در نظر اولیاء اسلام فرزند زنا کودک منحرف است که در روانش تمایلات قانون شکنی و سوء اخلاق وجود دارد. امام صادق (ع) در ضمن بیان صفات فرزندان زنا فرموده است: «فرزندان زنا» به گناه متمایل است، قوانین مذهبی را تحقیر می کند و در مجالست با مردم بد اخلاق است. ممکن است برای کسانی این سوال پیش آید که فرزندان از نطفه پدر و مادر بوجود می آیند و دستگاههای نطفه سازی مرد و تخمک سازی زن با برنامه های دقیق خود فعالیت می کند و این عمل طبیعی در مورد زن قانونی و غیرقانونی فرق نمی کند. اجراء صیغه ازدواج یا صدور ورقه عقد نامه چه تاثیری در واقعیت نطفه دارد؟ و چرا فرزند زنا باید دچار انحراف باشد؟ چرا خداوند زنا را حرام کرده است؟ فرمود برای اینکه زنا باعث مفاسد مهم اجتماعی است. زنا قانون ارث و ارتباط مالی پدر و فرزند را از میان می برد. زنا ریشه نسب ها و عواطف خانوادگی را که اساس تشکیل اجتماع است قطع می کند. زن زناکار نمی داند از نطفه کدام مردی باردار شده و فرزندش متعلق به کیست؟ فرزند زنا پدر و ارحام پدری خود را نمی شناسد، فرزند زنا نمی داند اقربای قانونی او کیست. ده ها مسائل اخلاقی و روانی و اجتماعی و تربیتی و خانوادگی و مالی و عاطفی باعث شده است که قانونگزاران الهی یعنی پیغمبران خدا زنا را تحریم کرده، آن را گناه شناخته اند و همچنین قانونگزاران بشری زا را غیرقانونی دانسته و آن را پلید و پست خوانده اند. نکته قابل ملاحظه این است که در دنیای متمدن موضوع زنا یک مشکل است و پیدایش فرزندان زنا مشکل دیگر. در اسلام نیز زنا یعنی آمیزش غیرقانونی زن و مرد که این یک گناه است و باردار کردن زن از راه زنا خود مستقلا گناه دیگر از گناه اول است. پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: «بعد از شرک به خداوند هیچ گناهی بزرگتر از این نیست که مردی نطفه حرام را در رحمی که بر او حلال نیست مستقر کند!» «زنا کردن و نطفه را در رحم ریختن گناه بزرگ است. زنا کردن و نطفه را بیرون رحم ریختن برای زناکار گناه خفیف تری است.»
امام صادق (ع) فرمود: «اشد عذاب در قیامت برای مردی است که نطفه خود را در رحم حرامی قرار دهد.» زن و مردی که مرتکب زنا می شوند اگر فرزندی نیاوزند تنها تجاوز به حریم قانون جنسی کرده اند. ولی اگر زن از زنا باردار شود برای جامعه فرزندی با سرشت قانون شکنی بوجود آورده اند. واضح است که خطر دومی به مراتب از اولی مهمتر است. برای روشن شدن وضع فرزندان زنا تفاوت آنان با فرزندان قانونی، روحیه زنهائی را که به طور غیرمشروع آبستن شده اند مورد بحث قرار داده، با مقایسه روحیه زنان قاونی حالت روانی هریک را تجزیه و تحلیل می نمایم و برای فهم بهتر، دامنه بحث را محدود کرده، فقط روی افکار و روحیه زنان مسلمان صحبت می کنم.
میلیون ها زن و دختر مسلمان در کشورهای اسلامی زندگی می کنند که از نظر مراتب ایمانی با هم متفاوتند. بعضی از آنان زنان هستند که واقعا با اسلام مومن و معتقدند، اسلام را آئین الهی می دانند و پیروی از رسول اکرم را وظیفه قطعی خود می شناسند، مخالفت با دستورهای اسلامی را گناه دانسته و ایمان دارند که گناهکار مستحق کیفر پروردگار است. اگر اتفاقا چنین زنی مرتکب لغزش گردد و مرتکب زنا شود، دو نگرانی شدید روانی او را در فشار می گذارد: یکی احساس شرمساری در پیشگاه خداوند به علت گناه و دوم اضطراب و ناراحتی از ایکه مبادا رسوا شود، مردم یا بستگانش از راز او آگاه گردند و او را زنا کار بخوانند. بعضی از آنها از نظر مذهبی افراد ضعیف و کم ایمانی هستند و درجه اعتقاد آنان به دین اسلام خیلی کمتر از طبقه اول است و در اثر ضعف ایمان ممکن است مرکتب زنا بشوند و شاید در خود شرمندگی بسیار ضعیفی در برابر خداوند بزرگ احساس نمایند ولی همین دسته نیز به افکار عمومی اهمیت می دهند، در باطن از سیل تنفر و انزجار مردم سخت وحشت دارند و به هیچ قیمت حاضر نیستند که جامعه آنها را زنا کار بداند. مردانی که خود زناکارند و با زنان هرجائی آمیزش می کنند به ازدواج زنانی که به زناکاری و بدنامی در جامعه شناخته شده اند تن در نمی دهند. دسته سوم زنانی هستند که به علت هوسرانی یا فقر و بدبختی علنا به بی عفتی آلوده شده و زنا می دهند. این دسته اگر چه به صورت ظاهر خود را از این عمل راضی نشان می دهند ولی در وجدان باطن آنها عقده غیرقابل انکاری وجود دارد که از این عمل نارضی هستند و هر وقت محرم رازی پیدا کنند که بتوانند با آنها به زبان باطن و ضمیر پنهان خویش صحبت نمایند، از بدبختی و ذلت خود سخن می گویند و از شغل پست و شرم آور خویش اظهار عدم رضایت می کنند و به همین جهت اگر با کسانی آنها را به فحشاء و ناپاکی نمی شناسند برخورد نمایند، اصرار دارند که خود را پاکدامن معرفی کنند. نتیجه آنکه تعالیم مذهبی و عادات اجتماعی و روش های ملی و خانوادگی من حیث المجموع در باطن تمام زنان و مردان مسلمان از عادل و فاسق، متقی و بی تقوی یک وجدان غیر قابل انکاری بوجود آورده است که زنادادن قبیح است و زن زناکار در بین مردم بی آبرو و مورد انزجار و تنفر است. در موردی که دختری و پسری با یکدیگر ازدواج قانونی کرده و تمام مقررات را مراعات نمایند کوچکترین نگرانی و اضطراب در باطن زن و مرد وجود ندارد و کمترین هیجان وحشتزا و نامطلوبی از ترس خدا و مردم در خود احساس نمی کنند، با فکری آرام و روحی مطمئن با یکدیگر آمیزش می نمایند. در چنین شرائطی نطفه صد درصد طبیعی منعقد می شود و به علاوه زن در ایام بارداری نه تنها نگرانی و وحشتی ندارد بلکه مسرور و شادمان است زیرا با پیش آمدن حمل، پیوند ازدواج قانونی او و همسرش به ثمر رسیده، قریبا مولودی آغوش زن شوهرداری را زینت خواهد داد، دهها و صدها زن و مرد در ولادت فرزندش به او تبریک خواهند گفت و برایش دسته گل ها و هدایای بسیار می آورند! آرامش روح و حالت طبیعی پدر و مادر از نظر کیفیت های ساختمانی جسم و روان کودک مورد توجه دانشمندان امروز جهان است. روایات اهل بیت علیهم السلام نیز به آرامش طبیعی و اطمینان خاطر پدر و مادر و فرزند در اینجا توجه داشته و حضرت مجتبی (ع) درباره شباهت و عدم شباهت طفل به پدر و مادر فرموده است: اگر موقع آمیزش و لحظه انعقاد نطفه، دل آرام، دوران خون به وضع طبیعی و بدن خالی از اضطراب باشد علی القاعده بچه به پدر و مادر شبیه خواهد شد. طبیعی ترین شکل برای فرزند شباهت به پدر و مادر است و طبیعی ترین حالت پدر و مادر می تواند منشأ پیدایش آن شکل طبیعی باشد. نتیجه آنکه زن و مردی که با مراعات قوانین مذهبی و ملی ازدواج می کنند و بدون خوف و هراس با یکدیگر می آمیزند و از آنها نطفه ای ساخته می شود و همچنین مادری که در نه ماه دوره حمل بدون اضطراب و نگرانی فرزند قانونی خود را در شکم می پرورد، روی قانون طبیعت، فرزند آنها یک انسان طبیعی است و قاعده بدون انحراف از صراط مستقیم فطرت و خلقت ساخته شده است. دختر و پسری که بدون ازدواج قانونی و به طور زنا با یکدیگر آمیزش نمایند بدون تردید وضع روحی آنان صد در صد آرام و طبیعی نیست. اگر دختر و پسر هر دو مذهبی باشند و از رسوائی نزد مردم و پدر و مادر نیز بترسند از دو جهت نگران و مضطربند و اگر مذهبی نباشند و نگرا نی دینی نداشته باشند قطعا از رسوائی اجتماعی خائفند و در هر صورت آمیزش آنها هراس آمیز و غیرطبیعی است. در صورتی که از آمیزش آنها نطفه ای منعقد نشود و بچه ای در شکم مستقر نگردد، دختر و پسر با عمل زنا فقط گناه محرمانه ای مرتکب شده اند، ولی اگر زن باردار شود و بدین وسیله پرده راز آنها دریده شود نگرا نی و ناراحتی تشدید خواهد شد. دختری که بدون اطلاع پدر و مادر زنا داده وقتی بفهمد آبستن شده است تقریبا شکم برآمده اش او را رسوا خواهد کرد، چنان ناراحت و پریشان می شود که به وصف نمی آید. چه شبهائی که تا صبح از ناراحتی به خواب نمی رود و چه اشکهائی که در گوشه خلوت به بدبختی و رسوائی خود میبارد. چه بسیار دختران جوانی که به علت زنای محرمانه و باردار شدن دست به خودکشی زده، به حیات خویش خاتمه داده اند. چه بسا دخترائی که برای سقط جنین غیرقانونی خود به منظور حفظ آبروی خویش تا پایان مرگ رفته اند! اگر چنین زنی خودکشی نکند و به سقط فرزند خود دست نیابد و پس از گذشتن ایام حمل طفل متولد شود آیا می توان بچه او را یک فرزند سالم و طبیعی به حساب آورد؟ علاوه بر اینکه در موقع انعقاد نطفه پدر و مادر هر دو نگران و مضطرب بوده اند و نطفه اولیه این بچه، طبیعی و کامل تکوین نشده است، این زن در نه ماهه بارداری و در طول ایام ساختن کودک علی الدوام در ناراحتی و اضطراب به سر برده است، هیجان های پی در پی و غصه های مداوم، زن را علیل و ناتوان نموده بچه نیز در بدبختی های روانی و حوادث جسمی مادر شریک بوده است! در بین زنانی که به بی عفتی و زنا آلوده هستند افرادی یافت می شوند که نه ایمان دارند تا از خداوند شرم نمایند، نه در جامعه آبروئی دارند تا از مردم حیا کنند. بی پروا و علنی زنا می دهند و در نظر آنان آمیزش های قانونی و غیرقانونی فرقی ندارد. اگر چنین زنی از زنا باردار شود گرچه فرزندش دچار عوارض اضطراب و وحشت شدید نشده و در رحم با نگرانی و ترس مادر رشد نکرده است ولی در ضمیر باطن مادر، عیب مهمتری وجود داشته و آن فکر تجری و تجاوز و روح قانون شکنی است و همین صفت ناپسند روانی مادر، مثل سایر صفات روحی در فرزند، زمینه های نامطلوبی را به وجود می آورد و تا زمانی که در مغز او این بی پروائی و قانون شکنی وجود دارد هر بار که آبستن شود فرزندش وارث زمینه های نادرست روحی خواهد بود مگر تصمیم خود را تغییر دهد و فکر ناپاکی و پلیدی را از مغز خود خارج نماید.
امام صادق (ع) فرمود: «مردان مسلمان با زنانی که آشکارا و بی پروا زنا می دهند ازدواج نکنند و همچنین زنان عفیف و مسلمان مردانی را که علنا زنا می کنند به همسری خود اختیار ننمایند مگر آنکه معلوم شود توبه کرده اند و صمیمانه از اعمال ناشایست و منافی با عفت خویش دست کشیده اند». بعضی از زنها شوهر می کنند ولی روح آلوده و نفس سرکش و شهوت پرست آنان پیوسته به مردان اجنبی متوجه است و ممکن است در عین داشتن شوهر به زنا آلوده شوند و شوهرها را سنگر دفاع تهمت های اجتماعی خود قرار دهند. بدون تردید چنین زنی دچار پلیدی روح و آلودگی روان است. اگر از نطفه شوهر قانونی خود آبستن شود گر چه فرزند او طبق مقررات اسلامی فرزند مشروع و قانونی است ولی از نظر پلیدی روح و انحراف روان کمتر از زنازاده نیست و افکار ناپاک و متجاوز مادر هوسباز، آثار شومی در باطن بچه قانونی او گذاشته و طفل وارث صفت تجری و تجاوز مادر خواهد بود.
رسول اکرم (ص) فرمود: «غضب شدید و طاقت فرسای خداوند دامنگیر زن شوهرداریست که چشمهای ناپاکش از نگاه های آلوده و شهوت بار به مردان اجنبی پر شده است. اگر زنی به چنین انحرافی دچار شود خداوند تمام اعمال خیر و پسندیده اش را به هدر خواهد داد و اگر از نگاه تجاوز کند و با داشتن شوهر زنا بدهد بر خدا است که چنین زن بی پروا و خیانتکاری را به آتش قهر خویش بسوزاند پس از آنکه در قبر عذابش کرده باشد.»
فرزندان زنا فرزندان صد درصد طبیعی نیستند و بدون تردید از پدران و مادران گناهکار خود زمینه های انحراف آمیزی را به ارث فرا گرفته اند، مزاج روح آنها برای آلوده شدن به سیئات اخلاقی و ملکات ناپاک آماده و مهیا است و کمترین شرائط مساعد آن زمینه ها را از قوه به فعیلت می آورد و آنان را به کارهای نادرست و غیرمشروع وا می دارد. ولی از نظر علمی این زمینه های نامطلوب در مزاج آنها سرنوشت قطعی و حتمی نیست و از آنان سلب اراده و اختیار نکرده است و به عبارت دیگر زنازادگی علت تامه شقاوت و بدبختی نیست، بلکه شرائط محیط و عوامل تربیتی می تواند عوامل موروثی را خمود و عاطل گذارد و آنها را با صفات پسندیده ای بار آورده و تربیت کند و به صراط مستقیم فضیلت و انسانیت هدایتشان نماید. اسلام نیز فرزندان زنا را از نظر قابلیت تربیت به همین چشم نگاه می کند و آنان را مانند فرزندان قانونی تحت مراقبت های ایمانی و تربیتی قرار می دهد. اسلام فرزندان غیرمشروع را مثل فرزندان قانونی بشر باایمان و خدا پرست، به تعالیم اخلاقی و ملکات پاک، به دستورهای عملی و تکالیف شرعی دعوت می کند. اسلام فرزندان زنا را مانند فرزندان قانونی به اداء فرائض و اجتناب از محرمات مکلف می شناسد. همانطور که اعمال خوب فرزندان قانونی در پیشگاه خداوند پاداش دارد و اعمال بد آنان مجازات، فرزندان زنا نیز در مقابل کارهای نیک و بد خود استحقاق پاداش و مجازات دارند.
امام صادق (ع) فرمود: «زنازاده از راه تربیت به کار و فعالیت وادار می شود، اگر اعمالش نیکو و خیر بود پاداش خوب داده می شود و اگر به شر و بدی عمل کرد به بدی مجازات می گردد.»
بعضی تصور می کنند که زنازادگان به علت زنازادگی از فیض رحمت الهی محرومند و حتما باید شقی و جهنمی باشند. این سخن برخلاف عدل الهی است. خداوند هرگز کسی را به چیزی که در اختیار او نیست عذاب نمی کند. یک فرزند زنا که صمیمانه قبول اسلام کند و به وظائف اخلاقی و تکالیف شرعی خود عمل نماید در دنیا از تمام مزایای اسلامی استفاده می کند و در قیامت نیز از فیض بزرگ الهی برخوردار است.