نگاهی به زندگانی حضرت مهدی (ع) از ولادت تا دوران اختفا

دوازدهمین امام شیعیان، فرزند امام حسن عسکری علیه السلام، در سپیده دم جمعه، نیمه شعبان، سال (255هـ /869م) در «سامرا» چشم به جهان گشود. سال تولد آن حضرت (254، 256، 257و 258هـ) نیز گفته شده است، این اختلاف می تواند به دلیل پنهان نگاه داشتن تولد آن حضرت بوده باشد. اصل ولادت مهدی جزء مسلمات تاریخ است و به جز ائمه، عالمان، مورخان و محدثان شیعه، بسیاری از مورخان و محدثان اهل سنت نیز بدین امر تصریح کرده اند؛ در برخی کتاب های پژوهشی بیش از 65 تن، از این عالمان و نام کتاب های آنان آمده است.

نام

نام آن حضرت، «محمد» همان نام جدش رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم است. تمامی مورخان و محدثان معتقدند که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم خود این نام را بر او نهاده بود. این همنامی بی دلیل  نیست، بلکه گویای این حقیقت است همچنان که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با طلوع خود، جهانیان را از گمراهی و جهل نجات داد، دوازدهمین فرزندش نیز با ظهور خود بشریت را از تاریکی و ظلال خواهد رهانید.

القاب

القاب مشهور آن حضرت عبارتند از: «مهدی»، « قائم»، «منتظر»، «حجت»، «خلف صالح»، «بقیة الله»، «منصور»، «صاحب الامر»، «ولی عصر»، و «صاحب الزمان»، که معروف ترین آنها «مهدی» است. هریک از این القاب را وجه یا وجوهی است؛ مثلا آن حضرت را «مهدی» می گویند از آن جهت که هدایت، به حق می کند، و «قائم» می گویند چون قیام به حق می کند و «منتظرش» گویند چون مومنان در انتظار قدوم اویند، و «حجت» نامند از آن رو که حجت و گواه خدا بر خلق است. در نگین انگشتر حضرت نیز همین لقب نقش شده است؛ به نقل «کفعمی» عبارت انگشتری  حضرت این گونه است: «انا حجه  الله و خاصته».

مادر

درباره مادر آن حضرت، روایات گوناگونی وارد شده است. «مسعودی» آن بانوی بزرگوار را کنیزی به نام «نرجس» می داند. «شهید»، نام او را «مریم»، دختر «زید علویه» ذکر می کند. «شیخ طوسی» در روایتی نام او را «ریحانه»  خوانده، اما بلافاصله اضافه می کند که به او «نرجس»، «صیقل» و «سوسن» نیز گفته می شده است. «شیخ مفید» تنها اسم «نرجس» را برای آن بزرگوار ذکر می کند. در روایت «حکیمه»، عمه امام عسکری علیه السلام نیز تنها همین نام ذکر شده است. برخی از محققان می گویند امکان دارد نام اصلی او همان «نرجس» بوده باشد و دیگر اسامی، به جز «صیقل» را بانو «حکیمه»، دختر امام جواد علیه السلام به وی داده باشد. مردم آن زمان، کنیزان را برای خوش آمد گویی به اسامی گوناگون می خواندند و «نرجس»، «ریحانه» و «سوسن»، همه اسامی گل ها هستند، «صدوق» روایتی را نقل نموده که  این احتمال را تقویت می کند؛ او به سند خود از «غیاث»، روایت کرده است که گفت: جانشین امام حسن عسکری علیه السلام در روز جمعه به دنیا آمد؛ مادر آن حضرت «ریحانه» بود که «نرجس»، «صیقل» و «سوسن» نیز نامیده می شد. چون در وقت حاملگی درخشش و نورانیت خاصی داشت «صیقل» نامیده می شد. «سید محمد صدر» نیز در کتاب خود در مورد تعدد نام های آن حضرت تحلیلی جامع و مناسب ارائه می دهد. درباره ملیت مادر امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز اقوال مختلف است، «صدوق» مطابق روایتی او را «ملکیه»، دختر «یشوع»، پسر قیصر روم و مادرش را از نسل «شمعون» یکی از حواریین مسیح می داند که توسط نیروهای اسلامی به اسارت درآمد و به صورت کنیز در معرض فروش قرار گرفت و به وسیله فرستاده امام هادی علیه السلام از بازار برده فروشان «بغداد» خریده، و به محضر امام هادی علیه السلام در «سامرا» فرستاده شد. «کلینی» می گوید: مادر «قائم»، کنیزی از «نوبه»، استان شمالی «سودان» بوده  است. «نعمانی» و «صدوق»  احادیث دیگری را روایت می کنند حاکی از آن که مادر «قائم»، کنیزی سیاه بوده است. «شیخ طوسی» روایتی نقل می کند که بعضی از محققان همان را ترجیح می دهند. به گفته او: آن بانو کنیزی بود که در خانه بعضی از خواهران امام دهم( حکمیه)، بزرگ شده بود، و چون امام علیه السلام سیمای او را دید پیش بینی کرد که از وی فرزندی با عنایت خاص الهی به دنیا خواهد آمد. از اینها که بگذریم، آنچه اهمیت دارد و مفید فایده است این نکته است که، آن بانوی بزرگوار در عظمت و برتری به آنجا رسید که مادر امام زمان شد و «حکیمه»، عمه امام عسکری علیه السلام – که خود از بزرگ بانوان خاندان امت است- او را بانوی خود و بانوی خانواده خویش می خواند و خود را خدمتگزار  او می دانست و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، امیرالمومنین و صادقین علیهما السلام او را از بهترین کنیزان و سرور و سیده آنان می خواندند.

در پایان، ارائه روایتی در رابطه با ولادت امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف از زبان «حکیمه» عمه امام عسکری علیه السلام که گزارش نسبتا دقیقی از تولد امام را در بردارد، بسیار مناسب است. این روایت در زمان «مسعودی» متوفای (345هـ) موثق تلقی می شده است. «شیخ کلینی» از قول «حکیمه» دختر امام جواد علیه السلام اینگونه نقل می کند:

«ابومحمد حسن بن علی علیهماالسلام با پیکی مرا به نزد خود خواند و گفت: «ای عمه، امشب افطار را در نزد ما بگذران زیرا پانزدهم شعبان است، امشب خدای متعال «حجت» خود را در زمین ظاهر خواهد کرد»،  از او پرسیدم: «مادرش کیست؟ »فرمود: «نرجس»، گفتم: «جانم فدایت! ولی آثار حاملگی در او وجود ندارد»، فرمود: «آنچه گفتم، همان خواهد شد». بنابراین وارد شدم و سلام کردم، «نرجس» پیش آمد تا کفش هایم را از پا در آورد و به من گفت: «بانوی من! حال شما چطور است؟» بدو گفتم: «تو بانوی من و بانوی خاندان منی»، ولی او از سخن من امتناع ورزید و پاسخ داد: «ای عمه! چه می فرمائید؟» بدو گفتم: «دخترم! امشب خداوند متعال  پسری به تو عطا می فرماید که مولای این جهان و آن جهان خواهد بود»، و خجالت زده و سرخ شد، پس از آن که نماز مغرب به جای آوردم، افطار کردم و به خواب رفتم، نیمه شب از خواب برخاستم تا نماز عشا به جای آورم، نماز خواندم در حالی که «نرجس» در خواب بود، بدون آن که اثری از وضع حمل در او دیده شود. آنگاه نشستم و نماز نافله خواندم، پس از آن به رختخواب رفتم و دوباره بیدار شدم، ولی او هنوز در خواب بود. آنگاه برخاستم، نماز نافله را به جای آوردم و دوباره دراز کشیدم. «حکیمه» ادامه می دهد: «از اطاق خارج شدم تا طلوع فجر را ببینم و نخستین مرحله طلوع را دریابم، ولی او هنوز خوابیده بود، از این رو، از انتظار امام عسکری علیه السلام ( در این باره) مردد شدم، درست در همان لحظه، امام از جای خود صدا زد، ای عمه! عجله نکن، امر نزدیک است! من نشستم و سوره های حم سجد ( سوره 40) ویس ( سوره 36) را تلاووت کردم، در همان لحظه او (نرجس) با هوشیاری از خواب برخاست، من به سوی او روان شدم و گفتم: «سلام خدا بر تو باد، آیا چیزی احساس می کنی؟» او پاسخ داد: «ای عمه، آری!» ، آنگاه بدو گفتم: « خود را جمع کن و آرامش قلبی را به دست آر.» در عین حال در آن لحظه احساس خواب کرده و چرت بر من غالب شد؛ پس از آن، با صدای مولایم از خواب برخاستم و چون پوشش را از او بلند کردم، حضرتش را دیدم به حال سجده بر زمین افتاده بود، او را بر دامان گرفتم و متوجه شدم  پاک و تمیز است. «ابومحمد» مرا صدا زد و گفت: «ای عمه! پسرم را برایم بیاور» و چنین کردم... پس از آن امام عسکری علیه السلام زبان برکامش گذاشت و با آرامی دستش  را به چشم ها، گوش ها و آرنج هایش کشید؛ سپس گفت: «ای پسرم! سخن بگو»، کودک لب به سخن گشود و پاسخ داد: «شهادت می دهم که خدائی جز خدای یکتا نیست، او یکتا است و شریک و انبازی ندارد، شهادت می دهم محمد صلی الله علیه وآله وسلم پیامبر خدا است؛ سپس بر امیرالمومنین علیه السلام سلام کرد، و بر امامان به ترتیب، تا در نام پدرش توقف کرد، انگاه از ادامه سخن باز ایستاد.» «ابو محمد» گفت: «ای عمه! او را نزد مادرش ببر، تا وی را سلام گوید و سپس او را به من بازگردان»، چنین کردم و او را بازگردانده و در همانجا گذاشتم. امام عسکری علیه السلام به من فرمود: «ای عمه! 7 روز دیگر برای دیدار او بیائید»، روز بعد آمدم تا به «ابو محمد» سلام گویم، پرده را بالا زدم تا مولایم را ببینم، ولی او را ندیدم. از این رو از امام پرسیدم: «جانم به فدایت! برای مولای من چه اتفاقی افتاد؟»، حضرتش پاسخ فرمود: «ای عمه! او را به همان کس که مادر موسی فرزندش را بدو سپرد، سپردیم.» «حکیمه» می گوید: «روز هفتم آمدم و به او سلام گفتم و نشستم. «ابو محمد» فرمود: «پسرم را نزدم من بیاور»، او را قنداق کرده در قطعه ای پارچه آوردم و امام آنچه را که در روز نخست به هنگام تولد انجام داده بود تکرار کرد و کودک، آنچه را که از قبل گفته بود، گفت، آنگاه این آیه قرآن را تلاوت کرد: 

«بسم الله الرحمن الرحیم، و ما اراده کردیم بر مستضعفان زمین، منت نهاده و آنان را پیشوایان خلق و وارثین قرار دهیم، و در زمین به آنها قدرت و تمکین ببخشیم و به چشم «فرعون» و «هامان» و لشکریانشان آنچه را که از آن اندیشناک و ترسان بودند بنمائیم. ( سوره قصص/ آیه 6-5).

ولادت پنهانی

در دوران امام عسکریین علیهما السلام در میان حاکمان «بنی عباس» نگرانی عمیقی بوجود آمده بود. این نگرانی مربوط به اخبار و احادیث فراوانی بود که توسط پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه علیهما السلام بشارت به تولد فرزندی از امام حسن عسکری علیه السلام می داد که برهم زننده اساس حکومت های باطل و واژگون کننده تاج و تخت ها است و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد. از این رو، آن دو بزرگوار به ویژه امام حسن عسکری علیه السلام سخت تحت نظر بود و دستگاه خلافت تلاش می کرد تا از تولد چنین فرزندی جلوگیری کند. به همین علت دوران حمل و تولد امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از مردم پنهان داشته شده بود. به گفته امام رضا علیه السلام از ویژگی های آن حضرت ولادت پنهانی است. (خفی الولاده و المنشأ). در بسیاری از احادیث نیز گفته شده است که مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شباهت هایی به حضرت ابراهیم و حضرت موسی دارد. پس از ولادت نیز، جز اصحاب و یاران امام حسن عسکری علیه السلام کسی فرزندش مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را نمی دید آن هم به صورت پراکنده. در دوره اختفای زندگی حضرت، به تعدای از این افراد اشاره خواهیم کرد.

شمایل و خصوصیات

محدثان و مورخان براساس روایات بسیاری که از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و امامان علیهما السلام رسیده است، شمایل و اوصاف حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را در کتاب های خویش آورده اند که به برخی از آنها اشاره می شود:

حضرت مهدی چهره اش جوان و گندمگون، ابروانش هلالی و کشیده، چشمانش سیاه و درشت، شانه اش پهن، دندان هایش براق و گشاده، بینی اش کشیده و زیبا، پیشانی اش بلند و تابنده، استخوان بندیش استوار، دستان و انگشتانش درشت، گونه هایش کم گوشت و اندکی متمایل به زردی – که از شب زنده داری عارض شده- برگونه راستش خالی مشکین، عضلاتش پیچیده و محکم، موی سرش بر لانه گوشش ریخته، اندامی متناسب و زیبا، هیئتش خوش منظر و رباینده، و در میان شانه اش اثری است چون اثر نبوت و....از خصوصیات آن حضرت این است که، او فرزند پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و از اولاد بانوی گرامی اسلام، حضرت فاطمه علیماالسلام و نهمین پیشوا از نسل امام حسین علیه السلام و خاتم اوصیا و منجی نهایی و قائد جهانی است. وی دارای دو غیبت است که یکی کوتاه مدت و دیگری بلند مدت است. او جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد، پس از آن که از ظلم و جور پر شده باشد و....این است «مهدی»، با این مشخصات و با این ویژگی ها و ده ها نشانه و علامت دیگر که پیش از ظهور «مهدی»، و مقارن ظهور «مهدی» و پس از ظهور «مهدی» محقق می شود. اینها است واقعیت این امر. و «مهدی» این امام معین و منصوص است، دیگر هرچه بگویند و هرکس را پیش اندازند، یاوه است و قبول آن حماقت. مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اکنون غایب است. او خلیفه حق، و ولی مطلق است. او خاتم اولیا، وصی اوصیا، منجی نهایی، قائد جهانی، انقلابی اکبر، و مصلح اعظم است. چون درآید، به کعبه تکیه کند و پرچم پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را در دست گیرد، و دین خدا را زنده سازد، و احکام خدا، در سراسر گیتی، جاری کند. او با شمشیر درآید، و زمین پرشده از جور و بیداد را، پر از مهربانی و داد گرداند. او اهل قیام و جهاد، عبادت و تهجد، خشوع و خضوع، زهد و ساده زیستی، صبر و بردباری، عدالت و احسان، و... است. او سرآمد همگان در علم و دانش، و سراپا عدل و برکت و پاکی است.


منابع :

  1. پورسید آقایی، جباری، عاشوری و حکیم- تاریخ عصر غیبت– از صفحه 37تا43

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/401811