در آیات 22-23 سوره مبارکه واقعه چنین می خوانیم: «و حور عین* کــأمــثــل اللولو المکنون». از نعمتهای الهی در بهشت «حورالعین» است. بنا به روایت که از حضرت صادق علیه السلام مروی است، می فرماید: «برای بهشتیان هیچ لذتی برتر از حورالعین نیست»، البته نسبت به نعمتهای جسمانی و گرنه نعمتهای روحانی برتر از همه است. «حور» به معنای سفید اندام است و وجه تسمیه اش آن است که در اثر جمال و کمالش، عقل در او حیران می گردد که چه مخلوق لطیف و عجیبی است. «عین» هم به معنای چشم است؛ گشاده چشمان، یا سیاهی چشم ایشان در نهایت سیاهی و زیبایی و سفیدی آن در نهایت سفیدی و در نهایت صفا و طراوت باشند. درباره جمال و لطافت حوریان، روایات متعددی رسیده که در برخی می فرماید: «به قدری لطیف اند که هفتاد حله می پوشند که هر کدام رنگی ویژه خود دارند، مع الوصف از زیر تمام حله ها بدن لطیفش نمایان است.» یا: «کبدش به منزله آینه است که مومن صورت خودش را در آن می بیند.» «گردبند حور، به روی مومن می خندد و موجب نشاطش می گردد، خلخال پایش به انواع نغمه ها آواز می خواند.» بعضی از مفسرین فرموده اند «حور، از ماده حیرت است و وجه تسمیه اش این است که جمالی که خداوند در او قرار داده است، سبب حیرت عقل می باشد به طوری که در این عالم، کسی طاقت دیدن آن جمال را ندارد.» در این زمینه روایاتی رسیده است. در بعضی این طور تعبیر می فرماید: «اگر حوری در این عالم بیاید، نورش بر نور آفتاب چیره می شود همانطور که نور آفتاب بر نور ماهتاب چیره می شود و محو می گردد.» در بعضی دیگر این طور تعبیر می فرماید: «اگر حوری در این عالم بیاید، همه اهل عالم هلاک می شوند.» و در روایت دیگر می فرماید: «اگر قطره ای از آب دهان حور به دریاهای شور ریخته شود، همه شیرین می گردد.» «اگر لباسی از لباسهای حور را در این عالم بیاورند، همه مردمان بی هوش می گردند و اگر خود حور بیاید، همه می میرند.» گفتیم که بدن حور از زیر هفتاد حله پیداست. راوی عرض کرد: چگونه می شود؟ حضرت مثال می زند، می فرماید: «مثل اینکه سکه پولی در آب صاف و عمیق بندازید، از زیر آب این پول پیداست.» البته این مثالی که امام می زند، برای رفع استعجاب است و گرنه لطافت اجسام آن عالم، قابل مقایسه با لطافت آب یا هوا نیست. اینجا جمالی نیست بلکه کثافت جسم و ماده اش غالب است؛ اما در آن عالم، جهت لطافتش غالب است. راوی عرض کرد: «آیا حوریان سخن هم می گویند؟» حضرت فرمود: «آری، سخنان دلربایی دارند و می گویند: ماییم نعمت داده شدگان در بهشت. ماییم که در بهشت.، همیشگی هستیم. ماییم که از شوهران خود خشنود هستیم. خوش به حال کسی که ما را برای او آفریدند و او را برای ما قرار دادند.»
صفای دیگر از بهشت
حدیث دیگری از حضرت جعفر صادق علیه السلام رسیده و در آن نکات چندی جلب توجه می کند: پس از آن که فرمود: «خداوند برای مومن، در بهشت کاخی آفریده که در آن هفتاد خانه است و در هر خانه هفتاد سریر و بر هر سریر، هفتاد فراش و بر هر فراشی، حوری از حوریان بهشتی قرار گرفته و مومن نیروی صد مرد دارد و از همه آنها بهره می برد.»، آن وقت حضرت شرح مبسوطی می فرماید، مجملا آن که: «مومن هنگامی که از خوردن و آشامیدن فارغ شد با حوری از حوریان بهشتی مأنوس می گردد. ناگاه نور تازه ای طالع می شود که بر نور سابق افزوده می شود و (به تعبیر روایت) چهل هزار برابر، نور قویتر پیدا می شود. از ملائکه می پرسد: این نور چیست؟ آیا از انوار تجلیات الهی است؟ پاسخ می دهد قدوس قدوس جل جلاله؛ اینها از انوار الهیه نیست بلکه نور یکی از حوریان مربوط به تو است که در خیمه بود، تو را که دید تبسم کرد، این نور تبسم حور است و از شوق ملاقات تو است. مومن او را احضار می کند، هزار خادم و هزار خدمه آن حور را با آن حله های بهشتی می آورند. به دست هریک از خدمه، طبقهای بهشتی است که بر راهش نثار می کنند. مومن حیران می شود از جمال حور، با او معانقه می کند و چهل سال همبستری آنان طول می کشد.» در همین روایت رسیده که: «مومن از او می پرسد: «تو کیستی؟ گوید: نخواندی آیه قرآن را: «ولدینا مزید» و نزد ما - که خدا عالمیم -زیادتی است، من از زیادتی فضل خدا هستم.» یعنی زاید بر استحقاق و همچنین لطف معمولی حضرت حق، عنایت خاصی است که مر بوط به کار و کوشش نسیت بلکه صرف فضل خداست. هنگامی که مومن با آن حور سرگرم است، ناگاه نور دیگری طالع می شود که چهل هزار برابر نور حور کذایی است. مومن حیرتش بیشتر می شود. زنی را می بیند که جمال و زینتش چهل هزار برابر آن حور است. می پرسد: «توکیستی؟» پاسخ می دهد: «من همسر صالح تو هستم.» هر دو رکعت نمازی که مومن و مومنه می خواند، بر نور و جمالش افزوده می شود. پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: «علت اینکه زنان مومنه جمالشان از حور بیشتر و وجیه ترند (در آخرت) این است که ایشان نمازخوانند. حور از بهشت آفریده شده، ولی مومنه نور نماز کسب کرده است (البته نماز باید باشد، نه صرف راست و خم شدن بدون حضور قلب و طهارت). آنگاه روی بازوی راستش به قلم نور نوشته شده: «الحمدلله الذی صدقنا وعده»، «شکر خدای را که آنچه به ما وعده فرموده بود، درست وفا فرمود.» روی دست چپش به قلم نوشته شده: «الحمدلله الذی أذهب عنا الحزن»، «سپاس خدای را که اندوه را از ما ما برد.» و روی سینه اش نوشته: «حبیبی انا لک لا ارید سوالک»، «عزیزم! من برای تو هستم جز تو را نمی خواهم و غیر از تو، به کسی نظر ندارم.»
مکاشفه ای درباره حور
یکی از بزرگان درباره بهشت، رویا و مکاشفه ای صحیح ذکر کرده می فرماید: «خداوند توفیق تهجد و بیداری سحرها و سرگرمی به عبادت را به من عنایت فرموده بود. شبی به عادت همیشگی برخاستم لیکن دیدم کسل هستم. گفتم مقدار دیگری می خوابم و نزدیک صبح برمی خیزم. تا خوابم برد، زنی با جمال بی نظیر را در خواب دیدم که دو گونه اش سخت می درخشید. پرسیدم تو کیستی؟ پاسخ داد: خدا مرا برای تو آفریده است، مال تو هستم. گفتم: گونه هایت چرا این قدر می درخشد؟ پاسخ داد: این جمال من، اثر اشکهای چشم تو در سحرهاست. خواستم با او در آمیزم، گفت: راهی به من نداری مگر این که این حایل تن برداشته شود یعنی مرگ تو، اول وصال ماست. اگر مشتاق من هستی، چرا این قدر می خوابی؟ می فرماید: پس از آن رویا، دیگر از شوق آن حور، خوابم نمی برد.». «و حور عین* کــأمــثــل اللولو المکنون»، «حورالعین مانند مروارید در صدف نگه داشته شده، اصلا دست نخورده و غباری بر آن ننشسته است.» «مکنون» یعنی مستور و پنهان. تعبیری از این لطیف تر نیست. می فرماید: «حوریان چون مروارید نهان شده اند» یعنی در نهایت درخشندگی و لطافتند.».
کیفیت بوی حور
از حیث بوی حور، در روایات اهل بیت ، تعبیرهای مختلف برای معطر بودن حور رسیده است. امام علیه السلام می فرماید: « حور از تربت بهشتی آفریده شده و معطر است (به عطر بهشت) و هر لباسی از او بوی خوش ویژه ای دارد.». در حدیثی که از حضرت خاتم الانبیا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده می فرماید: «بوی حور، بوی گل سرخ بهشتی است.» گل سرخ زیبا، قطره ای است از خزینه آخرت که در این عالم چکانده شده است، اصل و خاصش آنجاست. کسانی که مایلند با حور تزویج کنند، مهرش گران است، نقل یک میلیون نیست، مهرش تقواست.
ملائکه و بوی یاس بهشتی
در روایتی، بوی ملائکه را یاس بهشتی بیان می فرماید و بوی ارواح انبیاء، به بهشتی است. خبری را به عنوان مژده عرض کنم: «خداوند وعده فرموده که مومن در ساعت آخر عمرش، ملائکه رحمت به او مژده و دلگرمی می دهند.» چه خوش است ساعت آخر عمر! طلیعه بهشت را با بوی یاس بهشتی که از ملائکه رحمت تراوش می کند استشمام نماید. بعضی هستند که علاوه بر بوی یاس، بوی گل سرخ بهشتی را نیز می شنوند. در خبری که از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رسیده، فرمود: «دخترم زهرا علیهما السلام بوی انبیاء، ملائکه و حوریان را داراست ( یعنی هم بوی به و هم یاس و هم گل سرخ بهشتی را دارد.»