میکردند که انسانها، خجول، مستبد، و...به دنیا می آیند. البته این امر تا حدودی به علت نقش وراثت قابل قبول است ولی واقعیت این است که تربیت حتی وراثت را هم تحت تأثیر قرار می دهد و نقش آن را خنثی می سازد. امروزه قائلند که تربیت قادر به ایجاد تحولات ثمربخش در محیط مادی و معنوی بوده و موجد تغییرات فکری، ایجاد مهارت ها، ترکیب سنت های کهنه و نو برای پدید آوردن ارزش های مطبوع و در جمع توانائی برای دگرگونی ها است. 

4- دادن آگاهی لازم

تربیت وظیفه دارد از یک سو دانش لازم را به فرد برای یافتن گمشده خو یش بدهد و از سوی دیگر او را به روابط و کیفیات زندگی و نیز حسن و قبح اشیاء، منافع مضار امور آگاه سازد و راه مناسب برای وصول به سعادتمندی را عرصه کند.

5- ساختن ابعاد انسانی

و بالاخره با دیدی وسیع تر می توان گفت تربیت وظیفه دارد سه جنبه آدمی را بسازد. تن، مغز، روان. بدانگونه که در سایه آن، فرد موفق به ایجاد رابطه ای صحیح بین خود و خدا و جهان گردد، در جنبه فردی میل وصول به ارزش های عالی، قدرت ابتکار و تصمیم گیری در او پدید آمده و زندگی اش براساس معیارها و ضوابط اندیشیده، مبتنی بر استقلال شخصیت، رعایت عدالت، شناخت زیبا و انتخاب احسن گردد. در جنبه اجتماعی زندگی اش برکنار از هر گونه پیشداوریها و مبتنی بر اخلاق و فضایل انسانیت شود، انسانی گردد که در راه جامعه بوده و برای جامعه عضو مفید و موثر باشد. آدمی اگر در زندگی بدون تربیت بماند موجودی وحشی و خطرناک خواهد شد و در کشاکش دو نیروی خیر و شر هضم می شود و بدی بر او غلبه می نماید. بررسی هائی که درباره انسان های وحشی و کودکان پرورش یافته با حیوانات به عمل آمده نشان داده است که نه تنها آنان خوی انسانی نداشته اند بلکه بعدها در اثر تربیت حتی زیر نظر مربیان زبر دست نتوانسته اند با جامعه سازگار شود و حالت متعادلی پیدا کنند.

دامنه و قدرت نفوذ تربیت

بدینسان که تصویر شد، تربیت، شیوه انسان سازی و سازندگی است و تنها از طریق آن است که انسان، انسان می شود و آدمی از حضیض حیوانیت به اوج انسانی می رسد و متعادل می گردد. نظر بر جریان تربیت پذیری و آمادگی فطری انسان بدین امر، دامنه و نفوذ تربیت، وسیع و فوق العاده قوی است. قدرت نفوذش بدان حد است که دانشمندی به نام می گفت تربیت را در اختیار بگذارید تا جهان را برافرازم. نظر به چنین قدرت و نفوذ است که اولا تربیت باید در اختیار افراد صالح قرار گیرد تا از آن به نفع فرد و جامعه استفاده کنند، ثانیا هر فرد صالحی هم شایسته عهده دار شدن این وظیفه نگردد، زیرا رعایت فنون و نکاتی در تربیت ضروری است که آگاهی و خبرگی لازم دارد. به عبارت دیگر قبل از اینکه فرد به امر تربیت اقدام نماید باید مسائلی را در این زمینه بداند و هدف و خط مشی اندیشیده ای برای خود در نظر گیرد. مسأله انسان سازی آن اندازه بی اهمیت نیست که هر فرد چشم و گوش بسته و ناآگاه و بی تعهد بر آن گماشته شود. ضایعات ناشی از تربیت غلط  خطراتی عظیم برای جوامع انسانی و زیانهای غیر قابل جبرانی برای بشر به بار می آورد. به هرحال قدرت تربیت، انسان را که دارای استعدادی پنهان و شخصیتی مرموز و کتابی ناگشوده است به مرحله  تجلی و ظهور می رساند و استعداد  بالقوه او را به مرحله فعالیت در می آورد.


منابع :

  1. علی قائمی- خانواده و تربیت کودک– از صفحه 16 تا21

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/401745