نقش خانواده در تربیت اجتماعی کودک

طفل امروز، عضوی فعال و متحرک برای جامعه آینده است، عضوی که می تواند منشاء آثار خیر و یا شر برای افراد جامعه باشد. بدینسان ضروری است که برای زندگی حال و آینده آمادگی یابد و از آنچه در این جهان بدانها آگاهی ندارد آگاه شود. از طریق تربیت است که می توان او را به مسائل زندگی آماده و برای داشتن یک حیات سودمند تربیت کرد.

وظیفه تربیت

تربیت موظف است از سوئی فرد را بعنوان عضوی از جامعه بپروراند و از سوی دیگر انسانی مستقل با شخصیتی متمایز و جدای از دیگران. این طرز فکر ناشی از ملاحظه، کار خلقت است که آدمی را از سوئی اجتماعی آفریده و از سوی دیگر فردی مستقل از دیگران و حاوی و یژگی های مخصوص خود. آنچه در این بحث مطرح است تربیت انسانی بعنوان عضوی از اجتماع است که در عین حال از جنبه فردی دور و بر کنار نیست. در تربیت در عین اینکه به انجام جنبه های فردی در آدمی از انتقال ارزش ها، سازندگی های جسمی و فکری و روانی، پرورش حواس، آموزش فلسفه زندگی، داشتن نظم و تربیت.... در آدمی توجه دارد، به جنبه اجتماعی نیز از ایجاد ایده های عالی اجتماعی، رفتار اجتماعی مناسب، آداب معاشرت، آموزش مسائل مورد نیاز در جنبه جمعی و... نیز متوجه است.

منظور از تربیت اجتماعی

بر این اساس که تصویر شد تربیت باید زمینه را برای ورود طفل به زندگی اجتماعی فراهم کند و نخست لازم است که ببینیم برای زندگی اجتماعی چه جنبه هائی مورد نظر است و کودک چه چیزهائی در این زمینه باید بیاموزد. آنچه که باید بیاموزد و بخاطر بسپارد گوشه ای از آن عبارتست از: آگاهی به آداب معاشرت، پذیرش مسئولیت اجتماعی، نحوه شرکت در مجامع، راه مقابله با نیازهای اجتماعی، فهم مسئولیت های اجتماعی و از این قبیل. از سوی دیگر او در زندگی اجتماعی نیازمند به داشتن ایده های عالی و تساوی خواهانه، روح فداکاری، گذشت، ایثار، قدردانی، نوع دوستی، میل خدمت به خلق و لذت بردن از آن، عادت مقابله با مشکلات، حس احترام نسبت به قوانین اندیشیده و مقررات اجتماعی سودمند و... است.

نقش خانواده در پرورش اجتماعی

با توجه به مقبولیت والدین در نزد کودکان در سال های اولیه زندگی، و با توجه به آمادگی های ذهنی و جنبه نقلیدی کودک در سنین اولیه، نقش والدین در زمینه پرورش اجتماعی فوق العاده مهم خواهد بود. والدین با شرکت دادن کودک در مسئولیت های خانوادگی، در شوراها و بحث ها، با همراه بردنش به مجامع مختلف، با ایجاد زمینه مناسب برای فعالیت های او تا حدود زیادی او را برای ورود به زندگی اجتماعی آماده خواهند کرد، در عین حال بسیاری از موارد از طریق آموزش مستقیم باید به کودک آموخته شود از آن بابت که امکان توسعه همه جانبه تجارب برای کودک در خانواده نمی تواند فراهم باشد. بنابراین والدین دو گونه مسئولیت در این زمینه دارند: یکی آموزش مسائل و رفتار اجتماعی از راه مستقیم، و دیگر از طریق عمل و رفتار. اینک در ذیل به بررسی برخی از این جنبه ها با رعایت اهم و مهم آن به اختصار می پردازیم:

آداب معاشرت کودک

منظور از آن یاد دادن طرز زندگی در جمع، تحمل جمع و همگامی اندیشیدن با آنهاست. آداب معاشرت از نخستین نیازهای کودک است و در آن طفل لازم دارد یاد بگیرد که چگونه با دیگران باید تماس بگیرد، با چه کسانی قرین و همدم باشد. کودک از طریق تربیت باید بفهمد که در روابط با افراد افراطی نباشد، و نیز جنبه تفریط را در پیش نگیرد، و آنچنان مقرراتی و سخت نباشد که نتوان با او رابطه ایجاد کرد. تربیت باید به طفل بیاموزد که در جمع متکلم وحده نباشد، رعایت حقوق دیگران را بکند. حرف کسی را قطع ننماید، به استدلال و سخنان دیگران هم گوش فرا دهد. در برخوردها از افراد با سلام و درود استقبال کند، در رابطه معاشرتی خود خوشرو و خوش رفتار باشد.

تشریفات اجتماعی

در هر جامعه ای عملیات، آداب و سنن و رفتاری است که به خاطر  خوش آمد دیگران انجام می شود. شکی نیست که برخی از این اعمال نیندیشیده، غلط، خطرناک است بمانند تملق گوئی ها، ابراز جان نثاری، عرض ارادت های کاذب، و از این قبیل که نوعی خیانت به وجدان خود، به طرف مقابل و در جمع به اجتماع است. برخی دیگر از این اعمال برای تزکیه نفس، حفظ بهداشت و از این قبیل است مانند تواضع در برابر هم، به حساب آوردن ارزش دیگران، استقبال و بدرقه ها، آراستن خود برای ورود در اجتماع، قبول موفقیت دیگران و.... اساس آموزش این گونه مسائل در خانه از طریق رفتار والدین و گاهی هم آموزش مستقیم است.

همکاری و تشریفات مساعی

همکاری و تشریفات مساعی از ضروریات فوق العاده مهم زندگی اجتماعی است و زندگی بدون آن رنگ شادابی و رفاه نمی گیرد. آنچه در تربیت از این بابت منظور داریم این است که فرد آمادگی برای تشریک مساعی در زندگی پیدا کند. روحیه مناسب برای همکاری با دیگران، نقشه کشی و عمل پیدا کند. برای شرکت در کار و فعالیت اجتماعی از خود زغبتی نشان دهد و از آن احساس لذت نماید. اساس تربیت کودک برای همکاری ایجاد رغبت در اوست و رغبت نیاز به تحریک دارد. از این طریق در این زمینه طفل را روا داریم که از بازی با دیگران احساس شادی نماید. توضیح اینکه کودک در عالم تنهائی خود از این که رفیق ندارد کسل است، به هنگامی که دوستی و یا شریکی در بازی برایش پیدا شود خرسند می شود. پایه گذاری همکاری در کودک، که توسط والدین، با استفاده از همین مسأله، باید آغاز شود. کودک برای همکاری روحیه مناسب لازم دارد و این روحیه هرگز از طریق جبر و تهدید حاصل نمی شود پس والدین در این راه نمی توانند به زور متوسل شوند. نکته دیگر اینکه برای ایجاد همکاری نیازمندیم که روح رقابت را از میان برداریم زیرا آن کشنده خوش بینی و اعتماد به نفس است. رقابت لازم است. ولی نه به گونه ای که مایه دلسری دیگران و یا ایجاد خشم و نفرت جهت برخی از افراد گردد، به عبارت دیگر در جنبه های مادی رقابت خوب است به شرطی که به مسابقه کشانده نشود.

احترام به انسانیت

تربیت باید به آدمی بفهماند که او تنها سالار میدان زندگی نیست و تنها او نیست که حق بهره مندی از مواهب حیات را دارد. و نیز کودک باید یاد بگیرد که دیگر انسان ها نیز چون او لازم الاحترام هستند. بدینسان روابطش با دیگر انسان ها براساس تفاهم مشروع، رعایت عدالت اجتماعی، احترام به انسانیت، گوش دادن به نظرات و عقاید مردم، شرکت در فعالیت های سازنده اجتماعی باشد. کودک مفهوم انسانیت را برای اولین بار در خانه می آموزد و این والدینند که دید او را نسبت به دیگر انسان ها حساس می سازند. او را وا می دارند که با نظر مثبت به آنها بنگرد و در راه خدمت به جامعه باشد. یا با نظر منفی و در راه طلبکاری از افراد جامعه. اینکه کودک همکار خوبی برای جامعه است یا نه با این علائم شناخته می شود: فرد همکار نه تنها برای خود بلکه برای دیگران هم احترام قائل است، به تعهدات خود با دیگران، پایبند است، به خود اعتماد دارد و بر پای خویش استوار و ثابت است. برای افراد اجتماع موجب رحمت است نه زحمت، به ارزش خود واقف است و ارزش های دیگران را هم به حساب می آورد، پدر، مادر، همسر، برادر، خواهر، فرزند خوبی است و از این که با آنان همکاری دارد اظهار رضایت می کند.

فهم و پذیرش مسئولیت های اجتماعی

هر انسانی در زندگی خود دارای دو گونه مسئولیت است: مسئولیت رهبری، مسئولیت رهروی. در جنبه رهبری این او است که مسئولیت را بین افراد تقسیم می کند و حدود کار وظایف آنها را یادآور می شود. شک نیست که در تربیت تنها غرض پرورش رهبر خوب نیست که کارش امر و نهی باشد بلکه منظور رهرو خوب هم هست. به عبارت دیگر به همان میزان که آدمی برای دیگران مسئولیت معین می کند خود هم باید مسئولیت پذیر باشد. و از اینجاست که لازم است خانواده در حدود امکانات، طفل را برای قبول مسئولیت آماده کند. برای این کار ضروری است کودک با مقررات خانواده و محیط زندگی خود خو بگیرد، خود را عضوی از آن جامعه کوچک بداند و آگاه باشد که در قبال مسئولیت های دیگران او هم وظیفه دارد فی المثل او موظف است که حوله را بر سر سفره حاضر کند، نمک و قاشق و چنگال را بیاورد، دستمال و جوراب خود را بشوید، و...

پرورش مسئولیت پذیری در کودک

برای طفلی که کم و بیش به امر و نهی های خانواده آشناست هیچ سنی برای پذیرش مسئولیت زود نیست. روی این نظر نه تنها از کار کودک در خانه نباید جلوگیری کرد، بلکه باید اجازه اش داد که کاری را انجام دهد و خود بفهمد که آن برایش زود یا دیر است. در همه حال به هنگام شکست به کمکش باید شتافت و در حین درماندگی یاریش باید کرد. در عین حال برای اینکه جنبه رهبری نیز در کودک پرورش یابد در دادن مسئولیت نباید او را مطیع محض خواست و نباید به تسلیمش وادار ساخت بلکه باید اجازه اش داد که گاهی خود به امر و نهی بپردازد و یا لااقل در کارش کم و بیش صاحبنظر باشد و این همه به هنگامی صحیح  است که موجب لطمه ای برای او و دیگران نباشد.

آماده کردن طفل برای مواجهه با مسائل زندگی

زندگی  مجموعه ای از برخوردها و تفاهم  ها و تضادها است. بدون شک طفل نیازمند  است با این زمینه ها  آشنا شود و تلخی ها و شیرینی های هر کدام را دریابد. شک نیست که قدم اول آن باید در خانواده برداشته شود و در سطوح قابل درک با این مسائل مواجه گردد. تنها خشم و دیگر هیچ به همان گونه نارواست که تنها مهر و تسلیم باشد و دیگر هیچ. جای تأسف است که بسیاری از کودکان در خانواده فقط درس منازعه و مبارزه و نفاق و دوروئی می آموزند و در مسائل انضباطی بین والدین توافقی نمی بینند. زبانشان را دربند و تحت قید و مقرراتی نمی یابند، فحش، غیبت، بد گوئی، تهمت از مسائل جاری خانواده است و کودک از آن ها درس می گیرد. طفل البته نیازمند است تا حدودی به تضادها آشنا باشد ولی این امر از طریق بازی با والدین و دیگران خود به خود پدید می آید. دیگر نیازی نیست با تصادم های غیر انسانی دل کودک را بلرزانند و او را به هر چه زندگی است دلسرد نمایند. کودکی که همیشه والدین را در برخورد و تصادم می بیند نمی تواند در آینده فردی متعادل باشد و این نکته ای است که همه مربیان باید در نظر داشته باشند.

روش والدین در تربیت اجتماعی

در تربیت اجتماعی روش والدین از نظر الگو بودن بسیار مهم است به خصوص از آن بابت است که بدانیم طبع کودک آماده پرخاشگری و ستیزه جوئی است و با دیدن آن در برابر والدین تجلی می کند. بدینسان والدین اگر بخواهند طفل در صحنه های گوناگون اجتماع متانت خود را حفظ کند چاره ندارند جز آنکه مراقب رفتار و اعمال خود باشند. البته این راه و روش برای تربیت اجتماعی است. طرق دیگری هم وجود دارد که ما در بحث مربوط به روش ها از آن نام خواهیم برد و نیز قبلا هم بدان اشاره ای کرده ایم. از جمله راه و روش القاء است، یعنی آموزش والدین به صورت مستقیم به کودک. طریق دیگر داستان سرائی است و نیز ذکر رفتار شخصیت ها در حضور او. راه دیگر بیان غیر مستقیم است یعنی به در گفتن تا دیوار گوش کند و... شک نیست که همه این روش ها مربی را به هدف مورد نظر می رساند ولی آنچه سریع الوصول تر است راه و روش رفتاری والدین است.

دامنه واگذاری مسئولیت در پرورش اجتماعی

کارهای زندگی تا حدود امکان و در حد استطاعت و قدرت اطفال باید به آنها واگذار شود تا در بزرگسالی بردبار و قادر به استقامت باشند. والدین می توانند کارهای کودک را از شستن دست ها و صورت، پوشیدن لباس، خوردن غذا در سنین بالاتر، استحمام، پهن و جمع کردن رختخواب، نظم و ترتیب در گذاردن اسباب بازی و.... به عهده خودشان واگذارند. در پرورش مسئولیت اجتماعی و آماده کردن طفل برای ورود به زندگی اجتماعی سن معینی نیست. از لحظه ای که کودک با ایماء و اشاره شروع به برقراری ارتباط و تفاهم بین خود و محیط می کند این مسائل باید به تدریج به او منتقل شود. از وقتیکه به راه افتاد و به سخن آمد و بر دست ها و اعضایش مسلط شد ضرورت آن بیش از پیش محسوس می شود. غرض این است که نباید منتظر بود کودک کاملا به سن رشد و تمیز برسد تا بتوان به او کاری و وظیفه ای ارجاع کرد. از همان حدود کمتر از 2 سال طفل با اجتماع و جماعت و جمع مواجه می شود. بتدریج و در حدود امکانات فکری و ذهنی طفل باید مسائلی را به او آموخت اگر چه هنوز قادر به ادای کلمات نیست. به طور خلاصه هر مقدار آداب آموزی و آماده کردن طفل برای ورود در زندگی اجتماعی از سنین پائین تر آغاز گردد، موفقیت والدین در امر تربیت بیشتر و پذیرش بار تربیت برای طفل آسان تر خواهد بود.


منابع :

  1. علی قائمی- خانواده و تربیت کودک– از صفحه 244 تا 250

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/401771