علل جلوگیری از فرزنددار شدن

از مسائل مهمی که در زندگی زناشوئی به خصوص در سنوات اخیر مطرح است، مسأله پیشگیری از حمل و تولید فرزند است. می خواهیم بدانیم علل آن چیست و تا چه حد مجاز است. برای پیشگیری از حمل دلایل و علل بسیاری می توان ذکر کرد که برخی از آنها به قرار زیر است.

1- علل اقتصادی:

گاهی زن و شوهر از تولید فرزند جلوگیری میکنند بدان علت که خود را در اداره فرزند از جهات مالی ناتوان می بینند. به عبارت دیگر فقر و ناداری را دلیل بر جلوگیری از نسل ذکر می کنند. این مطلب ممکن است از جهاتی صحیح باشد ولی به دو مسأله نیز توجه داشته باشیم. یکی آنکه چنین طرز فکری به حقیقت سوءظن به گفتار خدا در تأمین  روزی بندگان است و دیگر این که نسل های دهن گشاد و مصرف کننده امروز بازوی کار فردای خانواده و اجتماعند. البته ما منکر آن نیستیم که در دنیای امرور به مناسبت وضع غلط سیستم ها در تحصیلات، تهیه شغل و بلوغ اقتصادی مانع از داشتن فرزند زیاد است مخصوصا از آن باب که آنان نیازمند به تربیت و به عمل آوردن هستند. ولی اگر در نظامی صحیح و استوار زندگی کنیم این مشکل قابل حل است و در همه حال به خاطر ترس از روزی نباید اینچنین مضطرب و نگران بود که از تولید نسل جلوگیری کرد. آدمی چه می داند که فردا  چه خواهد شد. خدا هر لحظه و روزی در شأنی است. از کجا که فردا وضعی دیگر و بهتر پیش نیاید. به خصوص توجه به دو آیه قرآن در این زمینه ضروری است. یکی صر یح حکم قرآن که «ان کنتم فقراء یغنهم الله من فضله»، اگر در ازدواج فقیر باشید خدای از فضلش شما را بی نیاز می کند. قطعا این چنین نیست که خدای زن و شوهر را روزی دهد و فرزندشان را واگذارد. دیگر اینکه «و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا تحسیب»، در سایه تقوا از امداد غیبی حق می توان استفاده کرد و روزی بیشتری یافت. 

2- علل اجتماعی:

دولت ها و سازمان های بین المللی مسائلی چون کثرت، جمعیت، سرعت رشد و ازدیاد جمعیت و کمبود مواد غذائی را دلیل برای تنظیم خانواده و پیشگیری از نسل ذکر می کنند. در حالی که این بیان به حقیقت ماسکی بر روی جنبه های خلاف عدل جاریه در جهان است. اگر از اسراف ها و افراط و تفریط ها جلو گیری به عمل آید، اگر عده ای از اتلاف و نابود کردن مواد غذائی خودداری کنند، منابع موجود غذا نه تنها همه انسانها را سیر می کند بلکه مازادی هم وجود خواهد داشت. به علاوه با بهره برداری از دیگر منابع غذائی در زمین که فعلا بلااستفاده مانده اند می توان ده ها میلیارد نفر را تغدیه کرد. از سوی دیگر براساس تحقیقاتی که بعمل آمده علل و عوامل متعددی در جامعه وجود دارند که موجب تعدیل جمعیت می شوند. اصولا آنچه که تحت عنوان نظر مالتوس درباره جمعیت مطرح شده است، سخنی متزلزل است و امروزه نظرات بسیاری در زمینه  خلاف آن یافته اند. شک نیست که به همراه افزایش جمعیت مسائل جدیدی در جنبه رفاه و آسایش زندگی، تهیه وسایل و ابزار، مطرح خواهد بود ولی این امر چنان نیست که نسل پدید آینده منحصرا چون دست های شکسته بر گردن اجتماع باشند. آنان نیز دارای قدرت ذهنی، نیروی فکری و بازوی کارند و در پدید آوردن وسایل و امکانات برای زندگی سهیم خواهند بود. در هر حال ذکر این نکته مهم است که دلایلی از این قبیل نمی تواند موجب پیگیری از تولید فرزند شود. بلی اگر به فساد جامعه و عدم قدرت بر اداره فرزند در جوامع کنونی تکیه شود شاید بتوان عذری قابل قبول تر عرضه نمود.

3- علل پزشکی:

گاهی پدر یا مادر به بیماری هائی مبتلا هستند چون بیماری های روانی یا جسمی که علم روز واگیری آنها را مورد تأیید قرار می دهد. در آن صورت هم به دلیل عقل و هم به دلیل مذهب و روایات اسلامی باید از تولید نسل پیشگیری به عمل می آید. روایات اسلامی نشان می دهند که به معصوم در موارد متعددی اجازه داده اند که آمیزش انجام شود ولی نه به منظور تولید نسل. از جمله درباره زنی که دچار کمبود ذهنی و یا جنون است و نیز درباره همسری که بداخلاق و کج رفتار است. درباره فردی که نسل او ناپاک است فرموده اند اجازه زناشوئی وجود دارد ولی باید مراقبت کرد نسلی از این آمیزش پدید نیاید. غرض این است که تنها در چنین موردی خودداری از تولید مثل مجاز شناخته شده است.

4- علل شخصی:

در این دسته از علل، جنبه های متعددی چون رفاه طلبی والدین، بی رغبتی به داشتن فرزند، بی حوصلگی در اداره آنها و.... را باید ذکر کنیم که شرعا حرمتی برای آن نمی توان  ذکر کرد ولی در اسلام می توان آن را تخلفی از سنت طبیعی و امری مکروه و ناپسنده شمرد. در همه موارد پیشگیری از تولید نسل با شرط رضای طرفین در ازدواج دائم امری مجاز است ولی در صورتی که دلایل قانع کننده ای برای این امر در دست نباشد بهتر است که از این اجازه استفاده نشود. در عین حال باید بگوئیم چه این امر دارای دلایل منطقی و قابل قبول باشد و چه نباشد چون امری برخلاف سنت طبیعی است عوارضی  را در پی خواهد داشت که ما جلوه های گوناگون آن را در گروههای مختلف از زن و مرد می بینیم. بررسی ها نشان می دهد که ابتلاآت گوناگون زنانه برای زنان و به شرط بیرون ریختن نطفه برای مرد عوارضی چون ناراحتی های عصبی پدید می آید.

مسئولیت والدین در برابر جنین

پس از انعقاد نطفه و تشکیل  جنین والدین به هیچ وجه حق نفی و یا سقط آن را ندارند. آنها براساس بینش اسلامی موظفند او را بپذیرند و بعنوان امانت الهی مراقب و حامی آن باشند. در اسلام برای کسانی که از پذیرفتن امانت تخلف کرده و موجب طرد و سقط آن شوند (خواه زن یا شوهر و خواه فرد دیگر) جریمه هائ دنیوی معین شده که شرح آن در کتب فقهی آمده و گوشه ای از آن به صورت زیر است:
دیه سقط جنینی که در رحم مستقر شده 20 دینار است ( هر دینار 18 نخود طلا یا یک مثقال شرعی طلا است). دیه سقط جنینی که به مرحله علقه رسیده باشد 40 دینار، در مرحله مضقه 60 دینار، به هنگام استخوان بندی 80 دینار، به هنگام تکمیل ساختمان تن 100 دینار، پس از میدان روح و احساس حیات در طفل که در حدود 4 ماهگی در جنین ظاهر می شود دیه یک انسان کامل بدان تعلق می گیرد. اگر پدر عامل سقط باشد دیه به مادر او می رسد، و اگر مادر مقصر باشد دیه را به پدر می پردازند، و اگر هر دو مقصر باشند دیه به ورثه طفل (غیر از پدر و مادر) داده خواهد شد. به هرحال با انجام پیمان زناشوئی و ازدواج و نیز با تشکیل خانواده بر والدین تعهدات و مسئولیت هائی بار می شود که عدم رعایت آنها چون تخلف از فرمان خدا به  حساب می آید. آنان وظیفه دار می شوند که مراقبت هائی برای سعادتمندی خود، فرزندان و نسل خویش و جامعه خود داشته باشند. بدینسان ازدواج نه تنها پذیرش قیدهای اجتماعی خانوادگی بلکه تن در دادن به قیود شرعی نیز خواهد بود. طرفین باید از برخی خواسته های خود بدین منظور چشم پوشی کنند. آزادی و یله و رهائی شان تا حدودی از میان می رود و آنان تحت کنترل هائی قرار می گیرند. این امر برای همه کسانی  است که می خواهند در مقام پدر یا مادری انجام وظیفه کنند و به قیود اجتماعی یا مذهبی خود را مقید بدانند. و گرنه برای آنکس که خود را پای بند به هیچ قید و بندی نمی داند سخنی نداریم.


منابع :

  1. علی قائمی- خانواده و تربیت کودک– از صفحه 78 تا 82

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/401754